eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
990 ویدیو
51 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو هر جا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام شب تا سحر از عشق خدا می‌سوزی ای شمع! چقدر بی‌صدا می‌سوزی یک روز دلت هوایی معصومه‌ست یک روز ز دوری رضا می‌سوزی ‌ ‌ #عباس_شاه_زیدی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رخش چه صبح ملیحی لبش چه آب حیاتی علی اکبرلیلاست به چه شاخه نباتی بدون چشمه ی لعلش نبود در همه هستی نه چشمه ای نه قناتی نه دجله ای نه فراتی دمیده برسردنیا چه آفتاب بلندی رسیده درشب لیلا چه ماه بابرکاتی قدش چه سروبلندی چه گیسویی چه کمندی چه مرتضی سکناتی چه مصطفی وجناتی چه دلبری چه دلیری چه بی مثال و نظیری چه یوسفی چه عزیزی چه ماورای صفاتی حواس قافله رفته است در صدای اذانش هلا چه حی علایی چه عجلوا بصلاتی حسین با پسرش رد شدند از غزل من پسر چه ماه جمیلی پدر چه باب نجاتی چه روز ها که به لیلا گذشت ورفتی و می گفت مضی الزمان وقلبی یقول انک آتی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قدس‌سره 🔹مهربانی چشمت🔹 چون حلقه «دوست» روح تو را در میان گرفت شأنت زمین نبود، تو را آسمان گرفت دیشب به مهربانی چشمت گریستم امشب دلم از این شب نامهربان گرفت یک‌باره چهره‌ها همه خاکستری شدند یک دفعه شهر، صورت آتشفشان گرفت... بس داغ‌ها که بود به دل‌های ما ولی این داغ از تمامی دل‌ها امان گرفت... بردند شانه شانه تو را روی دوش‌ها تا جا به عرش، طائر عرش آشیان گرفت تو رفته رفته دور شدی از نگاه‌ها آری همای عشق، رهِ لامکان گرفت... رفتی و روزگار، سیه شد به چشم ما این دفعه چرخ، داغ دل از خاکیان گرفت... تاریخ هم ندیده به چشمان خویشتن این گریه‌ها که داغ تو از این و آن گرفت... 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 تو آمدی و در رحمت خدا وا بود و غرق نور، زمین، بلکه آسمان‌ها بود بهار بود و ربیعش از آن جهت خواندند که این سلاله‌ای از شاخسار طوبی بود در آسمانِ شب مکّه، قدسیان گفتند خدا، ستارۀ احمد چقدر زیبا بود گرفت نور تو جغرافیای عالم را شب ولادت خورشیدِ عالم‌آرا بود زمین زمین همه می‌سوخت در لهیب گناه و ذات پاک تو از هر بدی مبرّا بود... از آسمان‌ها بوی فرشته می‌بارید شگفت واقعه‌ای در تمام دنیا بود ألَم یَجِدکَ فقیراً خدات روزی داد ألَم یَجِدکَ یَتیماً خدات مأوا بود... نیافرید جهان را مگر به خاطر تو اگر که خلقت، منظور حق‌تعالی بود عبور کردی از آفاق و انفسِ عالم از آن مسیر که مسدود بر مسیحا بود همای سدره‌نشینِ مقام أو أدنی! به کُنهِ جاه تو اندیشه را کجا جا بود؟ برای نافله وقتی قیام می‌بستی بهشت، گوشۀ سجادۀ تو پیدا بود چه آیه می‌خواندی که حجاب‌ها می‌رفت و قفل‌های جهان پیش روی تو وا بود بنازم این همه شوکت که عبد درگاهت ولیّ ایزد منّان، علیّ أعلا بود... ز مکّه رفتی و تاریخ هم دگرگون شد اگر که هجرت آن روز یک معمّا بود فدای این همه مهر و عطوفت و رحمت که در دقایق آخر تو را غم ما بود زبان الکن ما بسته است در مدحش «خروش»! این همه یک قطره پیش دریا بود 🔸شاعر: _______________________________ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یارب نرسد آفتی از باد خزانش آن یاس که شد دیدۀ نرگس نگرانش هربار که می‌خواستم از او بنویسم دیدم که حیا کرده به صد پرده نهانش در پردۀ ابهام، زبان شعرا سوخت از بس‌که ندیدند کران تا به کرانش ناموس خدا بود که می‌خواست نبیند اندازۀ یک بیت به شعر دگرانش می‌خواست که قدرش نشود بر همه معلوم مانند شب قدر به ماه رمضانش آن قدر عزیز است که از سوی خدا نیست غیر از ملَک وحی کسی نامه‌رسانش وقتی که به در می‌زند از شوق بلند است از سینۀ جبریل صدای ضربانش سرچشمه‌اش از مائدۀ «بَضعَةُ مِنّی»ست خونی که دویده‌ست میان شریانش... کوثر غزلی نیست که آسان بتوان گفت جایی که خدا سوره فرستاده به شانش یعنی که پس از «اَنَّ علیّاً وَلیُ الله» یک فاطمه کم داشت مؤذن به اذانش این سورۀ مکّی مدنی، نبض رسول است نَفسی‌ست که مانند نَفَس بسته به جانش زهرا مَلَکی بود که نازل شد و برگشت بیهوده در این خاک نگیرید نشانش... والعصر... که فرزند همین فاطمه، مهدی‌ست ما منتظرانیم، خدایا برسانش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یارب نرسد آفتی از باد خزانش آن یاس که شد دیدۀ نرگس نگرانش هربار که می‌خواستم از او بنویسم دیدم که حیا کرده به صد پرده نهانش در پردۀ ابهام، زبان شعرا سوخت از بس‌که ندیدند کران تا به کرانش ناموس خدا بود که می‌خواست نبیند اندازۀ یک بیت به شعر دگرانش می‌خواست که قدرش نشود بر همه معلوم مانند شب قدر به ماه رمضانش آن قدر عزیز است که از سوی خدا نیست غیر از ملَک وحی کسی نامه‌رسانش وقتی که به در می‌زند از شوق بلند است از سینۀ جبریل صدای ضربانش سرچشمه‌اش از مائدۀ «بَضعَةُ مِنّی»ست خونی که دویده‌ست میان شریانش... کوثر غزلی نیست که آسان بتوان گفت جایی که خدا سوره فرستاده به شانش یعنی که پس از «اَنَّ علیّاً وَلیُ الله» یک فاطمه کم داشت مؤذن به اذانش این سورۀ مکّی مدنی، نبض رسول است نَفسی‌ست که مانند نَفَس بسته به جانش زهرا مَلَکی بود که نازل شد و برگشت بیهوده در این خاک نگیرید نشانش... والعصر... که فرزند همین فاطمه، مهدی‌ست ما منتظرانیم، خدایا برسانش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ماه هر شب تا سحر محو تماشای علی‌ست تازه در این خانه زهرا ماه شب‌های علی‌ست چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست چشم زهرا روشن از روی دلارای علی‌ست با شگفتی‌های دنیای علی بیگانه‌ایم این‌ که دنیا پیش او هیچ است دنیای علی‌ست بارها با اشک خود زخم علی را بسته است گرمی این دست‌ها تنها مداوای علی‌ست روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا این که محشر خاک پای اوست زهرای علی‌ست یاعلی امضا کند یا فاطمه فرقی که نیست آخرش امضای زهرا عین امضای علی‌ست 🔸شاعر: ___________________________ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ماه هر شب تا سحر محو تماشای علی‌ست تازه در این خانه زهرا ماه شب‌های علی‌ست چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست چشم زهرا روشن از روی دلارای علی‌ست با شگفتی‌های دنیای علی بیگانه‌ایم این‌ که دنیا پیش او هیچ است دنیای علی‌ست بارها با اشک خود زخم علی را بسته است گرمی این دست‌ها تنها مداوای علی‌ست روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا این که محشر خاک پای اوست زهرای علی‌ست یاعلی امضا کند یا فاطمه فرقی که نیست آخرش امضای زهرا عین امضای علی‌ست 🔸شاعر: ___________________________ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ناگهان پر می‌کشی دریا به دریا می‌روی آه ای ابر کرامت تا کجاها می‌روی... برنمی‌داری سرت را از بهشت سجده‌گاه کس نمی‌داند که هستی یا ز دنیا می‌روی آن‌چنان لبریزی از شور مناجات و دعا کز حضیض خاک تا اوج تماشا می‌روی... یک صحیفه نور می‌نوشد دلم تا با توأم من دلم می‌گیرد از این لحظه‌ها تا می‌روی صبر کن ای چشم بیدار تماشا لحظه‌ای آه... ما را هم ببر با خویش هرجا می‌روی.. 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رخش چه صبح ملیحی لبش چه آب حیاتی علی اکبرلیلاست به چه شاخه نباتی بدون چشمه ی لعلش نبود در همه هستی نه چشمه ای نه قناتی نه دجله ای نه فراتی دمیده برسردنیا چه آفتاب بلندی رسیده درشب لیلا چه ماه بابرکاتی قدش چه سروبلندی چه گیسویی چه کمندی چه مرتضی سکناتی چه مصطفی وجناتی چه دلبری چه دلیری چه بی مثال و نظیری چه یوسفی چه عزیزی چه ماورای صفاتی حواس قافله رفته است در صدای اذانش هلا چه حی علایی چه عجلوا بصلاتی حسین با پسرش رد شدند از غزل من پسر چه ماه جمیلی پدر چه باب نجاتی چه روز ها که به لیلا گذشت ورفتی و می گفت مضی الزمان وقلبی یقول انک آتی 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام بر تنِ بی احترام افتاده! به ماهِ تشنه‌ی بر پُشت بام افتاده کدام ماه؟ که خورشید از جلالت او کلاه از سرش از احترام افتاده گذار شعر من امشب به یاد غربت او به کاظمینِ علیه السلام افتاده چگونه فرض کنم آیه‌ی یُطَهِّرَکُمْ به دست زاده‌ی نسل حرام افتاده به جز تنی که به گودال قتلگاه افتاد که دیده عرش روی پشت بام افتاده؟ ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را چشم‌هایی را که حیران‌اند پشت «لا اله» در خراسان تو می‌بینند «اِلّا الله» را این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کوه نور برده است از یادها الماس نادرشاه را با زبان بی‌زبانی بشنو از نقّاره‌ها «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا ما که می‌دانی نمی‌دانیم راه و چاه را من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟ بیت‌هایم خانه بر دوش‌اند مانند خودم راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را راز پهلوی تو ماندن را نمی‌دانم ولی آخرش می‌پرسم از شیخ بهایی راه را... شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را ✍: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را چشم‌هایی را که حیران‌اند پشت «لا اله» در خراسان تو می‌بینند «اِلّا الله» را این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کوه نور برده است از یادها الماس نادرشاه را با زبان بی‌زبانی بشنو از نقّاره‌ها «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا ما که می‌دانی نمی‌دانیم راه و چاه را من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟ بیت‌هایم خانه بر دوش‌اند مانند خودم راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را راز پهلوی تو ماندن را نمی‌دانم ولی آخرش می‌پرسم از شیخ بهایی راه را... شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را ✍: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7