حق باور فاطمه بود.mp3
1.34M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
نغمه: محمود گلستان نژاد
حق ، باور فاطمه بود
با شوهر فاطمه بود
حق ، حیدر فاطمه بود
به فدای علی
سر فاطمه بود
تمام این عالم در تدبیر علی است
تمام عالم گرم تکبیر علی است
تمام قرآن یکسر تفسیر علی است
دو دریا در کنار هم یکی زهرا یکی حیدر
یکی اول یکی آخر یکی حمد و یکی کوثر
در آتش غم کوثر
در بند ستم حیدر
از ضربه ی میخ در
وسط آتش
شده کل پرپر
علی پس از پیغمبر دلخوش به تو بود
بمان که عمری حیدر دلخوش به تو بود
که آیه های کوثر دلخوش به تو بود
مرو زهرا که می بینم غروب آفِتابم را
چه غمگین می کنم راهی شهید انقلابم را
داغت شده مشکل من
آتش زده بر دل من
سوزد همه حاصل من
غم رفتن تو
شده قاتل من
امید حیدر رفتی حالا چه کنم
بگو پس از تو با این دنیا چه کنم
پس از تو با این غمها زهرا چه کنم
مرو زهرا بمان با من علی را دست غم مسپار
من و تو جان هم هستیم ، علی را بی علی مگذار
محسن ناصحی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✍
#روضه_حضرت_زهرا_س
#مدح_حضرت_زهرا_س
من بحر نهفته در سبویم
فریاد شکسته درگلویم
خورشید درآبگینه دارم
صد قُلزُم خون به سینه دارم
یک جرم صغیر و یک جهان داد
یک حنجره و هزار فریاد
چون قطرهٔ متصل به دریا
یکباره نهاده دل به دریا
بحری شده ام تمام گوهر
در مدح و ثنای کُفِّو حیدر
مام پدر تمام خلقت
رکن دگر امام خلقت
آن شمسه ی عالم هدایت
پیوند رسالت و امامت
لبخند نماز بر لب اوست
صد لیله ی قدر هر شب اوست
تا بهر نماز بست قامت
کردند فرشتگان قیامت
دیدند خدای بی نیازش
فخریه نموده بر نمازش
جبریل کند بسی تعلم
تا در برابر او کند تکلم
از اوست به پا نظام اسلام
از اوست عیان تمام اسلام
او کیست که محور رسالت
با آن همه عزت جلالت
چون روح به بر بگیرد او را
گوید پدرت فدات زهرا
درمحضر او قیام می کرد
بر او به ادب سلام می کرد
عالم همه دربرش فقیرند
مسکین ویتیم یا اسیرند
او لنگر یازده سفینه است
او محور عرش بر مدینه است
با این همه داشت دستش آماس
چرخاند ز بس به خانه دستاس
چون ذات خدای خودیگانه
با فضه شریک کار خانه
*بریم مدینه، ساعتای سختیه هرکی دلش به دل حسنه الان بغض کرده..*
ای روح همیشه جاودانی
ای جان وتن توآسمانی
مرآت خدا تمام احمد
شایسته احترام احمد
نُه سال عروس بیت حیدر
آورده بر او دو مَه دو اختر
مُلک و مًلکوت سائل تو
ما را نرسد فضائل تو
ما را نرسد ثنات زهرا
خورشید کجا و مورِ صحرا
جایی که نبی لب از سخن بست
باید که دگر لب از سخن بست
جایی که نبی بوسدَت دست
باید که لب از سخن بست
به لب بهشت ناز داری
تو کِی به فدک نیاز داری؟؟
تو دست خدا در آستینی
تو یار امامِ راستینی
جز دست خدا کسی نشاید
کز دست علی گره گشاید
تو بهر علی قیام کردی
خود را سپر امام کردی
دردا که تو را به خانه کُشتند
با ضربه ی تازیانه کُشتند
تا چند کنایه و اشاره
والله شکست گوشواره
فریاد که پاره شد گلویم
بگذار همان به پرده گویم
روح از تنش پًر زد و رفت
بر جان علی شرر زد و رفت
*از مسجد اومد بیرون دید کنیزا دارندگریه میکنند.من خبر؟؟ آقا بدو..بدو بدو اومد تو حجره*
مولا چو رسید در کنارش
تا دید به چشم اشکبارش
که فاطمه با قد خمیده
چادر به روی سرش کشیده
حس کرد که قدرتی ندارد
چون فاطمه حرکتی ندارد
آرام کمی نگاش کرد مولا
آهسته ولی صداش کرد مولا
*خانوم!فاطمه!عزیزم!جواب نیومد سر رو گرفت تو بغلش ولی صدای فاطمه نیومد*
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
1_15221603639.mp3
8.89M
#واحد
#نوحه_حضرت_زهرا_س
حاج حسین سیب سرخی
✅ بند اول
چقدر راحت از دست دادم تو رو
چقدر بی قرار یه بار خندتم
برا روزایی که بهت بد گذشت
به جون خودت خیلی شرمندتم
دیگه تیره و تاره این زندگی
بدون تو دنیام بی رنگ میشه
به اون روزایی که باهم داشتیم
دلم خیلی خیلی برات تنگ میشه
روزای خوبو غم گرفت
از سرنوشت دلم گرفت
دنیا تو رو ازم گرفت وفا نداره
از روزگار امون امون
بعد از تو دیگه مهربون
روز و شبای خونمون صفا نداره
وای مادرم وای مادرم ۳
یا فاطمه جان...
✅ بند دوم
خجالت کشیدم که اون روز تو رو
جلو چشم همسایه ها میزدن
یکیشون نیومد بگه بس کنید
چقدر آدما بی تفاوت شدن
یهودی مسلمون میکرد چادرت
چقدر راحت از روی اون رد شدن
یه عمره فقط خوبی از ما دیدن
چرا مردم انقدر با ما بد شدن
تو خونمون قدم زدن
همه چیمو بهم زدن
خدایی آتیشم زدن ای وای از این غم
به زندگیم نظر زدن
تو رو چهل نفر زدن
غلافو بی خبر زدن ای وای از این غم
وای مادرم وای مادرم ۳
یا فاطمه جان...
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
"
#روضه_حضرت_زهرا_س
#مصیبت_دیوار
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا، الْمَمْنُوعَةِ اِرْثُهَا، الْمَکسُورَةِ ضِلْعُهَا، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا، الْمَقْتُولِ وَلَدُها.
رنگ پاییز، به دیوار بهاری افتاد
بر در خانۀ خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او، ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد
فضَرَبَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ؛
آنقدرضربۀ پاخوردبه در تا که شکست
شماها کنایه فهمید، ببینم از این مصرع چی می فهمید
آنقدر ضربۀ پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد.
یه وقت دیدن صدا زد: آه یا فضّة! إلیک فخذینی فقد و اللَّه قُتِل ما فی أحشائی من حمل؛
از وقت افتادنش رو زمین، تا فاصله به هوش آمدنش، نمی دونم چقدر طول کشید؟! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن؟ اومد میان مسجد، چی جوری اومد دیگه نپرس، تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه اش خون جاری بود یا صاحب الزمان ببخش آقا، ما هم نمی خوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد، آمد هر جوری بود آمد، دید یه شمشیر برهنه، بالاسر امامش گرفتن، دستهای امامش رو بستند، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا، تا سر و گردن امیرالمومنین که خود بی بی فرمود: هی میگن علی بیعت کن، آگه بیعت نکنی “نضرب عنقک” گردنت رو میزنیم،
چه کرد؟ فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَی رَأْسِهَا؛ پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت: آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا؛ دست حسن و حسینش رو گرفت: هی می گفت تو گریه هاش: خَلُّوا عَنْ أبنِ عَمّی فَوَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ؛ هر چه ناله زد دید خبری نمیشه، معجرش رو محکم گرفت اومد دست به نفرین برداره.
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد.
سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودت رو برسون به فاطمه، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه، تو دلت می خوای بگی کاش نفرین می کرد، اما من میگن اگه نفرین می کرد ما کجا براش گریه می کردیم، ممنونتیم بی بی جان، تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود، فرمود: سلمان اینا میخوان علی رو بکشن، من تحملش رو ندارم، اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه،
من میخوام بگم فاطمه جان اینا ارادۀ قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستند جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی،
آخ لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه می کنند، فرمود عمرسعد؛ أَیُقْتَلُ اَبُوعَبْدِاللهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ، کاش همه نگاه میکردند مثل مسجد النبی، اما یه وقت زینب دید، شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده، نیزه دارها، نیزهاشون رو بلند میکنند، دیگه نیزه هاشون برنمی گرده، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم.
هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت، اما دل زینب اینجا باقی موند، رفت، چه رفتنی، همۀ آرزوش"
" این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانش رو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه، فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَی وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ؛ دید یه بدن بی سر، مقطع الاعضاء، اربا اربا تو گودال افتاده، یا حسین.
بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله.
ای مصحف ورق ورق روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیست باورم .
داداش
این غم کجا برم که زهجده عزیز خود
یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم
حسین جان."
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
🏷شور| برم الهی قربون نجف
#شهادت_حضرت_زهرا
#مورخ_۲۵_۰۸_۱۴۰۳
#مصطفی_مروانی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
برم الهی قربونِ نجف
همش بباره بارونِ نجف
بگم جلویِ ایوون نجف
ذوالکرم علی تاج سرم علی
بزرگترم علی، مولا دنیا
دنیا شه جهنم بازم میمونی نگارم
از صمیم قلبم بهت میگم دوست دارم
محور زمین و زمان علی
حیدر دوران علی
شیر دلیران علی
علی علی مولا
منشأ خورشید تابان علی
کاتب قرآن علی
فاتح میدان علی
علی علی مولا
۰
یا علی یا مولا
۰
چقدر قشنگه شب های نجف
یه چیز دیگست خرمای نجف
جونم فدای آقای نجف
ایلیا علی گره گشا علی
شیر خدا علی، اعلی آقا
ای همه قرارم با تو خوبه روزگارم
از صمیم قلبم بهت میگم دوست دارم
دلبری قند مکرر علی
جناب حیدر علی
صاحب قنبر علی
علی علی مولا
میخونم تا دم آخر علی
سر علی سرور علی
از همه بهتر علی
علی علی مولا
۰
یا علی یا مولا
۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شور_امام_علی_ع
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_امام_حسین_ع
#شب_جمعه
شبهای جمعه حسرتی دیرینه دارم
از فرط حسرت بر دل خود پینه دارم
مابین روضه این شب جمعه دوباره
شوق وصال کربلا در سینه دارم
شبهای جمعه مست ذکر یاحسینم
در روضه ها مجنون شاه عالمینم
امید دارم تا که روزی را ببینم
در کربلا یاد غمش، در شوروشینم
شبهای جمعه عالمی دارم زِ احساس
در روضه ها باشد به چشمم درّ و الماس
در ذهن خود دائم تصوّر هايم اين است
در کربلایم، بین شط تا کف العباس
شبهای جمعه همره مهدی غمینم
بی تاب قتل آن بهابخشِ زمینم
از لطف مهدی آرزو دارم ببینم
با مادرش زائر به صحنِ شاه دینم
شبهای جمعه بیخود از خود در نوایم
با روضه و نوحه به شوری مبتلایم
حس می کنم با هر نوای یاحسینم
در بینِ گودالِ ذبیحِ کربلایم...
شبهای جمعه«ملتمس» بر لاله هستم
با یارقیه در پی یک ناله هستم
باشد دعای من بحق دُخت ارباب
یارب ببینم، کربلا هر ساله هستم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مناجات_امام_حسین_ع
#کربلا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه حسرتی شده برامون
شب جمعه حرم
عقده شده توی دلامون
شب جمعه حرم
شده حسرت برامون
یه نماز زیارت
یه شب جمعه آقا
یه دعا زیر قبه ت
می دونی که چقدر دلم گرفته
دو ساله نوکرت حرم نرفته
نذار گره به کار من بیفته
یا ثارالله اباعبدلله
....
نمی رسه دیگه صدامون
شب جمعه حرم
دو ساله که شده دعامون
شب جمعه حرم
حرمت عرش اعلاس
خونه ی مادریمه
دل بی تابم آقا
سند نوکریمه
حال دلم شبیه قبلنا نیس
دو ساله حال همه رو برا نیس
دوای ما به غیر کربلا نیس
یا ثارالله اباعبدالله
.....
دو ساله که خالیه جامون
شب جمعه حرم
دو ساله خاطره اس برامون
شب جمعه حرم
الهی هیشکی داغ
حرمت رو نبینه
به خدا آرزومون
سفر اربعینه
دو ساله راه حرمت رو بستن
دو ساله که دلامونو شکستن
یه فکری کن که نوکرات شکستن
یا ثارالله اباعبدالله
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
Haftegi1403_09_01 (23).mp3
12.01M
🖋#شور_مقتلی|حسین جان
🎤 #کربلایی_محمدحسین_پویانفر
📆پنج شنبه ۰۱ آذر ماه ۱۴۰۳ ه ش
حسین جان
به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسهٔ آب گذاشتم
واویلا
حسین جان
تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه
واویلا
صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم
نشون می دادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یامظلوم
به دامن بگیره سرت رو یامظلوم
حسین جان حسین جان
شیب گوداله و شاه بی ردا / وا محمدا وا محمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا / وا محمدا وا محمدا ۲
تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
ته گودال زمینگیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
به صحرا
سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو
سر پیراهنت پیرم کردن
از زندگی
سیرم کردن کردن
از زندگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کار از کار گذشت
زینب از میون انظار گذشت
از سر کوچه و بازار گذشت
کار از کار گذشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کار از کار گذشت
قصه بین در و دیوار گذشت
روضه با تیزی مسمار گذشت
کار از کار گذشت
#شور_امام_حسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غروب #جمعه #امام_زمان
روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد
بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد
تا یادم آمد این همه سال است رفته ای
آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد
باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت
یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد
آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش
شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد
آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم
جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد
خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد
بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد
از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو
این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد
روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت
مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه اشکها که در گلو، رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه
ولی برای عدهای، چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
♦️سلام امام زمانم
🔹صحبت روی تو را هر دم شنیدن تا بکی؟
🔹در دلم نقش جمال تو کشیدن تا بکی؟
🔹ای چراغ زندگی روشن نما قلب مرا
🔹بی تودر تاریکی دنیا نشستن تا بکی؟
🔹تو کریمی و منم یک طایر بی آشیان
🔹روی بام این و آن دائم پریدن تابکی؟
🔹راویان گویند روی گونه هات خالی بود
🔹یک نظر خال سیاهت را ندیدن تابکی؟
...
به هر کجا که روم، در مسیر، سنگی هست
ولی به لطف خدا، بازویی، کلنگی هست
دوباره نقشهی صلح و هزار نقشهی شوم
حنای دشمن ما را چگونه رنگی هست!؟
خیال جنگ دمی از سرم نخواهد رفت
به شوق صلح و صفا گر مرا درنگی هست
به روبهان برسانید، شیر، سلطان است
درون بیشهی ما خفته تا پلنگی هست
یلان صف شکنیم از بلا چه غم داریم!؟
میان بحر خروشان ما نهنگی هست
هزار موشک و پهبادمان، که جای خودش
هنوز بر کفمان، قبضهی تفنگی هست
ز دست اهرمنان میشوی رها ای قدس!
برای مدعیان گر چه داغ ننگی هست
بگو به مهدی صاحب زمان که منتظریم
بیا که بر دل مان حسرت قشنگی هست
#محمد_رضا_قاسمیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7