eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست  کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست  سامرائی شده ام، راه گدایی بلدم  لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست  قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند  بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست  یازده بار به جای تو به مشهد رفتم  بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست  زخم دندان تو و جام پر از خون آبه  ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست  بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار  خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست  از همان دم پسر کوچکتان باران شد  تاهمین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست  در بقیع حرمت با دل خون می گفتم  که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه_السلام زهر جانکاه به جان جگرش افتاده لرزه بر پیکره ی بال و پرش افتاده عطش از سوختگی لب او می بارد شدت زهر به لبها اثرش افتاده چشم او آمدنی را به تماشا مانده با دلی تنگ به یاد پسرش افتاده درِ سرداب که وا شد دل او ریخت بهم یاد یک خانه ای و میخ درش افتاده لحظه ی آخرِ او روضه شد و سخت گریست داغ مادر به دل شعله ورش افتاده یاس در آتش و یک شهر تماشا میکرد در به روی بدن محتضرش افتاده محسن و مادر و دیوار و لهیب هیزم روضه در روضه همه در نظرش افتاده گفت آهسته به گوش پسرش...مادرمان ردِّ یک پنجه به چشمان ترش افتاده 🔹️ 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست زود کردی جامۀ ماتم به بر یابن الحسن قرن ها چشم تو گریان است بر جدّت حسین لحظه لحظه ریختی اشک بصر یابن الحسن طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن مخفی از چشم همه، چشم تو بر بابا گریست سوختی چون شمع سوزان تا سحر یابن الحسن قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن ای سرشک چارده معصوم از چشمت روان ای زده هجر تو بر دل ها شرر یابن الحسن روز«میثم» تیره تر می باشد از شام فراق تا شود خورشید رویت جلوه گر یابن الحسن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها #مرثیه کتمان نکن زخم تمام پیکرت را مخصوصا آن زخم عمیق شه پرت را برخیز و یک بار دگر جامه به تن کن بر سر مبند آتش گرفته معجرت را یک بار درب خانه ام آتش گرفته آتش نزن با گریه قلب همسرت را جان بر لبم آورد خون بستر تو ای وای اگر زینب ببیند بسترت را نه سال بودی دلخوشی قلب حیدر از من مگیر عشق نگاه آخرت را هر چند از من رو گرفتی نازنیم چادر نمی پوشاند آن زخم سرت را در پهلویت زخم از سر مسمار داری زخم عمیق از سیلی دیوار داری... #محمد_حبیب_زاده #صلوات 🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کهکشان را کشان کشان بردند ( آسمان را به ریسمان بردند) صاحب ذوالفقار را آن روز پیش چشمان این و آن بردند جان پیغمبر گرامی را سوی مسجد به قصد جان بردند کس و کار و امان عالم را بی کس و یار و بی امان بردند شیر حق را میان حیرت خلق از در بیشه بزدلان بردند برکت سفره خلایق را به امیددو تکه نان بردند مرغ بسمل به خاک افتاد و با بسمل از آشیان بردند مادری در میان آتش سوخت با لگد طفلش از میان بردند چار فصل بهار حیدر را چل نفر تا خود خزان بردند میخ در را گداختند و سپس داغ را تا به استخوان بردند گل یاس سپید حیدر را عاقبت سوی ارغوان بردند شد سپر تا زیان نبیند یار دست آنجا به تازیان بردند بانی شر غلاف بود اگر دست روزی به خیزران بردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کاش می شد که غمی از دل خلقت برود  یا مسیر دگری سوی حقیقت برود  کاش می شد که روایت شود این بار غلط باز تاریخ حکایت شود ،این بار غلط مثلا بعد پیمبر همه با ایمانند  پیرو آیه ی اکمالگر قرآنند دور حیدر همه عارف به مقامش آیند بهر پاسخ که نه با قصد سلامش آیند پشت در آمده جمعی که ارادت دارند  هدف عرض ادب نیت بیعت دارند غیر حیدر که در این شهر ولی اصلا نیست ریسمان بسته به دستان علی اصلا نیست خانه ی وحی که خالی نشد از امنیت ام کلثوم نترسیده از این جمعیت  هیزمی نیست به دستان کسی آماده این حسن نیست که برروی زمین افتاده ومدینه زن تبدار ندارد هرگز  در اگر داشته مسمار ندارد هرگز  نشود فاطمه با هیچ کسی رو در رو  می رود مسجد اگر قصد دعا دارد او می رود دست به دست پسر چون ماهش کوچه امن است کسی نیست ببندد راهش  در دل شهر اگر چوب بُری ها بازند  نیست تابوت که گهواره فقط می سازند  عمر پر برکت این مادر اگر کوتاه است  علت این است دلش تنگ رسول الله است  از غروبش همه ی شهر عزادار شدند  وقت تشییع شدست و همه بیدار شدند عنصر قلب کسی نیست دراین شهر از سنگ موقع غسل علی نیز نمی بازد رنگ وبه زهرا نرسیدست گزندی هرگز  نشود رنگ کفن از رد خونی قرمز  رنگ نیلی به رخش نیست فقط روبند است نه! ورم نیست که آن ضایعه بازو بند است  این طرف دست علی بدرقه ی اجلالش آن طرف دست نبی آمده استقبالش کاش مسکوت نمی شد سخن انسان ها کاش تاریخ عوض میشد از این کتمان ها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برده ای از خانه ام بارفتنت لبخند را خنده هاوگریه های آخرین فرزند را ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را داغ هجران توبامن آنچنان کرده است که برجگر باید بریزم بعد ازاین اسپند را تا تو بودی یک نفر حرف دلم را می‌شنید بی تو باید بشنوم هرآنچه می گویند را بند بند پیکرت لرزید و پهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فضه که هست! پس تو چرا کار می کنی!؟ جارو نکش که سرفه امانت نمی دهد نانی بخور! عزیز دلم آب رفته ای! این کاسه های آب توانت نمی دهد دنبال رنگ چهره در آیینه ات نباش آیینه شرم کرده، نشانت نمی دهد تابوت قوس دار و عجیبی که ساختم شرحی ز حجم جسم کمانت نمی دهد دستاس! دست فاطمه ام پینه بسته است از خواهش من است تکانت نمی دهد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام آتش گرفته سینه ی من با نوای تو مادر دلم گرفته دوباره برای تو بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنم مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب بی قرار علی هم شرر زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با تازیانه بازویتان را شکسته اند مقتل نوشته تا که شما خورده ای زمین شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی و مجتبی دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا سیلیِ محکمی زده بر صورت شما مقتل نوشته که زِ علی رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای مقتل نوشته بعدِ پدر قد خمیده ای در آن سه ماه روی خوشی را ندیده ای 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جز گُل که می فهمد غم پرپر شدن را در آتشی از کینه خاکستر شدن را زهراست آنکه نوح و ابراهیم و عیسی مدیون او هستند پیغمبر شدن را لحظه به لحظه با تمام عشق آموخت زهرا به فرزندان خود حیدر شدن را نالایقم اما خدا را شکر، چشمم در روضه دارد افتخار تر شدن را در عالم زر هر که چیزی از خدا خواست ما هم طلب کردیم از او نوکر شدن را با شوق خاک پای زهرا می شوم تا پیدا کنم شایستگی زر شدن را وقتی که زهرا در میان کوچه افتاد حس کرد حیدر داغ بی لشکر شدن را با کینه در می زد به خود می گفت باید از او بگیرم لذت مادر شدن را دریا به حال چشم هایت گریه می کرد سجاده هنگام دعایت گریه می کرد آن روز آتش شرمسار چادرت بود آن روز میخ در برایت گریه می کرد وقت قنوتت دست تو بالا نمی رفت افلاک با هر ربنایت گریه می کرد وقتی علی را سوی مسجد می کشاندند جبریل آنجا پا به پایت گریه می کرد جای تو خالی بود در گودال اما زینب غریبانه به جایت گریه می کرد پروانه ای روی مزارت عاشقانه در حسرت صحن و سرایت گریه می کرد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سهمِ تو از زندگی، جز غم و مِحنت نبود طالعِ تو از ازل، در کفِ قسمت نبود جسمِ نحیفِ تو را کوچه به دیوار زد هجرِ تو را بر دلِ حیدرِ کرّار زد وا از غمِ جانِ تو ؛ ناله ی احزانِ تو تا به فلک می رود ؛ روضه ی هجرانِ تو آتشِ داغِ تو در، سینه ی ما شعله ور از غمِ تو در شبِ خسته بسوزد جگر چاه فقط در دلش مانده مزارت کجاست کوثر تو تا ابد ساقیِ لب تشنه هاست وا از غمِ جانِ تو ؛ سینه ی نالانِ تو نوحه ی غم می رسد ؛ از بیت الاحزانِ تو ! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را هزار شُکر که داریم امامِ هادی را هزار شُکر که دارد در این هیاهوها لباسِ مشکیِ ما احترامِ هادی را سلامِ ما برسانید ای کبوترها که بشنویم علیک السلامِ هادی را چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت کسی که رفت به این روضه‌ها عبادت کرد همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند سبوی خویش پُر از چشمه‌ی سعادت کرد برای عمه سادات  در قفس رفتی و شیر عرض اردت به این سیادت کرد* پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند روا بود که گریبان امام پاره کند* تو را زِ خانه‌ی خود با عذاب آوردند تو را به گوشه ای اما خراب آوردند به روی خاک نشستی و شام را دیدی که عمه های تو را با طناب آوردند یتیم‌های گرسنه به بند زنجیر و رسید وقتِ طعام و کباب آوردند من از امام زمان شرم دارم از این خط که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند *اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امام‌هادی(علیه‌السلام) *اشاره به گریبان چاک زدن امام‌حسن‌عسکری(علیه‌السلام)در فراق پدر ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جان می دهد غریب ترین غریب ها دف می زنند دور سرش نانجیب ها افتاده بود و طاقت برخواستن نداشت جز خاک و خون نشانه ی دیگر به تن نداشت از بس که در غریبی خود دست و پا زده تنها و خسته جان نفسش بند امده می سوزد از عطش ولی ابش نمی دهند هستند اهل خانه،جوابش نمی دهند خون می چکد ز لعل لب اسمانی اش گویا خنک شده جگر یار جانی اش از خاک تا به بام تنش را کشیده اند حالا کبوتران خدا سر رسیده اند بی احترام شد بدن حجت خدا اما سرش نشانه نشد روی نیزه ها هرچند تا سه روز تنش افتاب خورد از نعل تازه کی بدنش خاک و اب خورد؟ هرچند خاک و خون ز لبانش جدا نشد دیگر به خیزران لب او اشنا نشد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرثیه عاشورایی دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد برو جان تو و جان صلابت های معجرها تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرثیه عاشورایی @qazalegerye زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد روضه مکشوف شد آن وقت که از دست کمان ناگهان تیر پرید و دهنت را پر کرد غیرت بادیه جوشید از این عریانی خاک برخواست و جای کفنت را پر کرد نعل ها محض تن و پیرهنت تازه شدند سمِّ مرکب همه ی دشت تنت را پر کرد غارت از خیمه زمانی که به گودال رسید ساربان چشم عقیق یمنت را پر کرد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرثیه عاشورایی می بینم از نسیم سبک تر شده تنت از بسکه تکه تکه مکرر شده تنت با سی هزار حرمله تنها شدی و بعد تصویر چند تا علی اصغر شده تنت دل کند می شوند مگر از تو نیزه ها بر دست های نیزه کبوتر شده تنت هرگز کسی به اربن و اربایی تو نیست بدتر ز پیکر علی اکبر شده تنت دورت هزار نیزه ی وحشی کمین زده در کینه زار حمزه ی دیگر شده تنت تا هر قبیله مشق نویسد به پیکرت چون صفحه های پاره ی دفتر شده تنت یک ضربه نه دو ضربه نه وقتی که ضربه ها رأس دوازده شده بی سر شده تنت 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب ابروی تو از سنگ بازان در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن ای مرجع پیشانی خونبار زینب 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرثیه اول ماه صفر رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرثیه امام سجاد علیه السلام : مرهم به زخم های جگر می زنم به اشک هر دم به کربلای تو سر می زنم به اشک قوتم پس از تو لحظه به لحظه فقط غم است هر روز من خلاصه ی ماه محرم است با من همیشه شادی عالم غریب بود در قاب چشم من غم شیب الخضیب بود من داغدار پیکر در خون تپیده ام صاحب عزای یک پدر سر بریده ام از قتل صبر او چه بگویم برایتان از نیزه و گلو چه بگویم برایتان قصد ثواب کرده و شمشیر می زدند نزدیک آمدند و سپس تیر می زدند سرنیزه های هار پدر را زمین زدند آنها به افتخار پدر را زمین زدند هنگام دفن او کمک از روستا رسید جای کفن به زخم تنش بوریا رسید من ماندم و جسارت و هتک حریم ها در کوفه شعله شد صدقه بر یتیم ها از کوفه تا به شام که تکفیر می شدیم مثل اسیر روم به زنجیر می شدیم از کوچه های شام قساوت زبانه زد هر کس رسید بر سر ما تازیانه زد سرنیزه ها تو را به تماشا گذاشتند ما را به کوچه ها به تماشا گذاشتند 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_6023882337777879226.mp3
13.01M
🎧 بسیار زیبا و شنیدنی 🎼 ازل برای ابد ملک لایزالش بود... 🎤 🏴 . سلام‌الله‌علیها ازل برای ابد ملک لایزالش بود چه فرق می‌کند آخر، که چند سالش بود حریم عرش خدا بود سقف پروازش تمام وسعت عالم به زیر بالش بود هم او که خون خدا را به شیر خود پرورد بزرگ کرب‌وبلا طفل خردسالش بود پس از غروب که خورشید راه خانه گرفت چراغ کوچۀ شب قامت هلالش بود... زمین شب زده را رشک آسمان می‌کرد اگر فراتر ازآن خطبه‌ها مجالش بود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 برای عرض تولا . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مگر که قصد سفر داری ای جوان علی نفس نفس نزن ای جان من به جان علی تو ای قرار دل بی قرار من زهرا نمی شود نروی از کنار من زهرا؟ مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟ بگو ز هر چه که خواهی نگو خداحافظ به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ هنوز زخمی دست سیاه شلاقی برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم شرار خنده ی مردم نرفته از یادم سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی گذشته ای ز جوانیت در ازای علی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حضرت موسی بن جعفر 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 المعذب فی قعر السجون، و ظلم المطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف... ». [1] . « خدایا! درود فرست بر آن امام مظلومی که ساق پای نازنینش بر اثر حلقه‌های زنجیر کوبیده شد و پس از شهادتش جنازه پاکش را با وضع ناشایست از زندان خارج نمودند... ». 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 《وَ الکاظمینَ الغَیظ》 ، خشمت را که خوردی کوهی ز درد و رنج را با خویش بُردی شلاق میزد سندی و تو در همان حال بر روضه های مادرت دل می سپردی با حال روزه صبح ها را شام کردی افطار جای نان فقط شلاق خوردی هر وقت هتک حرمت زهرا شنیدی روی جگر دندان خود را می فشردی □□□ هر روز میدیدی هزاران هَتک حُرمت تا شد نگهبان شما فردی یهودی یا در نماز و یا که در حال مناجات از بی خدایان نیز حتی دل ربودی از بس که زد سِندی تو را با تازیانه پر گشت جسمت از سیاهی و کبودی کرده اثر در یک زنِ بی دین دعایت با یک نگاهت قلبش از عصیان زُدودی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گفتم سرت اگر نبود پیکر تو هست مادر اگر که نیست ولی خواهر تو هست اما چه پیکری که چه راحت بلند شد دیدم که عضوهات به یک نقطه بند شد روی زمین به فاصله افتاده پیکرت حتما به دست حرمله افتاده پیکرت تا صبح روی خاک پر از رد پا شوی ترسم که با نسیم سحر جا به جا شوی حلق تو را همینکه سر نیزه دوختند قیمت گذاشتند و پس از آن فروختند دعوا سر تو شدت سختی گرفته است ما بینشان رقابت سختی گرفته است معلوم میشود چقدر بد شکسته ای از نیزه ای به نیزه دیگر نشسته ای آواز سنگ هر چقدر رنج آور است اما صدای نعلِ نویِ اسب بدتر است ترکیب عضوهای تو را بخش میکنند این اسب ها حسینِ مرا پخش میکنند سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7