#حضرت_خدیجه علیهاالسلام
#غزل
تو را میخواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی
خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمۀ کوثر، بهشتی در زمین باشی
خدا هرشب برایت میفرستد تهنیتهایی
که در تنهاییات همصحبت روحالامین باشی
تو در اسلام و در ایمان و در عشق اولین بودی
زنی مثل تو دیگر نیست، یعنی آخرین باشی
برای طعنۀ کفار در اوج نداریها
تو باید پاسخ دندانشکن در آستین باشی
تو از معروفِ تجاری ولی در شعب بیماری
فداکار آنچنان بودی، وفادار اینچنین باشی
علی تنها علی باید امیرالمؤمنین باشد
و تنها تو سزاواری که امالمؤمنین باشی
#محمدمهدی_خانمحمدی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو را میخواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی
خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمۀ کوثر، بهشتی در زمین باشی
خدا هرشب برایت میفرستد تهنیتهایی
که در تنهاییات همصحبت روحالامین باشی
تو در اسلام و در ایمان و در عشق اولین بودی
زنی مثل تو دیگر نیست، یعنی آخرین باشی
برای طعنۀ کفار در اوج نداریها
تو باید پاسخ دندانشکن در آستین باشی
تو از معروفِ تجاری ولی در شعب بیماری
فداکار آنچنان بودی، وفادار اینچنین باشی
علی تنها علی باید امیرالمؤمنین باشد
و تنها تو سزاواری که امالمؤمنین باشی
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
✍
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹شعرهای صادقانه🔹
با نگاه روشنت پلک سحر وا میشود
تا تبسم میکنی خورشید پیدا میشود
خط به خطِ صفحۀ پیشانیات اشراقی است
صبح صادق در همین تصویر معنا میشود
فیلسوفان را اشارات تو عاشق میکند
آرزومند شفایت ابن سینا میشود
مست از یاقوت سرشار کلامت میشویم
با جواهرهای نابت فقه پویا میشود
از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند
هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا میشود
احسنالصدق است هر بیتی که در وصف شماست
شعرهای صادقانه بهترینها میشود
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مدافعان_حریم_اهلبیت
#قصیده
🔹والصّبح...🔹
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
در ازدحام فلک، برقِ فجر پیدا شد
رها شدند از آن تیرگی هزار اختر
سپیده سر زد و با دست مهربانی خویش
کشید پردهای از نور روی قرص قمر
به دوش کوه بر آمد ملیکۀ مشرق
طلوع کرد و جهان را گرفت سرتاسر
به شکر فتح خودش بر سر زمین پاشید
بدون هیچ دریغی هزار سکّۀ زر
چه خلقتیست؟ شگفتا! چه آیهای؟ عظمی!
به فتح صبح قسم خورده خالق اکبر
قسم به صبح که خورشید شام، زینب بود
بزرگوار، شکوهآفرین، بلندنظر
به هوش باش که برخاست محکمات علی
بلند شد که قیامش به پا کند محشر
بلند شد، سخنش را نشاند بر کرسی
نیاز نیست که باشد خطیب بر منبر
بلند شد، همه بتها به لرزه افتادند
مگر که رفت علی روی دوش پیغمبر؟
کلام موجز او واژه واژه پر اعجاز
به گوش میرسد آیات سورۀ کوثر
شبیه بود به تسبیح، رشتۀ سخنش
به جای لفظ به هم وصل کرده دُرّ و گهر
مگر که روح الامین سورۀ قیامت خواند
که کاخ ظلم شد از این کلام زیر و زبر
خطاب کرد: «اَنا بِنتُ قامِعِ الکَفَرة
وَرِثتُ حُجبَ الکوثَر وَ مَنطِقَ الحیدر
منم همان که جگرگوشۀ نبی خداست
تویی نوادۀ آن زن که میدرید جگر
رسیده کار به جایی که همکلام توام
منی که همسخنم نیست از مَلَک کمتر
کنیزهای تو در کاخها نشسته به تخت
عزیزهای پیمبر اسیر کوه و کمر
اسیر در غل و زنجیر کودکان یتیم؟
ندای روح الامین میرسد: فَلا تَقهر!»
به پای خطبۀ غرّاءِ ذوالفقاری او
سپاه شبزده انداخت بیاراده سپر
هنوز میرسد از شام، برق خورشیدش
اگر مسافر صبحی، ببند بار سفر!
مرکّب و قلم و کاغذ و مضامین، سرخ
رسانده نامۀ خون را کبوتری بیسر
من الغریب میآید، نمانده وقت خضاب
حبیبهای حرم را خبر کنید، خبر!
مدافعان حرم بودهایم نسل به نسل
رسیده قبضۀ شمشیر از پدر به پسر
اگر چه سر بدهد، قصّهاش به سر نرسد
که شیعه حبّ علی را گرفته از مادر
چه میشود که علی جان! به ما سری بزنی
شهید چشم تو باشیم لحظۀ آخر
حکایت من و عشق تو همچنان باقیست
اگر چه باز به پایان رسید این دفتر
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا علیهالسلام
آسمان خشک و خسیس، ابرها بیضربان
ناودانها خاموش، جویها بیجریان
حسرت جرعۀ آب، روی لبهای سفال
غنچۀ یک روزه، خاک شد در گلدان
آن همه گندمزار، جز نمک خوشه نداد
دست بر زانو داشت، پیرمرد دهقان
ناگهان جار زدند: آی مردم! فردا،
میرود دریایی به نماز باران
ای تو معنای حیات! گام بردار که مَرو
این زمینخورۀ پیر، شده از شوق جوان
میرسد سوز صدا، بود سرگرم دعا:
«رَبِّ اَنزَل مَطَرا دائماً بِالاِحسان»
ابرها غریدند، آسمان در مدحش،
خطبهای غرا خواند، بارشی بیپایان
با نگاهش جوشید، با دعایش نوشید
آب از هر چشمه، باغ از رود روان
ریشههایی بیتاب، خوشههایی سیراب
بس که نوشید از آب، مست شد تاکستان
بیم از خشکی نیست، چون تویی رحمت ابر
بیم از طوفان نیست، چون تویی کشتیبان
داشتم کنج حرم، جامعه میخواندم
ناگهانی آمد، باز هم آن باران
#محمدمهدی_خانمحمدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7