#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
دست من و دامان تو یا ام کلثوم
جان و تنم قربان تو یا ام کلثوم
درد من و درمان تو یا ام کلثوم
چشم من و احسان تو یا ام کلثوم
تو جلوه ی زهرا و نور مرتضایی
تو نور قلب فاطمه نور خدایی
هم جان زهرایی و هم جانان حیدر
هم روح زهرایی و هم ریحان حیدر
شد جان احمد مرتضا تو جان حیدر
ای جان به قربان تو و قربان حیدر
تو دلبر ارباب های عالمینی
جان علی جان حسن جان حسینی
تو ام کلثومی نشد قدر تو پیدا
قدر تو پیدا می شود در صبح فردا
ای زینب دیگر به اهل بیت طاها
مدح تو بس نور علی هستی و زهرا
وصف تو را باید بهشتی ها بگویند
باید نبی و حیدر و زهرا بگویند
از کودکی با درد و غصه آشنایی
مثل حسن تو غصه دار کوچه هایی
از غصه ی مادر همیشه در نوایی
تو شاهد اشک روان مجتبایی
تو بودی و آهی که مانده کنج سینه
تو بودی و زخم غم یاس مدینه
گویند در را دیده ای و میخ در را
در پشت در یک مادر کشته پسر را
با دست بسته حیدر خونین جگر را
در بین آن کوچه چهل بی پا و سر را
دیدی به مسجد مرتضا را می کشیدند
کفتارها شیر خدا را می کشیدند
تو محو الطاف خدا بودی همیشه
با سینه ای غرق بلا بودی همیشه
غرق غم و صبر و رضا بودی همیشه
تو روضه خوان کربلا بودی همیشه
دیدی به دشت کربلا راس بریده
دیدی ز غصه قامت زینب خمیده
#ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
نفسی تازه شد از عطر خدایی آری
شد عطا باز به ما فیض گدایی آری
شد نصیب دل غمدیده صفایی آری
شد غزلخوان همه عالم به نوایی آری
شعر ، الهام ز سر چشمه ی سرمد دارد
تا که بر دل همه دم نور محمد دارد
باز ماه رجب از نور منور گشته
به شمیم قدم دوست معطر گشته
چشم در راه نبی دیده ی حیدر گشته
گو خدیجه ، که عزیز تو پیمبر گشته
شد پیمبر به همه آنکه خدای کرم است
شد پدر بر همه آنکس که یتیم حرم است
آمد از غار پیمبر نفسش قرآن شد
قبله ی کعبه شد و بر تن کعبه جان شد
جان جانان شد و جانش به ره جانان شد
بعد از آن عشق به احمد محک ایمان شد
اولین مرد علی بود مسلمانش شد
و خدیجه که زن اول میدانش شد
شب مبعث شده احوال خوشی دارم من
همچو مجنون پی هر کوچه و بازارم من
گاه مجنون شده ی احمد مختارم من
گاه در تاب و تب حیدر کرارم من
فاش گویم که به دل هست دو صد شور و شعف
می پرد مرغ دل از مکه به ایوان نجف
گرچه امشب همه جا نور خدای ازلی ست
گرچه احمد همه آیات خداوند جلیست
نکته ای هست که در گفتن آن شکی نیست
نمک سفره احمد همه دم نام علیست
همه جا یار نبی حضرت حیدر بوده
و علی بود که دلدار پیمبر بوده
و علی بود که در جای پیمبر خوابید
و علی بود که جز روی خدا هیچ ندید
و علی بود که دل از همه ی خلق برید
و علی بود که انگشتریش را بخشید
نیست بالای دو دستان علی دیگر دست
مدح حیدر چه کنم تا که خدا مداح است
مدح حیدر بشنو روی خدا دارد او
فاطمه محور اصحاب کسا دارد او
چو حسن شیر جمل شاه عطا دارد او
چو حسین پادشه کرببلا دارد او
زینبی مردتر از از هر چه پسر دارد او
شیر مردی چو ابوالفضل قمر دارد او
#ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
نفسی تازه شد از عطر خدایی آری
شد عطا باز به ما فیض گدایی آری
شد نصیب دل غمدیده صفایی آری
شد غزلخوان همه عالم به نوایی آری
شعر ، الهام ز سر چشمه ی سرمد دارد
تا که بر دل همه دم نور محمد دارد
باز ماه رجب از نور منور گشته
به شمیم قدم دوست معطر گشته
چشم در راه نبی دیده ی حیدر گشته
گو خدیجه ، که عزیز تو پیمبر گشته
شد پیمبر به همه آنکه خدای کرم است
شد پدر بر همه آنکس که یتیم حرم است
آمد از غار پیمبر نفسش قرآن شد
قبله ی کعبه شد و بر تن کعبه جان شد
جان جانان شد و جانش به ره جانان شد
بعد از آن عشق به احمد محک ایمان شد
اولین مرد علی بود مسلمانش شد
و خدیجه که زن اول میدانش شد
شب مبعث شده احوال خوشی دارم من
همچو مجنون پی هر کوچه و بازارم من
گاه مجنون شده ی احمد مختارم من
گاه در تاب و تب حیدر کرارم من
فاش گویم که به دل هست دو صد شور و شعف
می پرد مرغ دل از مکه به ایوان نجف
گرچه امشب همه جا نور خدای ازلی ست
گرچه احمد همه آیات خداوند جلیست
نکته ای هست که در گفتن آن شکی نیست
نمک سفره احمد همه دم نام علیست
همه جا یار نبی حضرت حیدر بوده
و علی بود که دلدار پیمبر بوده
و علی بود که در جای پیمبر خوابید
و علی بود که جز روی خدا هیچ ندید
و علی بود که دل از همه ی خلق برید
و علی بود که انگشتریش را بخشید
نیست بالای دو دستان علی دیگر دست
مدح حیدر چه کنم تا که خدا مداح است
مدح حیدر بشنو روی خدا دارد او
فاطمه محور اصحاب کسا دارد او
چو حسن شیر جمل شاه عطا دارد او
چو حسین پادشه کرببلا دارد او
زینبی مردتر از از هر چه پسر دارد او
شیر مردی چو ابوالفضل قمر دارد او
#ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_ولادت
باز شوریست که در جان جهان افتاده
عالم از حادثه ای در هیجان افتاده
چشم نرگس به شقایق نگران افتاده
عالم پیر دگرباره جوان افتاده
هاتفی گفت سحر می رسد از راه بیا
همچو عباس قمر می رسد از راه بیا
باز عالم شده سرمست و غزلخوان امشب
پهن شد سفره ی احسان کریمان امشب
بس که شد لطف خداوند فراوان امشب
می شود هر چه گدا هست سلیمان امشب
جلوه ی کوثری حضرت زهرا آمد
آخرین حیدر کرار به دنیا آمد
آمده بر دو جهان حضرت دریا به به
بر رخش جلوه ی آقایی طاها به به
دلبری کرده به لبخند ز بابا به به
آمده در بر نرگس گل زهرا به به
عسگری در بر خود نور جلی را دارد
یا پیمبر به بغل باز علی را دارد ؟
با نگاهش دل غمدیده صفا بردارد
چشم یعقوب چو آیینه ضیا بردارد
از غبار قدمش درد دوا بردارد
آمده حضرت عیسی که شفا بردارد
انبیا از قبلش قرب الهی گیرند
با گدایی درش منصب شاهی گیرند
در رخش جلوه ی آیات خدا بسیار است
سیزده آینه در آینه در تکرار است
چو علی قبله عالم شده و سیار است
پسر حیدر کرار خودش کرار است
عرش می لرزد اگر یک دو قدم بردارد
دیدنی باشد اگر تیغ دو دم بردارد
کاش گل باز به دیدار چمن برگردد
از دل خاکی صحرا به وطن برگردد
یوسف فاطمه آن پور حسن برگردد
چون حسین بن علی هست چو کشتی نجات
تا که این عید شود عید ظهورش صلوات
#ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_مناجات
ای مسیحا که کنی زنده دو صد عیسی را
ای که چشم تو کند کار دو صد موسی را
تو حسینی که خدا گشته بهای دم تو
تو حسینی که شدی آینه، بیهمتا را
گفته احمد که حسین از من و من از اویم
جان شیرین شدهای جان و تن طاها را
گفتهای هر چه پسر هست علی بگذاری
تا کنی زنده به دنیا علم مولا را
تا که بر روی لبم نام تو را میگویم
میکنم شاد دل مادرتان زهرا را
کربلا آخر دنیای همهنوکرهاست
دم آخر برسان آخر دنیا ما را
تا که ناکام از این عالم خاکی نروم
کن نصیبم سحری جنت پایین پا را
شوق وصل است که در دیدهی ما میجوشد
قسمت دیدهی ما کن نظر دریا را
زودتر کار مرا دست علمدار انداز
نیست معلوم ببینم سحر فردا را
کشتهی اشک، بده اشک، بده سوز جگر
تا که از داغ تو پر خون بکنم دلها را
جان به قربان ترکهای لب تشنهی تو
آب کرده لب خشک تو قد سقا را
چه کشیدی تو در آن لحظه که دیدی آقا
پر نموده تن اکبر همهی صحرا را
طالب خون تو کی میرسد از راه حسین
تا کند پر ز حسینیه همه دنیا را
#ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
ای بر تمام درد دو عالم دوا رضا
ماییم رعیت و تویی سلطان ما رضا
ای آنکه آشنای غریبان عالمی
هستی غریب با دل دردآشنا رضا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آنکس که بود مهر تو در کنج سینه اش
زهرا نموده است برایش دعا رضا
لعنت به آنکه زخم به قلب تو می زند
ای رحمت خدا به جانب خلق خدا رضا
بس نا مقدس است کسی که تو را فروخت
ای طُهر طاهر ای خلف مرتضا رضا
این طایفه ز نطفه ناپاک آمدند
نَبوَد عجب اهانت این اشقیا رضا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دریای تو نمی شود از پوز سگ نجس
ظلمت کجا و شمس جمال تو یا رضا
خرمای نخل کن ثمر گندم ری است
این قوم ابن سعد و تو خون خدا رضا
شاعر: #ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#محکومیت_حادثه_تروریستی حرم #شاه_چراغ_ع
خوشا آنان که در وقت زیارت
گرفتند از خدا رزق شهادت
خوشا در ربنا در خون نشستن
کجا بهتر از این خیر و سعادت
شاعر: #ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
صدا از عرش می آید بخوان ای دل که یا زینب
قدم بر خاک بنهاده عزیز مصطفا زینب
جلالش جلوه دارد از جلال مرتضا زینب
پس از خیرالنسا او هم بود خیرالنسا زینب
امیرالمومنین را زینت هر دو جهان باشد
جلال پنج تن از جلوه ی زینب عیان باشد
بشارت ده دو عالم را که نور عالمین آمد
شبیه حضرت زهرا به احمد نور عین آمد
ببین زینب ولی گویا یل بدر و حنین آمد
عقیله ، عالمه ، نور دو چشمان حسین آمد
به روی قلبش از اول نشان عاشقی خورده
همان اول به لبخندی دل ارباب را برده
بخوان زینب ولی در او ببین آیات کوثر را
ببین زینب ببین خوشحالی هر دو برادر را
بخوان زینب ببین هر دم گل لبخند مادر را
ببین بر دل غم اما روی لب لبخند حیدر را
بخوان زینب ببین او آیه آیه پنج تن باشد
که او جان نبی جان علی جان حسن باشد
سرا پا نور ، نور حی سبحان آمده امشب
ببین نور آمده ، قدر آمد ، انسان آمده امشب
ببین قرآن به روی دست قرآن آمده امشب
علی را زینت و بر فاطمه جان آمده امشب
ملک هر صبح و هر شب آستان بوس درش باشد
به مدح او همین کافی که زهرا مادرش باشد
ز صبر و بردباری اش دهان صبر وامانده
ز وصف او عقول عاقلان دهر جا مانده
به حیرت در مقاماتش همه ارض و سما مانده
برایش تا ابد در چشم عالم گریه ها مانده
طلوع غم میان طالع این دختر افتاده
که زینب آمد اما ، فاطمه در بستر افتاده
دگر دنیا نخواهد دید مانند و نظیر او
ببین در شام و کوفه خطبه های بی نظیر او
به ظاهر او اسیر خصم اما خصم اسیر او
جهان قربان زینب گردد و نعم الامیر او
پس از عباس پرچم را به دوش خود برد زینب
بسی سوغات تا شهر مدینه آورد زینب
کنار نام زینب اشک هم همواره جا دارد
که او بر دیده اشک از ماجرای کربلا دارد
تنی بر روی خاک افتاده ، سر بر نیزه ها دارد
چه تصویر عجیبی از ذبیحا بالقفا دارد
زنی که سایه اش را مرد همسایه نمی دیده
میان کوچه های شام و کوفه او چه ها دیده
شاعر: #ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
چو میبینم جمالش را به چشمم مصطفا باشد
چو میبینم جلالش را سرا پا مرتضا باشد
قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد
جهانی را به یاد مصطفا و حیدر اندازد
به وصفش واژه ها را در صف ابیات بنشاندم
نبی بود و علی بود و علی اکبرش خواندم
شبیه مصطفا نور خدایی بر جبین دارد
و در رگ های خود خون امیرالمومنین دارد
زبان در وصف او عاجز چو طفل مانده در راه است
چه باید گفت در وصفش که او ممسوس فی الله است
ببین که دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته
و رزم او میان معرکه بر مجتبا رفته
ببین سر تا به پا , پا تا به سر او نور قرآن است
جوانان را بگو او سرور کل جوانان است
نمی گردد به درگاهش ارادت های مردم ، گم
بهشت عاشقانش سمت پایین پاست ای مردم
به درگاهش بیاور رو که جان عالمین است او
شبیه کاشف الکرب الحسین باب الحسین است او
جوانی که تماما نور الله الصمد باشد
الهی که قد و بالاش دور از چشم بد باشد
به خاک کربلا در بین چشم شور آن امّت
نظر خورد عاقبت در معرکه آن قد و آن قامت
ز دامان حرم بنگر که قرآن حسین می رفت
علی می رفت و دنبالش ز تن جان حسین می رفت
علی اکبر ز روی اسب ناگه در سجود آمد
میان معرکه تا بر سرش تیغی فرود آمد
چو پهلویش به ضرب نیزه ای از خون چو دریا شد
تمام معرکه انگار پُر از بوی زهرا شد
چنان جسم علی اکبر به مقتل ارباً ارباً شد
تو گویی که تمام نیزه ها بر پیکرش جا شد
کنار اکبرش گریان بیامد پیش ثارالله
علی را چید در بین عبای خویش ثارالله
🔸شاعر:
#ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات
#شاه_چراغ_ع
ای که رویِ گلِ تو رونق باغ است، بیا
بر دل ما غم هجران تو، داغ است، بیا
بس که تیرِ غمِ تو آمد و بر سینه نشست
گوییا دل حرم شاه چراغ است، بیا
✍ #ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم
ز چشم خویش ز داغت همیشه میجوشم
اگر چه نیست نصیب دو دیدهام رویت
ولی خیال جمال تو میبرد هوشم
منی که سوخته این سینهام ز سوز فراق
بیا و لحظه آخر مکن فراموشم
نبین که غرق سکوتم در این دو روزه عمر
پر از نوا و فغانم اگر که خاموشم
بیا و بر سر بازار و این گدا بنواز
که نقد جان به هوای نگاهت بفروشم
به شوق روز وصال تو یوسف زهرا
به نام نامی یابنالحسن به چاووشم
بیا و این شب جمعه ببر حرم جانا
که در هوای طواف حریم ششگوشم
چو نی نوای غم نینوا به سینه توست
شبیهتان ز غم جدّتان سیهپوشم
خدا گواست که آبی اگر که بردارم
بدون یاد لبش قطرهای نمینوشم
#ناصر_شهریاری
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
ای که در عَبدِ خدا بودن، "عظیم"ات خواندهاند
در مقامِ لطف،آقایِ "کریم"ات خواندهاند
از گدایانِ قدیمَم که نگاهم کردهای
بودهام سر به هوا که سر به راهم کردهای
در هوایت دستِ لطفِ ذوالمَنَن، حس میشود
وَز نسیمِ کویِ تو، بویِ حَسَن، حس میشود
آشنایم با تو، ای که آشنایی با دلَم
گوشهی صَحن و سَرایَت، بوده عمری منزلم
نسل در نسلِ تو دارد نورِ انوارِ علی
مدحِ تو بس که ولیالله را هستی، ولی
خادمانت را ملائک دستهدسته خادمند
زائرانت در حریمت کربلا را زائرند
تو ز نسلِ مجتبایی و حَرّم داری، ولی
بیحَرَم ماندهست در شهرِ نبی، جانِ علی...
#ناصر_شهریاری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7