#حمزه_سید_الشهدا
#مدح_مرثیه
#مربع_ترکیب
ياکريم هواي پيغمبر
مستحق دعاي پيغمبر
حامي باوفاي پيغمبر
عموي باصفاي پيغمبر
همه جا ياور رسول ا...
حيدر ديگر رسول ا...
*****
شير ميدان غزوه هايي تو
يل اردوي مصطفايي تو
يار و همرزم مرتضايي تو
تيغ برنده ي خدايي تو
غيرت جاري ات تماشايي ست
ضربه ي کاري ات تماشايي ست
*****
از بزرگان مومنين هستي
از دبيران درس دين هستي
خار چشمان مشرکين هستي
شک ندارم که بهترين هستي
کاشف الکرب احمد مختار
اسد ا... اي سپه سالار
*****
اَحَد از شوکت تو ميخواند
اُحُد از غربت تو ميخواند
نبي از قربت تو ميخواند
علي از هيبت تو ميخواند
سر نيزه نشانه رفته تورا
چشم بد دور سيدالشهدا
*****
تاکه زوبين اجاره کرد وحشي
جدلت را نظاره کرد وحشي
شکمت را اشاره کرد وحشي
پهلويت پاره پاره کرد وحشي
از اشارات سخت سر نيزه
نفست بند آمد اي حمزه
*****
علم افتاده است؟ فداي سرت
من به قربان زخم بال و پرت
چه خبر گشته است به دور و برت
زير دندان هنده است جگرت
آخرالامر اسير و يکه شدي
واي من تکه تکه تکه شدي
*****
اي محاسن سپيد آل ا...
همه چشم و اميد آل ا...
اي غيور شهيد آل ا...
اي عموي رشيد آل ا...
ذکر و خير تو بر لب همه است
زائر تربت تو فاطمه است
*****
از بلا ، کربلا به ياد آمد
از نوا ، نينوا به ياد امد
از جفا ، نيزه ها به ياد آمد
از عبا ، بوريا به ياد آمد
کاش در کربلا پيمبر بود
يا که مقداد بود و حيدر بود
*****
کربلا غرق در محن شده يود
کربلا قحطي کفن شده بود
تشنه لب پاره پاره تن شده بود
مثل يک لايه پيرهن شده بود
نيزه اي که به پهلويش کردند
گرگ ها از تنش در آوردند
*****
#علیرضا_خاکساری
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حمزه_سید_الشهدا
#مدح_مرثیه
#مثنوی
حمزه که جان عالم و آدم فداي او
لب باز مي کنم که بگويم رثاي او
مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود
در غيرت و شکوه و شهامت نمونه بود
شير خدا و شير نبي فارس العرب
در انتهاي جاده ي مردانگي، ادب
هم يکه تاز عرصه ي جنگ و نبردها
هم آشناي بي کسي اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود
خورشيد آسماني و روشن ضمير بود
شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ي او از سخاوتش
او صاحب تمام صفات حميده بود
دل را به نور حضرت حق پروريده بود
الگوي اهل سرّ و يقين بود طاعتش
يعني زبانزد همه مي شد عبادتش
در آسمان مکه ي دلها ستاره بود
بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود
بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار
شد آسمان روشن آن روز تارِ تار
آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت
از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت
حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد
کم کم براي حمله ي دشمن مجال شد
آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند
تا نيزه اي به سينه ي آن نازنين زدند
حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست
خورشيد چشمهاي رئوفش به خون نشست
لبريز زخم بود و جراحت دل نبي
از دست رفته بود همه حاصل نبي
ميدان خروش ناله ي واويلتا گرفت
عالم براي غربت حمزه عزا گرفت
جانم فداي پيکر پاک و مطهرش
جانم فداي زخم فراوان پيکرش
اما هنوز غربت آن روز مانده بود
داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود
خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد
آهي ز داغ لاله ي پرپر کشيد و بعد
پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت
آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت
آري دلم گرفته ز اندوه ديگري
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري
زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد
از خيمه تا حوالي گودال مي دويد
ناگاه ديد در دل گودال قتلگاه
درخون تپيده پيکر سردار بي سپاه
پس با زبان پُر گله آن بضعه ي بتول
رو کرد بر مدينه که يا أيها الرسول
اين کشته ي فتاده به هامون حسين توست
اين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
#یوسف_رحیمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7