🏴
او ماند و دختران یتیم قبیلهاش
ام البنین بی پسر ام البنات شد
#یا_ام_البنین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به پیشگاه مقدس بانو ام البنین سلام الله علیها
سنگم، از معدن الماس سخن می گویم
خاکم، از چشمه ی احساس سخن می گویم
من مغیلانم و از یاس سخن میگویم
یعنی از "مادر عبّاس" سخن می گویم
اسوه ی عاطفه، اسطوره ی تقوا و یقین
مادر شیر پسرهای علی، امّ بنین
ای که خورشید، به دور قمرت گردیده
قرص ماه، آینه دار پسرت گردیده
سُرمه ی حور و ملک، خاک درت گردیده
بال جبریل، گلیم گذرت گردیده
جیره ی شاعر بی نان و نوا را بفرست
"چادرت را بتکان روزی ما را بفرست"
پی دل گشته و دیدیم که دلدار تویی
معنی عارفه ی واصله ی یار تویی
مرهم بی کسی حیدر کرار تویی
محرم گریه ی مولا به شب تار تویی
دیده ای از غم جانکاه، چه ها می گوید
ضجّه هایش به دل چاه، چه ها می گوید
جگرت پاره شد از آه جگر فرسایش
دلت آواره شد از ناله ی واویلایش
سوختی، با شرر نغمه ی یا زهرایش
مُردی از دیدن لرزیدن زانوهایش
گشت هر بار علی از غم زهرا مدهوش
کُشته ی فاطمه را مهر تو آورد به هوش
تو همانی که از اوّل شده شیدای حسین
ضربان دلت آهنگ دل آرای حسین
شعر لالایی عباس تو نجوای "حسین"
ریختی ماحصلت را همه در پای حسین
مهر و ماه و فلک و جمله ی مافیهایش
ای به قربان حسین و قمر زیبایش
چه ابالفضل تو اوصاف نکویی دارد
بحر جود است و به هر غمزده جویی دارد
هر کسی با پسرت سرّ مگویی دارد
خوش به احوال سکینه چه عمویی دارد
گرچه بُرده ست خودش از همه عالم دل را
نقش ِ دل کرده فقط ، نام "ابوفاضل" را
نیست جز عشق عمو، مایه ی آب و گل او
مَشک خونین عمو، بانی خون دل او
آخرین خنده ی عباس بوَد قاتل او
آه، از خاطره ی همّت بی حاصل او
سینه اش از غم عباس بود آکنده
زیر لب زمزمه دارد که "عمو شرمنده"
آه را در دلم ای کاش فرو می بردم
سخنی پیش تو از آب نمی آوُردم
عوض آب کمی خون جگر می خوردم
قبل از آنی که به تو رو بزنم می مردم
من چه گفتم که دم خیمه درآمد اشکت
رفتی و از تو نیامد خبری جز مشکت
یاد داری که قد یوسف زهرا تا شد؟
بعد از آنی که عمود آمد و فرقت وا شد؟
تیر ها از همه سو بر تن پاکت جا شد
ناگهان بر سر رأس و بدنت دعوا شد
ولی ای مرد، کجا تیغ و سنان کشت تو را
به خدا چاک لب دخترکان کشت تو را
رفتی و لشکر بابای من از هم پاشید
رفتی و حرمله بر بی کسی ما خندید
رفتی و عربده ی شمر به گوشم پیچید
معجر از روی سرم خولی نامرد کشید
لکّه ابر سیهی روی مرا پوشانده
رد سیلی سنان بر رخ من جا مانده
#محمدحسین_رشیدی
#یا_امّ_البنین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
السلام علیک یا ذُخرُ الله فی الارضه عج
#یاصاحب_الزمان #یا_ام_البنین
دعای بِینِ طلوعِین مستجاب شود
اگر زمان مناجات،"گریه" باب شود
عُروج اهل سحر را دو قطره هم کافی است
چرا که دیده ی تر،بال و پر حساب شود
دلیل تَزکیه ی نَفس،حُسنِ تاثیر است
که گر به سنگ بگویی ببار،آب شود
چِقَدر سوخت دل ات از گناهکاری من
چِقَدر سوخت دل تو..،دلم کباب شود
تو را به حضرت زهرا بیا دُرُستم کن
بیا اجازه مده نوکرت خراب شود
به برده های سرِ این گذر نگاهی کن
یکی شبیه به من شاید انتخاب شود
چِقَدر ندبه بخوانیم و اَینَ اَینَ کنیم
چِقَدر پرسش عُشّاق بی جواب شود
سوار مرکب اُمّید می رسی از راه
به شرط آن که دل شیعه پارِکاب شود
تو را قسم به علمدار کربلا برگرد
بیا که روضه به اذن تو فتح باب شود
بنا نبود که آبی به خیمه ها نبرد
بنا نبود که سقا ز غصه آب شود
قرار بود به شش ماهه دست کم برسد
بنا نبود که شرمنده ی رباب شود
پس از پسر بخدا حق دهیم اگر همه عُمر
برای اُمِّ بنین آبها،سراب شود
بردیامحمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7