خلق بی ایمانِ پَستِ سُست دل
برگرفت از مرتضی کینه به دل
اوج این کینه که اوج کفر بود
بعد ها شُد جلوه در بین یهود
خارجی بودند دَر دیدِ همه
اهل بیت داغدارِ فاطمه
جلوه می شد ظلم و جور و ننگها
از فرازِ بام ها با سنگها
آه و واویلا از این رسمِ ستم
شمر ملعون گشته همراهِ حرم
قافله می ایستادی هر کجا
خیمه می کردند دژخیمان به پا
پهن می گردید با شور و خُروش
از سوی آنان بَساط عیش و نوش
لیک بودند از شبانگَه تا پگاه
آل زهرا جملگی بی سرپناه
بود اَحوال بني الزّهرا چنین
دست بسته، اشک جاری، دل غمین
قافله آواره در صحرا بُوَد
زین مصیبت خونجگر زهرا بُوَد
در جنان گوید أَلا ای کوکبم
حق دَهَد صبر جَمیلت، زینبم
پیروی کن از رَهِ دلدارِ خود
خوش پرستاری کن از بیمارِ خود
مشکل این کاروان را ساده کن
بانوان را معجری آماده کن
ای سِیَه گردد از این کفّار، بَخت
دیدن این منظره سخت است سخت
آخر این ها عترت پیغمبرند
این زنان از خاندان حیدرند
مَه ز شرم از این زنان بگرفته رو
عفّت از اینان گرفته آبرو
کودکان را کن حفاظت تو زِ جان
شمر بی رحم است، ای مادر، بدان
من خودم از نخل او غم چیده ام
من خودم بی رحمی اش را دیده ام
مانده از او بر دلم کوهی زِ درد
من خودم دیدم که در مقتل چه کرد
دشمنِ تو هست سفّاک و شَرور
کودکان را از عدو بِنمای دور
تا مبادا که کنند اهل سِتَم
از جَفا قصد اِهانت بر حرم
دخترم،من خود کشیدم دَردها
از جَفای قومی از نامَردها
از غم این کودکان آزرده ام
چونکه من هم ، تازیانه خورده ام
گرچه گل دائم گرفتار خَس است
یک مغیره بر همه عالم بس است
🔴 این شعر در سال ۸۴ سروده شده
#دلنوشته
#اسارت #راه_شام
#شعر_اسارت #شعر_راه_شام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7