#شب_ششم
#ماه_محرم
#قاسم_ابن_حسن
#مرثیه
#غزل
تا لالهگون شود کفنم بیشتر زدند
از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند
قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود
گفتم که زادهی حسَنم بیشتر زدند
این ضربهها تلافی بدر و حنین بود
گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند
از جنس شیشه بود مگر استخوان من
دیدند خوب میشکنم بیشتر زدند
میخواستند از نظر عمق زخمها
پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند
تا از گلم گلاب غلیظی درآورند
با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند
دیدند پا ز درد روی خاک میکشم
در حال دست و پا زدنم بیشتر زدندن
#عباس_احمدی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_ششم
#ماه_محرم
#قاسم_ابن_حسن
#مرثیه
#غزل
من برایت پدرم پس تو برایم پسری
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری
یاد شب های مناجات حسن می افتم
می وزد از سر زلف تو نسیم سحری
همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو
نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری
من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم
می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری
بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد
نیست ممکن بروی و دل ما را نبری
قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم
قمری را به روی دست گرفته قمری
نوعروست که نشد موی تو را شانه کند
عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری
تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی
دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری
بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم
از روی قامت تو رد شده هر رهگذری
جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم
وای عجب درد سری وای عجب درد سری
#علی_اکبر_لطیفیان
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_ششم
#ماه_محرم
#قاسم_ابن_حسن
#مرثیه
#غزل
برای پرزدنت حجم آسمان كم بود
ولی به بال وپر خسته ات،توان كم بود
شتاب كردی و واماند بند نعلینت
چقدر شوق شهادت! مگر زمان كم بود؟
چرا تو را همه ی كوفه سنگ باران كرد؟
درون لشگر آنها مگر سنان كم بود؟
جمل بهانه ی خوبی به دستشان می داد
برای كشتن تو بغض نهروان كم بود
به فكر جایزه ی بردن سرت بودند
شراب خون تو در سفره هایشان كم بود
نفس كشیدنتان رنگ وبوی زهرا داشت
میان سینه ی تو چند استخوان كم بود
#وحید_قاسمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_ششم
#ماه_محرم
#قاسم_ابن_حسن
#مرثیه
#غزل
زمان چيدن لاله عتاب لازم نيست
سرور و همهمهی شيخ و شاب لازم نيست
زمان چيدن يك گل هجوم كي آرند
براي كندن غنچه شتاب لازم نيست
قتيل ديدهی پر آب و تيغ ابروتم
زمان ذبح مگر تيغ و آب لازم نيست
سلام آخر قاسم به زحمتت انداخت
مرا كه طفل يتيمم، جواب لازم نيست
بگو به لشگريان سوارهی دشمن
زمان كشتن طفلان عذاب لازم نيست
عدو ز پيكر اين گل، گلاب ميخواهد
براي مجلس ختمم گلاب لازم نيست
ز سوز تشنگي عالم به ديدهام تار است
گل خزان زده را آفتاب لازم نيست
دلم خراب دو چشمت شد از همان آغاز
به كوي عشق بناي خراب لازم نيست
#سید_محمد_میرهاشمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_ششم
#ماه_محرم
#قاسم_ابن_حسن
#مرثیه
#غزل
گفتي كه سرنوشت همين از قديم بود
گفتي مرا نصيب بلاي عظيم بود
دست ركاب بر سر پايم نميرسيد
آن اسب هم مخالف جنگ يتيم بود
وقتي كه روي دامن تو سر گذاشتم
ديدم تو را چقدر نگاهت رحيم بود
حتي حضور زود تو هم فايده نداشت
آن لحظه آمدي تو كه حالم وخيم بود
از نعل واسب و دشنه و شمشير و سنگ و خاك
هر چيز در بلندي قدم سهيم بود
وقتي كه بالبال زدم بين دست تو
زيباترين پريدن اين يا كريم بود
ميخواست شعر گفته شود با قياس او
اين شكل هم نتيجه نداد و عقيم بود
#سید_رضا_جعفری
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_ششم
#ماه_محرم
#قاسم_ابن_حسن
#مرثیه
#غزل
لالهی خشکی و از خون خودت تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی
یک تنه باغی از آلالهی پرپر شدهای
تنش تیغ و تنم کرببلا را لرزاند
زخمی صاعقهی خنجر و حنجر شدهای
چه کنم با غم این سینه پامال شده
به خدا آینهی پهلوی مادر شدهای
سنگ برآینهات خورده و تکثیر شده
مثل غمهای دلم چند برابر شدهای
این جماعت همه دنبال سرت آمدهاند
چشم بر هم بزنی پیکر بیسر شدهای
دست و پا می زنی و من جگرم میسوزد
خیلی امروز شبیه علی اکبر شده ای
#مصطفی_متولی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7