#امیرالمومنین_ع_مدح
خدا دلدار بود و بی گمان دلداده حیدر بود
زمین مست، آسمان مست، آن زمان که باده حیدر بود
نه تنها در شب هجرت و یا بَدر و اُحد بلکه
کسی که قبل خلقت امتحان پس داده حیدر بود
شب معراج تا جایی که چشم کهکشان میدید
شگفتا ابتدا و انتهای جاده حیدر بود
قسم بر شرح "لولاک " و قسم بر خلقتِ افلاک
که تنها لایق یاسِ پیمبرزاده حیدر بود
جهانداری که از دستش جهان روزی طلب میکرد
ولی سر کرده خود با قرص نانی ساده حیدر بود
شهادت میدهد محراب مسجد آن کریمی که
توانگر کرده سائل را سر سجاده حیدر بود
کسی که در مصافش مرحبا گفتند مرحبها
کسی که قلعهی خیبر به پاش افتاده حیدر بود
چه در خیبر، چه در خندق، چه احزاب آن یلی که بود
برای جانفشانی هر زمان آماده حیدر بود
یتیمان در دل کوفه پس از شق القمر گفتند:
مگر آن ماه شبگرد، آن یلِ آزاده حیدر بود؟
یقیناً حیدر آباد است اگر دل با علی باشد
خدا میداند از اول بهشت، آبادِ حیدر بود
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
🎴کانال اخبـــار منتخـــب ⇩⇩
https://eitaa.com/joinchat/1697776043C234853a863
#امیرالمومنین_ع_مدح
به فرزندت بگو مولای ما یک پهلوان بوده
بگو در جنگ با دشمن همیشه قهرمان بوده
بگو مولای ما با اینکه جنگآورترین مرد است
ولی با دوستان خیلی کریم و مهربان بوده
همیشه روی دوشش گرم بازی بودهاند، آری
به فرزندت بگو مولا رفیق کودکان بوده
بگو مولای ما با این که حاکم بوده، هروعده
غذای سفرهاش تنهایِ تنها شیر و نان بوده
بگو هر شب به شانه میکشیده نان و خرما را
فقیران را غذا میداده، فکر دیگران بوده
برای خادم خود میخریده رخت نو، اما
عبای وصلهدارش آبروبخش جهان بوده
بگو وقتی پیمبر با خدا صحبت نمود آن شب
صدای صحبت مولای ما در آسمان بوده
شبی که مشرکان در نقشهی قتل نبی بودند
بگو مولای ما در خواب حتی جانفشان بوده
به فرزندت بگو نَقل مسیحیهای نجران را
که مولا طبق قرآن بر پیمبر همچو "جان" بوده
بگو مولای ما بر قلب این مردم حکومت کرد
بگو مولای ما تنها امیر مؤمنان بوده
✍ #سعیده_کرمانی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
گفتیم اول از علی و آخر از علی
پُر شد ورق ورق ورقِ دفتر از علی
با خلقتش چکامهی خلقت تمام شد
دیگر نیافرید خدا بهتر از علی
یک قطرهاش به عمرِ زمین و زمان رسید
سیراب میشود عطشِ محشر از علی
از عرشِ ابرهای لبش وحی میچکید
در بارشِ تلاوتِ پیغمبر از علی
نهجالبلاغه نقطهی عطف خطابه شد
قیمت گرفت آبروی منبر از علی
از خاک رفت بر درِ افلاکیان نشست
تا بال و پر گرفت، درِ خیبر از علی
پا روی حقّ مورچگان هم نمیگذاشت
حتی خیالِ ظلم نمیزد سر از علی
در روزگارِ بردهفروشان نمیخرید
جز آبروی نوکریاش قنبر از علی
حیّ علیَ الصلوة، زمان گدایی است
حیّ علیٰ گرفتنِ انگشتر از علی
از یا حسینِ حل شده در اشکهای آب
سیراب میشویم، چنان کوثر از علی
✍ #رضا_قاسمی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
اولِ ابتدایِ آغاز است
درِ جنت برای او باز است
در مسیرش ملک به پرواز است
همهی کارهاش اعجاز است
وقت پیکار شیر میدان است
او که همبازی یتیمان است
نقطهی تحت باء بسم الله
شرف لااله الا الله
آسمان پیش قامتش کوتاه
در خیبر برای او پَرِ کاه
دشمن از پیش و پس اگر دارد
ذوالفقار علی دو سر دارد
دست و بازوی او نمک دارد
به همه نیت کمک دارد
عشق ما ریشه در فدک دارد
به ولایت هرآنکه شک دارد
برود کعبه را طواف کند
و نگاهی بر آن شکاف کند
هر زمان فاطمه کنار علیست
هر کجا هست، بخت یار علیست
ملک الموت، ذوالفقار علیست
جبر حتی در اختیار علیست
آن همه اختیار داشت ولی
بر سر نفس، پا گذاشت علی
گفت"یا فاتح" و قرار گرفت
نفس خود را در اختیار گرفت
بعد در دست، ذوالفقار گرفت
جان کفار را دو بار گرفت
بار اول به چشم و ابرویش
بار دوم به تیغ و بازویش
ما همه قنبریم و غم بَر اوست
هم دلاور، هم اینکه دلبر اوست
خصلت جمله انبیا در اوست
اوست از اول و در آخر اوست
پیش پاهاش کوه خم شده است
هر که با اوست، محترم شده است
دُر کمیاب اگر که دَر صدف است
دُر نایاب، ریگی از نجف است
جلوی خانهاش همیشه صف است
شاهراه بهشت، اینطرف است
هر که دور ضریح مولا گشت
بی هراس از پل صراط گذشت
سعدی و مولوی و بیدل را
حافظ و عنصری و دعبل را
صایب و انوری و مقبل را
همهی شاعران قابل را
خواندهام، نزد او کم آوردند
هرقدَر بیت محکم آوردند
گوش خلق از علی علی پُر شد
سنگ راهش یکی یکی دُر شد
راه رفت و خدا تصور شد
با علی راه ما میان بُر شد
تا که پا روی عدل نگذاریم
به ولای علی نظر داریم
به خدا عالم یگانه علیست
حاکم شهر و مرد خانه علیست
برترین خلقت زمانه علیست
عدل الله را نشانه علیست
جورج جرداق وصف او کرده
سند از اهل سنت آورده
عشق را در غدیر یافتهایم
و علی را وزیر یافتهایم
سندی بی نظیر یافتهایم
بین دست امیر یافتهایم
آنچه داریم از علی ازلیست
گل ما خاک زیر پای علیست
با تمامی سربه زیریها
سربلندیم ما غدیریها
ختم گردد به خیر، پیریها
دست ما را اگر بگیری، ها
هیچ سرداری از علی سر نیست
دست بالای دست حیدر نیست
راه شیری غبار راه علیست
ریگهای نجف سپاه علیست
به خدا که خدا گواه علیست
شب به شب کوفه در پناه علیست
کوفه دل را شکست یا سر را؟!
هیچ یک را ! نماز حیدر را
✍ #محمدحسین_ملکیان
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
فی الیل و النهار بگو: یا علی مدد
با ابرها ببار... بگو: یا علی مدد
دلدادگی به «میثم تمار» بودن است
یک بار روی دار بگو: یا علی مدد
سینه سپر کن و به گدا بودنت بناز
یعنی به افتخار بگو: یا علی مدد
اینبار شاعرانه به گنبد نگاه کن
از قولِ شهریار بگو: یا علی مدد
هر جا که حرف خیبر و بی باکیِ علیست
همراه ذوالفقار بگو: یا علی مدد
وقتی دلت برای نجف تنگ میشود
از جورِ روزگار بگو: یا علی مدد
آنجا که جز علی احدی نیست پای تو
هنگام احتضار بگو: یا علی مدد
✍ #احسان_نرگسی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
ای بیکران که هرچه جهان مبتلای توست
هستی نَفَس نَفَس نَفَسش در هوای توست
جاروکش حریم تو شهپرّ قدسیان
جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست
خورشید ذرّهایست که همواره روز و شب
پرّان در آستانهٔ ایوانطلای توست
صبح از کرانههای سکوت تو جاری است
شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست
جان ریزهخوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست
دل خوشهچینِ ملتمسِ ربنای توست
تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم
چشمان ما هنوز به دست دعای توست
پیوندِ غیر، سستتر از تار عنکبوت
رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست
ردّ و قبولِ عامه نَیَرزَد به ارزنی
هرآینه رضای خدا در رضای توست
✍ #مبین_اردستانی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
تضمین غزل: علی ای همای رحمت
سحر از سروش عرفان بشنیدم این ندا را
که رسید ساقی جان، مِیِ جام هل أتی را
ز خم غدیر عشقت!... بزدم مِی ولا را
(علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسَوا فکندی، همه سایهی هما را)
چو علیست مظهر حق، به حقیقتش ولی بین
همه حکمت خدا را، ز رخش تو منجلی بین
ز غدیر خم مپرسش ز کمالش اوّلی بین
(دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، بخدا قسم خدا را)
اگرش خدا بخوانم، بجز او خدا نماند
وگرش خدا ندانم، ز خدا جُدا نماند
وگرش جدا شناسم، اثری بجا نماند
(بخدا که در دو عالم، اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد، سرِ چشمۀ بقا را)
تویی آنکه خصم گفتت: به خم غدیر بَخ بَخ
تویی آنکه عالمی را، ز فراق توست آوخ
تویی آنکه بی ولایت! صف جنت است برزخ
(مگر ای سحاب رحمت! تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوی را)
چو حریم جانفزایش به شَه و گداست مأمن
سر کوی دلربایش، سر بندگی بیفکن
به صف نعال آن شه، بکن از خلوص مسکن
(برو ای گدای مسکین! در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی، دهد از کرم گدا را)
علی آن شهی که جودش چو خدای حیّ ذوالمن
علی آنکه بذل مهرش بدهد به خصم مأمن
به جز از علی که خواهد ز پسر نجات دشمن؟!
(به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا ؟!)
به جز از علی که گردد متبرّی از شوائب؟!
به جز از علی که باشد همه عمر در نوائب؟!
به جز از علی که سازد شب و روز با مصائب؟!
(بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که عَلم کند به عالم شهدای کربلا را ؟!)
به رکوع، پیش فضلش فضلا و سرفرازان
به سجود، پای زهدش عرفا و بی نیازان
شده محو طاعت وی، فقها و نکتهسازان
(چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که به سر بَرَد وفا را ؟! )
حَسنات خُلق او را نتوان نگفت و نشنفت
لمعات فیض او را نتوان به خُفیه بِنهفت
که به عِلم و فضل و تقوا بخدا نباشدش جفت
(نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را)
چو علی بُوَد به عالم، شه کشور امامت
همه گه کند تفقد، همه گه کند کرامت
نظر بلند سِیرش، چو بُوَد نعیم نعمت
(به دوچشم خونفشانم هله... ای نسیم رحمت!
که ز کوی او غباری، به من آر توتیا را)
علی ای فدایی حق! سر و جان من فدایت
که بقای هر دوعالم، همه هست در بقایت
به نوید عفوّ ایزد، دو جهان به اتّکایت
(به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها که دادم همه سوز دل صبا را)
علی ای طبیب وحدت به شفای دردمندان
علی ای سروش رحمت به ندای پای بندان
علی ای سراج رأفت به سرای دل نَژَندان
(چو تویی قضایگردان، به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان! رهِ آفت قضا را)
به وجود بی مثالش، بنموده فخر آدم
ز مَحاسن خصالش بستوده نیک خاتم
دوجهان به پیش فضلش به مَثل چو قطره و یَم
(چه زنم چو نای، هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر، بنوازد این نوا را)
چو علی به مُلک هستی بوَدش مقام شاهی
بنموده ذات باری، به فتوّتش گواهی
چو لسان غیب هرشب بوَدم چنین مباهی
(همه شب درین امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی... بنوازد آشنا را)
هله (شمس قم) ز هجرش، شده دل ز غم لبالب
ز شرار نالهی دل، تن و جان فتاده در تب
شده هر سَحر نوایم، ز غم تو ذکر یارب
(ز نوای مرغ یاحق، بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است (شهریارا)
✍مرحوم #سیدعلیرضا_شمس_قمی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
بر گنبد طلای علی، شاهِ چاره جو
خورشید یک دقیقه نتابیده بی وضو
ما تا همیشه شهره به عشاقِ حیدریم
مستیم مست بادهی کوثر سبو سبو
یلهای نامدار عرب هم نمیشدند
با ذوالفقار حیدر کرار رو به رو
خواندیم خط به خط همه آیات وحی را
مدح علی و آل علی بود مو به مو
ما دلشکستهها مگر از خود چه داشتیم؟
ما را نجفنشینیمان داده آبرو
آرام کوچه های نجف را قدم بزن...
هر جا دلت شکست، فقط یا علی بگو
✍ #احسان_نرگسی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
بی روی علی شعر من آرایه ندارد
بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد
بی نام علی قرآن یک آیه ندارد
بی حب علی دین بخدا پایه ندارد
عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش
یعنی که فقط بندهی سلطان نجف باش
یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است
با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است
"سلطان جهانش به چنین روز غلام است"
ذکر لب مولا صلوات است و سلام است
هم شأن علی کیست؟ اگر هست بیاید!
بالاتر از این دست محال است بیاید
هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل
توصیفگر روی گل او شده بلبل
نقل است که شاعر شده حافظ به توسل
"لاحول و لاقوه الا بتغزل"
ایجاز رباعی ست، بلندای قصیدهست
از دفتر اشعار خدا، بیت گزیدهست
خورشید شده آینه گردان جمالش
خوردند ملائک همگی غبطه به حالش
گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش
میراث محمد، صلواتیست که آلش
کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد
با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد
تاریخ عرب، فاتح خیبرشکناش خواند
"او" بود که پیغمبر اسلام، "من"اش خواند
صدآیهی نازل نشده از دهنش خواند
استاد سخن، فاطمه، صاحب سخناش خواند
کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد
جز او احدی خطبهی بی نقطه ندارد
بردهست خدا نام از او داخل انجیل
موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل
دادهست به فرمان علی گوش، ابابیل
پیغامبری را علی آموخت به جبریل
اینها همگی هیچ، بگو معجزهاش چیست
اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست
عدل علوی دست عقیل است در آتش
گیرم بزند دشمن او پشت در آتش
لطفش به گنهکار چون آبیست بر آتش
شاعر! نزند دست بر این شعر تر، آتش
در آتش سوزنده و بی سایهی محشر
بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر
عشق علی و فاطمه تکرار ندارد
جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد
جز با در این خانه، گدا کار ندارد
این خانه دری دارد و دیوار ندارد
در کوچهی باریک علی آه...چه ها شد
هر بار گدا حاجتی آورد، روا شد
✍ #محمدحسین_ملکیان
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
تداعی میکند ابروی او، نازکخیالی را
منظّم میکند گیسوی او، آشفتهحالی را
تجلی کرد و از یک جلوهاش عالم پدید آمد
خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را
نجفرفته چه داند حال ما دور از نجفها را
چه داند اهل دریا، حس و حال خشکسالی را؟!
مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او
به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
خجالت از عبادت بیشتر مقبول میافتد
به جای فعل، از ما میخرد این انفعالی را
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم
سلیمان نیز از صحن علی بُردهست قالی را
اگر ساقی تو باشی، جان فدای جام میسازم
که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را
علی و عالی و اعلی، علی و عالی و اعلی
که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟!
برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است
تقبل کن ز لطف، از ما، همین اشعار لالی را
✍ #علی_مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
بی روی علی شعر من آرایه ندارد
بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد
بی نام علی قرآن یک آیه ندارد
بی حب علی دین بخدا پایه ندارد
عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش
یعنی که فقط بندهی سلطان نجف باش
یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است
با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است
"سلطان جهانش به چنین روز غلام است"
ذکر لب مولا صلوات است و سلام است
هم شأن علی کیست؟ اگر هست بیاید!
بالاتر از این دست محال است بیاید
هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل
توصیفگر روی گل او شده بلبل
نقل است که شاعر شده حافظ به توسل
"لاحول و لاقوه الا بتغزل"
ایجاز رباعی ست، بلندای قصیدهست
از دفتر اشعار خدا، بیت گزیدهست
خورشید شده آینه گردان جمالش
خوردند ملائک همگی غبطه به حالش
گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش
میراث محمد، صلواتیست که آلش
کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد
با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد
تاریخ عرب، فاتح خیبرشکناش خواند
"او" بود که پیغمبر اسلام، "من"اش خواند
صدآیهی نازل نشده از دهنش خواند
استاد سخن، فاطمه، صاحب سخناش خواند
کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد
جز او احدی خطبهی بی نقطه ندارد
بردهست خدا نام از او داخل انجیل
موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل
دادهست به فرمان علی گوش، ابابیل
پیغامبری را علی آموخت به جبریل
اینها همگی هیچ، بگو معجزهاش چیست
اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست
عدل علوی دست عقیل است در آتش
گیرم بزند دشمن او پشت در آتش
لطفش به گنهکار چون آبیست بر آتش
شاعر! نزند دست بر این شعر تر، آتش
در آتش سوزنده و بی سایهی محشر
بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر
عشق علی و فاطمه تکرار ندارد
جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد
جز با در این خانه، گدا کار ندارد
این خانه دری دارد و دیوار ندارد
در کوچهی باریک علی آه...چه ها شد
هر بار گدا حاجتی آورد، روا شد
✍ #محمدحسین_ملکیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی ای آنکه به عالم، همه جا قبله نمائی
تو نمایی ز خدایی، که خدا را بنمایی
نه فقط قبله نمائی که تو خود کعبه عشقی
تو که خود قبله ی جانی ز چه از کعبه در آیی
تو سرا پا همه نوری، تو همان حس غروری
که به قلبم چو سروری،به دلم شور و نوایی
به لب از شوق تو هردم،زنم از مدح تو چون دم
همه خُرّم شود عالم، به سروری به صفایی
علی عالی اعلا، ولی والیِ والا
به جهان سید و مولا، تو شهنشاه ولایی
تو علی صُهر رسولی،تو علی کفو بتولی
همه اصلی و اصولی، همه رکنی و بنایی
علی ای شافع محشر، علی ای ساقی کوثر
تو می خم غدیری، چه می روح فزایی
علی ای مظهر پاکی، پدر تربت و خاکی
پدر شاه شهیدی ، علم کرب و بلایی
توکجا گوهر تابان، و کجا ریگ بیابان
چه غم از طعنه ی نادان، که به لا نون لنایی
تو به بستر ز چه بودی، شب کین از چه غنودی
که شجاعانه نمودی، سرو جان را تو فدایی
به دو عالم تو امیری، تو شهنشاه کبیری
اسد بیشه ی شیری تو یل قلعه گشایی
ولی والی بر حق، وصی و نایب مطلق
که به جولانگه خندق، ز نبی غم بزدایی
ز وفا شهره ی آفاق، ز دلیری به جهان طاق
ز کرم معنی انفاق، تو شه جود و سخایی
به نماز تو گواهی، شده ای نور الهی
که دهی خاتم شاهی، ز کرامت به گدایی
عجب از نطق فصیحت، که در آن متن صحیحت
الف و نقطه نباشد و چنین خطبه سرایی
همه صومی و صلاتی، همه نهج البرکاتی تو سرا پا صلواتی تو سر آغاز بقایی
تو که هستی شه مردان که فنا شد ز تو شیطان
زتو عالم شده حیران، بشری یا که خدایی
و بسی منه لله که تو هستی ولی الله
که مرا راه گشایی و مرا راهنمایی
هله ای شاه ولایت همه عالم به فدایت
نتوان گفت ثنایت که فراتر ز ثنایی
و چو در خاک نهندم،چه غریبانه به بندم
به رهت چشم نبندم، که مرا نور و رجایی
به جزا کوه گناهم، همه دم حسرت و آهم
و تو را چشم به راهم ، که تو از راه بیایی
#جواد_کریم_زاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7