eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
950 ویدیو
34 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه - شهادت امام سجّاد علیه السّلام - سبک ساعات آخر... من یادگارِ‌... کرب و بلایم من بی قرارِ... شامِ بلایم شد آخرین آهِ غریب واویلتا شیبُ‌الخضیب غریبِ مادر (۲) تنهایِ تنها اباعبدالله (۴) سینه‌یِ سینا می‌سوزد امشب شنیدم امّا می‌دیده زینب نیزه به پیکر می‌زدند خنجر پسِ سَر می‌زدند غریبِ مادر (۲) تنهایِ تنها اباعبدالله (۴) دیدم به چشمَم یارب حرم سوخت طفلی صدا زد که معجرم سوخت وای از سَرِ بر روی نِی عمّه کجا و بزمِ مِی؟! غریبِ مادر (۲) تنهایِ تنها اباعبدالله (۴) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه - شهادت امام سجّاد علیه السّلام - سبک رضاَالله... یه عمره می زنم به سینه به عشقِ ... کربلا مدینه غصّه‌یِ مادر اگه خاکِ بقیعه حرمِ دلبر شده سینه‌یِ شیعه مولانا یاسجاد (۳) هنوزم می‌سوزه با روضه به یادِ... سرِ روی نیزه خدا می‌دونه آقا چیا که دیده دستاشون بستن پای سرِ بریده مولانا یاسجّاد (۳) یه عمره گریه‌هاش مُدامه به یادِ غمِ بزمِ شامه زد کَعبِ نِی رو دو تا لبای کعبه مَرهمِ زخمش شده دعای ندبه مولانا یاسجّاد (۳) رِضاَالله رضاکَ یاحسین کُلُّنا فِداکَ یاحسین همقسمِ با شهیدِ این مسیرم حسینی بمانم حسینی بمیرم لبّیکَ ثارالله (۳) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه - شهادت امام سجاد علیه السلام - سبک دلخوشی رفته... یادم نمی‌ره غروبِ روضه خودم دیدم که حرم می‌سوزه یادم نمی‌ره سرِ به نیزه طفلی می‌گفت معجرم می‌سوزه لحظه‌‌‌‌هایِ آخره و... روضه خونِ غروبِ آهم لحظه های آخره و... به یادِ آهِ قتلگاهم لحظه های آخره و... آخرِ روضه ها همینه لحظه های آخره و... می‌گم نشست ظالم رو سینه حسین غریبِ مادرم (۴) یادم نمی‌ره طعنه و آزار پای سرِ تو تو کوچه بازار یادم نمی‌ره قهقهه می‌زد حرمله هر جا حرم می‌زد زار دستِ منو بسته بودن تازیانه گُلِ حرم خورد دستِ منو بسته بودن چنگی رسید گوشواره رو بُرد دستِ منو بسته بودن چوب می‌زدن به لبِ یارم دستِ منو بسته بودن نگم شراب... طاقت ندارم حسین غریبِ مادرم (۴) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی میلاد امام حسین علیه السلام و سرداران نور سه‌شب پای عَلَم در شور و شینم سه‌شب مهمانِ سردارِ حُنینَم غلامِ شاهِ دربار و وزیرم ثناگویِ علیِ ابنِ الحسینم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - میلاد امام سجاد و حضرت عباس علیهم السلام - سبک از باب الجواد (مهتابِ حرم)‌... آقایِ کرم آوایِ حرم یاعلی یاعلی (۲) صاحبِ عَلَم سایه‌یِ سرم یاعلی یاعلی (۲) نمازم عَلیه نیازم عَلیه تمامیِ سوز و گدازم عَلیه کسی که واسَه‌ش جون می‌بازم عَلیه شاهیهِ این نوکری حیدری ام حیدری یاعلیُ یاعلی (۴) می‌تپه سینه واسهِ مدینه یاعلی یاعلی (۲) لالاییِ شاه چه دلنشینه یاعلی یاعلی (۲) چه نامِ نکویی چه رسم و مَرامی تو خورشیدِ عشقی تو ماهِ تمامی و اَشهَدُ اَنَّ علیٌ امامی به نامِ این کشوری نواده‌یِ حیدری شاهیهِ این نوکری حیدری‌ام حیدری یاعلیُ یاعلی (۴) محرابِ دعا بی‌تابِ شما یاعلی یاعلی (۲) ذکرِ بقیع و... شورِ کربلا یاعلی یاعلی (۲) دعا کن برای من و حفظِ دینم دعا کن دوباره حرم رو ببینم دعا کن که دلواپسِ اربعینم قرارِ ما اربعین روضه‌یِ اُمُّ‌البنین شاهِ کرم السَلام نوکرتم وَالسلام (۴) (حضرت عباس) تو پهلوونی تو مهربونی اباالفضل اباالفضل (۲) نگفته دردِ... ما رو می‌دونی اباالفضل اباالفضل (۲) امیرِ دو عالم علمدارِ لشکر گرفتی رو شونه‌َت عَلَم مثلِ حیدر صد اللهُ اکبر شده فتحِ خیبر فراریهِ اُمیّه قرصهِ دلِ رقیه مولانا اباالفضل (۴) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - میلاد امام سجّاد علیه السلام آرامِ جانِ حسین روح و روانِ حسین ای دوّمین علیِ همراهِ کاروانِ حسین این مدینه دارد امشب عطر و بوی کربلا را من تماشا می‌کنم در هر دعایِ تو خدا را بِسم الله علی علی علی علی ثارُالله... علی علی علی علی درِ گوشِت گفت علی علی علی علی ولیُّ الله علی علی علی علی یاعلی یازین العابدین (۴) بالشِ خوابیدنت بازوهای قَمره لبخندِ تو دلِ دلدارِ دو عالمو می‌بره مادرِ تو آبرو داده به خاکِ کشورم من غلامِ حیدر و ایل و تبارِ حیدرم بسم الله علی علی علی علی بابُ الله علی علی علی علی تویی تمثالِ... علی علی علی علی اسدُالله علی علی علی علی یاعلی یازین العابدین (۴) مدینه و حرمِ... اربابه آرزومون این رویا یاامام رضا نشه عقده تویِ گلومون یارضا جانِ حسین جانِ یلِ اُمُ‌ّالبنین جانِ زین‌العابدین امضا کن حکمِ اربعین بسم الله حسین حسین حسین حسین وَ بِالله حسین حسین حسین حسین لک لبیک حسین حسین حسین حسین ثارالله حسین حسین حسین حسین یاحسین یا ابی عبدالله (۴) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - میلاد امام سجّاد علیه السلام آرامِ جانِ حسین روح و روانِ حسین ای دوّمین علیِ همراهِ کاروانِ حسین این مدینه دارد امشب عطر و بوی کربلا را من تماشا می‌کنم در هر دعایِ تو خدا را بِسم الله علی علی علی علی ثارُالله... علی علی علی علی درِ گوشِت گفت علی علی علی علی ولیُّ الله علی علی علی علی یاعلی یازین العابدین (۴) بالشِ خوابیدنت بازوهای قَمره لبخندِ تو دلِ دلدارِ دو عالمو می‌بره مادرِ تو آبرو داده به خاکِ کشورم من غلامِ حیدر و ایل و تبارِ حیدرم بسم الله علی علی علی علی بابُ الله علی علی علی علی تویی تمثالِ... علی علی علی علی اسدُالله علی علی علی علی یاعلی یازین العابدین (۴) مدینه و حرمِ... اربابه آرزومون این رویا یاامام رضا نشه عقده تویِ گلومون یارضا جانِ حسین جانِ یلِ اُمُ‌ّالبنین جانِ زین‌العابدین امضا کن حکمِ اربعین بسم الله حسین حسین حسین حسین وَ بِالله حسین حسین حسین حسین لک لبیک حسین حسین حسین حسین ثارالله حسین حسین حسین حسین یاحسین یا ابی عبدالله (۴) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمَّط مربّع میلاد امام سجّاد علیه السّلام تو لطف داری بر همه امّا به یارانْ بیشتر در خانه‌اَت هر چه گدایان بیشتر... نانْ بیشتر من دوست دارم خاندانت از دل و جان بیشتر از هر کسی نزدیک‌تر هستی به قرآن بیشتر قرآن تویی... ایمان تویی... دینِ مبین یعنی علی حِصنِ حَصین... عین‌ُالیقین... حبلُ‌المتین یعنی علی نامِ تو را حق می‌نشاند رویِ لبهایم علی در مجلسِ شادی و در بزمِ غم آوایم علی دستم گرفتی هر کجا لغزیده دو پایم علی بر من نظر کردی که از عشّاقِ زهرایم علی من عشق را در صحنِ زیبایِ تو پیدا کرده‌ام آری خدا را رو به اِیوانت تماشا کرده ام یک دم اگر از تو نگویم یاعلی جان می‌دهم دور از عَلَم باشم اگر وَالله تاوان می‌دهم آقا اگر تو جان بخواهی زود و آسان می‌دهم جانم برایِ حیدر و ایمان و قرآن می‌دهم بانویِ خاکِ کشورم شد آبرویِ ماسِواء ایران از امشب می‌دهد بویِ علی و کربلا ای شهربانو دامنت باغِ گلِ ارباب شد ارباب با دیدارِ فرزندِ گلت بی‌تاب شد بی‌تابِ دیدارت ولی الله در محراب شد محراب او را دید و گویا در دلَش قند آب شد سجّاده وا کرده حسین و می‌کند شکرِ خدا امشب وَلیمه می‌دهد مولا علیِ مرتضی زیباترین سبکِ دعا شیواترین نوعِ سخن در تو خلاصه می‌شود وَالله جمعِ پنج تن دینِ محمّد نطقِ مولا مثلِ زهرا در سخن غیرتْ حسینی باشد و صبر و کرامت چون حسن ای وارثِ کُلِّ وُجوهاتِ امیرالمؤمنین تو آمدی تا که نماند پرچمِ دین بر زمین بر رویِ منبر... در حرم... در کنجِ خانه روضه‌خوان در مجلسِ شادی و غم روز و شبانه روضه‌خوان هر جا که کرده گریه طفلی نازدانه روضه‌خوان تا مویِ دختربچّه‌ای می خورْد شانه... روضه‌خوان عمرت گذشته پایِ روضه که شدی باآبرو ندبه بخوان شد پیکرِ باباتْ با پا پشت و رو 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته میلاد امام سجّاد علیه السلام ما را به شرطِ اشک خدا آفرید و بَس اصلاً گدای ایلِ شما آفرید و بس از باقیِ گِلِ تو مرا خلق کرده‌اند ما را خدا به نامِ وِلا آفرید و بس آئینه‌یِ جمالِ علی یابنَ فاطمه نازم نگاهِ تو که صفا آفرید و بس ای صاحبِ خصائلِ مولیَ‌الموحدین جای قدومِ تو به رویِ دیده‌یِ زمین باید شود تمامیِ هفت آسمان رَصَد دریا گرفته باز چرا حسِّ جزر و مد خورشید را مدینه اسیرِ خودش نمود انگار کعبه باز شکافی به سینه زد لبخندِ نابِ حضرتِ لبخند و عاطفه مژده به ما دهد که علی باز می‌رسد بانوی کشورم شده بانوی آسمان عزّت گرفته با قَدَمت آب و خاکِمان چشمِ حسین محوِ تماشای این پسر عمّه وَاِن یَکاد بخوان محضِ دفعِ شَر وقتی سراغِ دیده‌یِ او خواب می‌رود گهواره می‌شوند دو تا بازوی قمر سجّاده وا کنید ملائک برای او او که دعا کند به خدا می‌کند اثر شد کُلِّ هَمُّ و غمِّ نگارم سَیَنجَلی دارد حسین در بغلش باز هم علی قنداقه‌اش اگرچه روی دستِ شاه بود پیش از وجود بود و سجودش به راه بود این ظاهر است... بستر و بیماری و عطش مثلِ مؤذّنِ حرم همراهِ ماه بود با دستِ بسته دربِ دژِ شرک و فتنه کَند از نسلِ مرتضاست سلاحش نگاه بود هر خطبه‌اش به هم زده صدها سپاه را با آه و گریه داده نشان راه و چاه را او با کلامِ نافذِ خود فتحِ شام کرد او با دو دستِ بسته و زخمی قیام کرد بزمِ حرام دید و غمِ عمّه را ولی... با خطبه خوابِ دشمنِ دین را حرام کرد بنیانگذارِ روضه‌یِ هر روزِ خانگی هر جا که رفت رو به حرم یک سلام کرد مثلِ عمو حسن به دلش چنگ می‌زدند با خنده به سرِ پدرش سنگ می‌زدند پیشانیِ پدر جلویِ چشمِ او شکست او زنده بود و حرمله دستِ رقیّه بست بالا که رفت دستِ سَنان بی‌قرار شد پای سرِ به نیزه‌یِ بابا دلش شکست پیشِ دو چشمِ او به حرم طعنه‌ها زده آن نیزه‌دارِ پست که پای سَر است مَست آتش به قلبِ عمّه زده آهِ دائمش کی می‌رسد خدا خبر از یارِ قائمش 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی میلاد امام زین العابدین علیه السلام از تو علوی‌تر به خدا نیست حسین قائل به غدیرِ مرتضی کیست... حسین اسمِ پسرانِ تو که جایِ خود داشت بی عشقِ علی کرب‌و‌بلا... نیست... حسین 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - میلاد امام سجاد و حضرت عباس علیهم السلام - سبک از باب الجواد (مهتابِ حرم)‌... آقایِ کرم آوایِ حرم یاعلی یاعلی (۲) صاحبِ عَلَم سایه‌یِ سرم یاعلی یاعلی (۲) نمازم عَلیه نیازم عَلیه تمامیِ سوز و گدازم عَلیه کسی که واسَه‌ش جون می‌بازم عَلیه شاهیهِ این نوکری حیدری ام حیدری یاعلیُ یاعلی (۴) می‌تپه سینه واسهِ مدینه یاعلی یاعلی (۲) لالاییِ شاه چه دلنشینه یاعلی یاعلی (۲) چه نامِ نکویی چه رسم و مَرامی تو خورشیدِ عشقی تو ماهِ تمامی و اَشهَدُ اَنَّ علیٌ امامی به نامِ این کشوری نواده‌یِ حیدری شاهیهِ این نوکری حیدری‌ام حیدری یاعلیُ یاعلی (۴) محرابِ دعا بی‌تابِ شما یاعلی یاعلی (۲) ذکرِ بقیع و... شورِ کربلا یاعلی یاعلی (۲) دعا کن برای من و حفظِ دینم دعا کن دوباره حرم رو ببینم دعا کن که دلواپسِ اربعینم قرارِ ما اربعین روضه‌یِ اُمُّ‌البنین شاهِ کرم السَلام نوکرتم وَالسلام (۴) (حضرت عباس) تو پهلوونی تو مهربونی اباالفضل اباالفضل (۲) نگفته دردِ... ما رو می‌دونی اباالفضل اباالفضل (۲) امیرِ دو عالم علمدارِ لشکر گرفتی رو شونه‌َت عَلَم مثلِ حیدر صد اللهُ اکبر شده فتحِ خیبر فراریهِ اُمیّه قرصهِ دلِ رقیه مولانا اباالفضل (۴) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - میلاد امام سجّاد علیه السلام شبِ میلادِ زین العابدین است حسینی آسمانها و زمین است پیامِ نامِ این نوزاد این است فقط حیدر امیرالمؤمنین است 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت سالروز تخریب بقیع کاش صحنی در بقیعِ غصّه‌ها می‌ساختیم گنبد و گلدسته‌هایی چون رضا می‌ساختیم کاش یک شب تا سحر با بچّه‌هایِ هیأتی آب و جارو می‌زدیمَش سینه را می‌ساختیم کربلا را کوششِ ایرانیان آباد کرد کاش آنجا را چنان کرب و بلا می‌ساختیم روضه می‌خواندیم در صحنِ کریمِ اهلِ بیت مجلسی از بُغضِ سختِ مجتبی می‌ساختیم در رکابِ مهدیِ زهرا برایِ فاطمه چون نجف طاقِ طلایی در سرا می‌ساختیم سینه‌زن می‌گفت یازهرا به عشقِ مادرش مثلِ هیأت در مدینه کوچه‌ها می‌ساختیم کوچه‌یِ سینه‌زنی وا می‌شد و آقایِ ما روضه می‌خواند و فدک را جابه‌جا می‌ساختیم ذوالفقارِ انتقامِ مادرش را می‌کشید صورتِ ملعون به سیلی آشنا می‌ساختیم سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🩸شتری که دلش به حال اسراءِ آل الله سوخت و به شترهای دیگر می‌گفت: دختران علی علیه‌السلام را آرام سوار بر محمل‌ها کنید... در نقلی آمده است: 🥀 علیا مخدره زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: سر امام سجاد علیه‌السلام بر روی زانوی من بود که دیدم شتران برهنه و بی‌جهاز را برای ما آوردند؛ 🥀 امام زین العابدین علیه‌السلام به من فرمود: عمه‌جان! این شترها را می‌بینید که می‌آورند؟ و آن شتر خاکستری‌رنگ را که از جلوی شتران می‌رود و اشک می‌ریزد، مشاهده می‌کنید؟ 🥀 من گفتم: بله؛ ای نور دیده‌ام. امام فرمود: عمه‌جان! میدانید این شتر چرا گریه می‌کند و به شتران دیگه چه می‌گوید؟من گفتم:ای پسر برادرم!‌ حجت خدا توئی! زبان حیوانات را تو می‌دانی! 🥀 إمام فرمود: ای‌عمه‌جان! این شتر دلش به حال ما سوخته است؛ می‌رود‌ و به شتران دیگر می‌گوید: دختران علی علیه‌السلام را آرام سوار کنید‌‌ و آهسته راه بروید؛ مبادا بچه‌ها را به زمین بزنید و زن‌ها را زجر بدهید. 📚ریاض القدس، ج۲ ص۲۱۰ (نسخه خطی) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🩸مصیبت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بر شتر بی جهاز... | وقتی‌که زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه می‌کند و می‌فرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟! راوی گوید: 📋 ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ ▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. 🥀 زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: 📋 سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر می‌کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟ 🥀 به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم سلام‌الله‌علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها کسی نماند. 🥀 در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود: ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. 🥀 امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند، لذا برگشت تا سوار بر محمل شود. 📋 فَالْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه ▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله... 📋 فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ ▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود می‌لرزید.پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو! پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام‌ سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد. 📋 فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ ▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد. زين العابدين عليه السلام فریاد می‌زد؛ وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه 🥀 زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه می‌کرد و به شمر می‌فرمود: وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید. 🥀 پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد. راوی گوید: من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟ گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه‌السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند. 📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🩸آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: 🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. 📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. 🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! 📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ 📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: 📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. 🥀 ما آمده‌ایم تا جسد امام حسین علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیمبرِ ناقه نشین علی بن الحسین حضرت زین العابدین علی بن الحسین همراهِ زینب، فاتح شامی گرچه اسیری، والامقامی جانم علی جان پیش نگاه تو چنین علی بن الحسین ریخته پیکر به زمین علی بن الحسین نشد پدر را ، بغل بگیری چیدی تنش را ، بین حصیری جانم علی جان قاتل تو شام بلا علی بن الحسین شد حرم انگشت نما علی بن الحسین تو شاهد آن ، رنج و عذابی باعمه تودر ، بزم شرابی جانم علی جان # 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دیدهٔ گریان _ خدا خدا کردم بیاد بابایم _ عزا بپا کردم رگ حنجر را _ خودم بوسیدم حصیری دور ِ _ بدن پیچیدم اباعبدالله در این چهل منزل _ امام ز شهر شام ز بی سر و پاها _ شنیده ام دشنام همین یک صحنه _ عذابم می داد مسیر زینب _ به بازار افتاد اباعبدالله اسیری زینب _قرار من را بُرد میان آن مجلس _ به غیرتم برخورد چه الفاظی بد _ به لب آوردند گرفتاران را _ تماشا کردند اباعبدالله 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیمبرِ ناقه نشین علی بن الحسین حضرت زین العابدین علی بن الحسین همراهِ زینب، فاتح شامی گرچه اسیری، والامقامی جانم علی جان پیش نگاه تو چنین علی بن الحسین ریخته پیکر به زمین علی بن الحسین نشد پدر را ، بغل بگیری چیدی تنش را ، بین حصیری جانم علی جان قاتل تو شام بلا علی بن الحسین شد حرم انگشت نما علی بن الحسین تو شاهد آن ، رنج و عذابی باعمه تودر ، بزم شرابی جانم علی جان # 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غزل مصیبت امام سجادعلیه السلام پیرمرد ِ بلا کشیده منم پسرِ شاه سربریده منم روضه خوانی که هرچه می گوید با دوچشم کبود دیده منم آنکه از ناقه دید بانوئی پایِ یک بوسه شد خمیده منم آن امامی که با تنی تب دار عقبِ ناقه ها دویده منم آنکه وقت فرار از خیمه نالة دختران شنیده منم آنکه در بین بوریا دلِ شب پیکر یک امام چیده منم آنکه درگوشة خرابة شام دفن کرده گلی شهیده منم همة روضه ها کنار ولی آنکه بازار شام دیده منم روضه را باز میکنم امشب سخن آغاز میکنم امشب روضه در یک کلام وای از شام دردِ بی التیام وای از شام کاش مادر مرا نمی زائید ناله های مدام وای از شام ناسزاهای بد به ما گفتند همه جایِ سلام وای از شام آن دیاریِ که کرده بازی با آبروی امام وای از شام قافله تا غروب گیر افتاد کوچه ها ناتمام وای از شام دخترِ فاطمه اذیت شد از نگاهِ حرام وای از شام گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود آتشِ رویِ بام وای از شام جایِ حیدر زگیسویِ دختر می گرفت انتقام وای از شام در میان ِ چهار هزار رقاص گریه در ازدحام وای از شام سر وتشت و پیاله های شراب چوبِ بی احترام وای از شام لعنتی در کنارِ سر میریخت میِ باقیِ جام وای از شام سرخ موئی اشاره کرد و یزید گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام من چهل سال گریه میکردم با همین یک کلام وای از شام 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را در یک غروب سرخ بلای عدیده را با ناله ام زمین زمان گریه می کتد از مادر ارث برده ام این اشک دیده را من با همین لبان خودم نیمه های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را یعقوبم و بدست خودم بین بوریا چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را یادم نمی رود که چگونه مقابلم بستند دست عمه قامت خمیده را یادم نمی رود سر شب لحظه فرار فریادهای دختر گیسو کشیده را هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد دیدم سپاه روی بدنها دویده را یک تار موی عمه ما را کسی ندید پوشانده بود نور حسین این حمیده را بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم زنده در شهر مدینه یاد زهرا می کنم من چهل سال است هر لحظه به یاد کربلا از غم هر روضه ای گریه مجزّا می کنم پای هر برگ صحیفه نه ، که روضه نامه ام با سر انگشتی زخون دیده امضا می کنم رازق و الطفل الصغیر و راحم الشیخ الکبیر با مناجات سحر این روضه افشا می کنم آب رنگ خون بگیرد تا که هنگام وضو یادی از زخم لبانِ خشک بابا می کنم می سپارم بر همه تا نشود ام البنین صحبت از ضرب عمود و فرق سقا می کنم تا ببینم بین باغی لاله پرپر می کنند بی مهابا یاد جسم اربا رابا می کنم باسئوالی پر کنایه وقت ذبح گوسفند در دل ِ درد آشنا طرح معما می کنم چون که بابای مرا لب تشنه ذبحش کرده اند بر سر این قصه با قصاب دعوا می کنم گر ببینم دختری مویش گره افتاده است خیلی آهسته گره از گیسویش وا می کنم وای زان دم که بینم دختری خورده زمین گریه ها بر غربت اولاد زهرا می کنم غصه بی معجری چشمم زخم کرد با عمو عباس خود زین غصه نجوا می کنم تا که دیدم برآوردند در بازار شهر یاد شام و ماجرای خواهرم را می کنم سرخ موئی گفت دنبال کنیزم، بعد از آن یاد آن مجلس دو چشم خویش دریا میکنم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا زین العابدین علیه السلام من علمدار گریه کن هایم وارث ناله های زهرایم انقلابی ترین دعا خوانم نعرهٔ حیدری ست نجوایم روضه خوان ها همه غلام منند به همه نوکران من آقایم من گلوی بریده بوسیدم خون رگهاست روی لبهایم تنِ بی سر شده بغل کردم جمع کردم ز خاک بابایم هرچه چیدم تنش درست نشد زائر ِ قطعه قطعه اعضایم کمکم کرد بوریا آن شب تا که برخواستم من از جایم شاهدِ گریهٔ بنی اسد و ناله های وحوش صحرایم بعد ازاین ماجرا حسینی ها بنشینید پای غمهایم غیرتی ها بلند گریه کنید شد اسارت بلای عظمایم حیدر دسته بستهٔ شامم جای زنجیر بر سروپایم عمه ام را بهم نشان دادند داد زد ای حسین تنهایم دیدی آخر نمود ،آخرِ عمر چشم نامحرمان تماشایم وسط آن همه ارازل شهر گفت عمه کجاست سقایم سخت بر من گذشت آن ساعات بد شکستند حرمت سادات اوج بی غیرتی نشان دادند سنگ در دست این وآن دادند اول شهر عنان مرکب را دست یک مشت بد دهان دادند جای عرضِ سلام ، پیرو جوان ناسزاها به کاروان دادند راسِ بابام زیرِ پا افتاد بسکه سر نیزه را تکان دادند دستِ سادات بر سرِ بازار صدقه تکه های نان دادند سرِ هر کوچه با سرِ انگشت دخترِ فاطمه نشان دادند بوسه گاهِ رسول خاتم را به دمِ چوبِ خیزران دادند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🩸غَمَت بابا ! بیابون پَرورُم کرد... جابر جعفی از امام باقر علیه السلام روایت نموده که ایشان فرمودند: 📋 کَانَ أَبِي عَلِي بْنُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِي علیه السلام بَیْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِیَةِ ▪️پدرم علی بن حسین علیهماالسلام بعد از کشته شدن امام حسین علیه السلام، خیمه ای پشمی را بعنوان منزل برگزید و در بیابان ساکن شد 📋 فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِینَ کَرَاهِیَةً لِمُخَالَطَةِ النَّاسِ وَ مُلَابَسَتِهِمْ ▪️و به دلیل بیزاری از اختلاط با مردم و همنشینی با آن‌ها چند سال در آنجا ماند 📋 وَ کَانَ یَصِیرُ مِنَ الْبَادِیَةِ بِمُقَامِهِ بِهَا إِلَی الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِیهِ وَ جَدِّهِ علیهم السلام وَ لَا یُشْعَرُ بِذَلِکَ مِنْ فِعْلِهِ... ▪️از بیابانی که در آنجا ساکن بود بعنوان زائر پدر و جدش علیهما السلام رهسپار عراق می‌شد بی آنکه کسی از این امر مطلع شود ... 📚بحارالأنوار، ج٩٧ ص٢٩٦ 🩸هر گاه که به یاد قتلگاه می‌افتم، گریه راه گلویم را سدّ می‌کند... در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند: 📋 الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ▪️«افرادی که بسیار گریستند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله و علی بن الحسین علیهم السّلام. 🔖 در ادامه روایت حضرت فرمودند: 📜 وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی ▪️حضرت علی بن الحسین علیهم السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت امام حسین علیه السلام گریست. هر غذایی که مقابل آن حضرت می‌گذاشتند، او به گریه می‌افتاد. 🥀 کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: «یاابن رسول اللَّه! فدای تو شوم، من می‌ترسم که خود را (به وسیله کثرت گریه) هلاک گردانی! » حضرت فرمودند: 📋 إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَةٌ. ▪️فرمود: {چاره ای نیست، جز اینکه غم و اندوه خود را به خدا شکایت کنم من از خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی دانید. } (یوسف ۸۶) هر گاه که به یاد قتلگاه فرزندان فاطمه علیهم‌السّلام می‌افتم، گریه راه گلویم را سدّ می‌کند. 📚 الخصال،ج۱ 🩸مرا بر این گریه‌ها، ملامت نکنید... از وجود مقدّس امام سجاد علیه‌السلام در خصوص کثرت گریه‌ ایشان بعد از واقعه‌ی عاشورا سوال شد؛ حضرت فرمودند: 📋 لَا تَلُومُونِي فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ وُلْدِهِ فَبَكَى حَتَّى ابيَضَّتْ عَيناهُ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ ▪️«مرا ملامت نکنید! یعقوب نبی علیه‌السلام برای فقدان پسری از فرزندانش آنقدر گریست تا چشمانش نابینا شد، در حالی که نمی‌دانست واقعاً مرده باشد؛ 📋 وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي غَدَاةٍ وَاحِدَةٍ قَتْلَى فَتَرْوَن حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي. ▪️ اما چهارده مرد از خاندانم را در برابر دیدگانم در نصف روزی کشتند، چگونه توقّع دارید اندوه و غصه از قلبم بیرون شود؟! 📚کشف الغمّة (اربلی)، ج۲، ص۱۰۲ 📚حلیة الابرار (بحرانی)، ج۴، ص۳۱۳ 📚تهذیب الکمال (المزی)، ج۲۰، ص۳۹۹ 📚تاریخ دمشق (ابن عساکر)، ج۴۱، 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 🩸إمام سجاد علیه‌السلام به وقت افطار آن‌قدر گریه می‌کردند که جلوی لباس‌شان، خیس از اشک می‌شد و مکرّر می‌فرمودند: پدرم را با لب تشنه کشتند... در احوالات امام سجاد «علیه الصلاة و السلام» آمده است: 📋 بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ ▪️ آن حضرت چهل سال با ديدگانى اشكبار و قلبى داغدار بر مصیبت کربلا مى‌گريست. 📋 یَقطَُع نَهارَه بِصیامِهِ و لَیلَهُ بِقیامِه ▪️شبانه روزش به روزه‌دارى و شب‌زنده‌دارى مى‌گذشت! 🥀 هنگامى كه غذا براى افطارش حاضر مى‌شد، از قتلگاه پدر و شهيدان به خون خفتۀ كربلا ياد مى‌كرد و مى‌فرمود: آه از غم و اندوه! اى واى بر اين مصيبت! و مکرّر زمزمه مى‌كرد و اشك مى‌ريخت و اين جمله را بر زبان مى‌آورد كه: 📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ جَائِعاً ▪️ پسر پيامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گرسنه به شهادت رسيد! 📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَطْشَاناً ▪️پسر پيامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را با لب تشنه كشتند! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📋 حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه. ▪️و آنقدر این جمله را می‌فرمود و مى‌گريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک می‌شد. 📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵ @ghasemnemati_ir 🩸آه ای بابا ! نگاه آخرت را ... فریاد غریبی‌ات را ... تن عریانت را ... چگونه فراموش کنم ؟! در نقلی، زید بن صوحان گوید: 🥀 سه سال بعد شهادت سیدالشهدا «صلوات اللّه علیه» بر امام سجاد علیه‌السلام داخل شدم، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات می‌کند و می‌فرماید: 📋 یا ربّ و یا مَن علَیه مُعوّلی طَوَّلَ اَحزانُنا و اَجرَی دُموعُنا و اَحرَقَ قلوبُنا عَلَی مُصیبةِ ابنِ بِنتِ نبیّکَ الحُسین علیه‌السلام و یَبکی و یَصیحُ و یقولُ ▪️ای پروردگار و ای کسی که تکیه گاه من به اوست؛ حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو حسین صلوات اللّه علیه. 🥀 امام سجاد علیه‌السلام گریه می‌کرد و فریاد می‌کشید و می‌فرمود: 📋 آه آه کیفَ اَنسَیٰ اِستغاثتَک یا اَبی؟! و کیف اَنسیٰ نَظرَتَک بَعد نَظرَةٍ؟! و کیف اَنساکَ و راَیتُک عُریانًا مُرمّلًا بالدّماءِ مُخضّبًا شَیبتُک بِدَمِک ▪️آه آه چگونه فراموش کنم فریاد غریبی‌ات را ای پدر؟! چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟! چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و محاسنت خضاب از خون بود؟! 📋 و یُکرّر ذلِک حتّی صاحَ و غشَّ فقربتُ الیه و بَکیتُ علَی حُزنِه فَأفاقَ ▪️و این جملات را مکرّر می‌فرمود تا از هوش رفت. نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم؛ وقتی به هوش آمد، فرمود: 📋 لا عینٌ أحبَّ اِلَی الله مِن عَینٍ جَرَی دَمعُها علَینا و لا قلبٌ اَکرمَ عندَ الله مِن قلبٍ حَزنَ فی حُزننا و فَرِح لِفَرَحِنا. ▪️هیچ چشمی محبوب تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است. 📚 بشارة الباکین،حسین بن عبدالرزاق تبریزی، (خطی) ص ۱۲۱ @ghasemnemati_ir 🩸آیا این گوسفند را آب داد‌ه‌اید؟! در نقلی آمده است: 🥀 روزی امام زین العابدین علیه‌السلام از بازار مدینه عبور می‌کرد، دید قَصّابی گوسفندی را می‌کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. 🥀 إمام علیه‌السلام به او فرمودند: آیا این گوسفند را آب داده‌ای. قصاب گفت: ما قَصّاب‌ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی‌کنیم. امام سجاد علیه‌السلام گریه کرد و فرمود: 📋 وا لَهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاةُ لا تُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تَذبَحُ عَطشانا. ▪️ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله! گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. 📚مأساة الحسین علیه‌السلام، ص‌۱۵۳ 📚زندگانی امام سجاد علیه‌السلام، اشتهاردی ص۵۷. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 🩸 وقتی که امام زين العابدين علیه‌السلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری می‌شود... در روایتی نقل شده است: 🥀 روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیه‌السلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند. 🥀 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیه‌السلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیه‌السلام اقرار نمود. حضرت فرمودند: برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم. فرمودند: چه خوابی دیدی؟ 🥀 آن مرد یهودی گفت: خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آن‌ها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند. 🥀 میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون می‌ریخت و اشکش بر گونه روان بود. گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… می‌گفتند. 🥀 در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند: «واحسناه! واحسیناه!…» 🥀 مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7