#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
منم آن دل که زِ داغِ تو به دریا میزد
روضهات شعله به دامانِ ثریا میزد
مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند
پیرمردی که نَفَس در پِیِ آنها میزد
آن طرف گریهی طفلان من و در این سو
خنده بر بی كَسیام دشمنِ زهرا میزد
نیمهجانی كه در آتش پیِ طفلانش بود
شعله وقتی زِ درِ سوخته بالا میزد
آه از آن بزمِ شرابی که به یادم آورد
داغ آن زخم که نامرد به لبها میزد
یاد آن طفل که زنجیرِ تنش مانع بود
تا ببیند که لبِ چوب کجا را میزد
همهی قدرت خود جمع نمود اما دید
خیزران را به لبِ زخمی بابا میزد
تَرکهاش گاه به رُخ گاه به دندان میخورد
در عوض عمهی ما بود که خود را میزد
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
آن که با همت او دین خدا تضمین بود
صادق آل رسول و گل باغ دین بود
مکتب علم از او قدر و شرف پیدا کرد
شجر پر ثمر باغ گل یاسین بود
بس که در ذائقه ی علم حلاوت می ریخت
شرح هر نکته ای از لعل لبش شیرین بود
نه عجب گر که خدا را همه جا او می دید
چشم او چشم خدا بود و حقیقت بین بود
همره عرش نشینان همه شب در محراب
شاهد حال و مناجات شبش پروین بود
دیده ای داشت که خون جگر از آن می ریخت
دامنی داشت که از خون جگر رنگین بود
گاه از کرب وبلا گه ز مدینه غم داشت
دل آزرده و غمدیده ی او خونین بود
همه شب شمع صفت از غم زهرا می سوخت
اشک بر آتش غم های دلش تسکین بود
ای دریغا گل گلزار علی را چیدند
بشکند دست ستمگر که چنین گلچین بود
گرچه کردند گل فاطمه را پرپر، لیک
هستی از این گل پرپرشده عطر آگین بود
تازه شد گر که«وفایی» غم او بار دگر
غم او در دل هر شیعه غمی دیرین بود
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
خورشید بود وماه به نورش نظاره داشت
درکهکشان علم هزاران ستاره داشت
عطر کلام وحی زلعل لبش چکید
فضل ومقام ومنزلتی بی شماره داشت
درمکتب فضیلت وجاوید دانشش
او«بوبصیر»و«مؤمن طاق»و «زراره» داشت
کس پی نبرده است براین نور لایزال
دریای فضل او مگر آخر کناره داشت
هرگز خزان ندید گلستان علم او
زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت
سوگند بر ترنم قرآن که هل اتی
بر جود وبرسجیّت او استعاره داشت
آتش برای خادم او چون خلیل بود
وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت
پوشانده است ابر غمی آفتاب را
هرگه به سوی کرب وبلا او نظاره داشت
لرزید بند بند تنش درعزای او
وقتی به داغ وماتم زهرا اشاره داشت
حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود
زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت
تنها نه دربقیع«وفایی» که این امام
درسینه های ماهمه دارالزیاره داشت
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد
شمع خاموش شد از باد و گُلی پرپر شد
بازهم زهر نشست و بدنی گشت کبود
باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد
مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند
پیرمردی زِ نَفَس ماند و کمانیتر شد
خانهی سوخته را بارِ دگر سوزاندند
باز تکرارِ غمِ آتش و دود و دَر شد
همه بر مرکب و من در پِیِ شان رویِ زمین
پشتشان آه فقط نالهیِ من مادر شد
دستِ من بسته و از داغِ غمت اُفتادم
یادِ دستت که به دنبالِ علی پَرپر شد
یادِ دستان یتیمی که به اُمید پدر
بِین زنجیر تَرَک خورد و کمی لاغر شد
گوشواره ، گُلِ سر رفت زِ یادش اما
در عوض روضهی او غارت انگشتر شد
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_صادق_علیه_السلام
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله»
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست
من اگر مورم اگر هیچ ولی میدانم
«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»
زندگینامهٔ او سطر به سطرش روضهست
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست
در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد
بانی روضهٔ سقاست و زمزم با اوست
لفظی از کوچه در این مرثیه محزونتر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
#محسن_ناصحی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_صادق_علیه_السلام
کسی که درکف او اختیار عالم بود
دلش زجور زمانه محیط ماتم بود
چراغ محفل انسش زاشک شد روشن
کسی که وارث علم نبی اکرم بود
گلی زگلشن سرسبز مصطفی چیدند
که باغ عشق ازاو باصفا و خرّم بود
شبانه خصم زخانه اگرچه اورا بُرد
به پیش دشمن ظالم چو کوه محکم بود
تمام عمر زغم های مادرش می سوخت
همیشه غربت زهرا برش مجسم بود
چو گفت قاتل زهرا مغیره بود ،دلش
زغصه های علی غرق ماتم وغم بود
به گریه گفت «وفایی» که موسی جعفر
زداغ صادق آل علی قدش خم بود
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوبیتی های شهادت
امام صادق علیه السلام
#طناب_ظلم
دوباره قلب زهرا را شکستند
چوخاری در ره پایت نشستند
مدینه دید سربازان منصور
طناب ظلم بردست تو بستند
_______________________________
#پنجه_غم_ها
تو را برپنجه ی غم ها سپردند
هزاران بار قلبت را فسردند
به جرم این که بودی پورحیدر
تورا مثل علی ازخانه بردند
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_صادق_عليه_السلام #چارپاره
✅اثر مشترك جمعی از شاعران جوان همدان:
بار دیگر مدینه بی تاب است
بی قرار امام خوبی ها
پدر شهر از شراره ی زهر
می رود سوی مادرش زهرا
او که با منبر و قلم می رفت
به مصاف ستمگران پلید
از کلامش ابوبصیر شکفت
از نگاهش زراره می بارید
صادق اهل بيت پيغمبر
در فضائل شبیه دریا بود
در فقاهت مدرس جبریل
در شجاعت شبيه مولا بود
عجبا این چنین بزرگی را
(او که با دشمنان نظر دارد)
پای درسش نشست دشمن هم
بسکه انفاس او اثر دارد
ما از او کم نوشته ایم ولی
هرچه داریم نور حکمت اوست
شیعه زنده ست و خوب می داند
هرچه دارد ز یمن نهضت اوست
آن امامی که هرشب و هر روز
نفسش وقف روضه خوانی بود
زنده می کرد یاد زهرا را
یاد آن قامت کمانی بود
دست اورا چنان علي بستند
و رساندند برلبش جان را
به فدای سپیدی مویی
که شکستند حرمت آن را
خانه اش بين شعله ها مي سوخت
در خزان ستم ، بهارش بود
آه ، از بین آن همه شاگرد
کاش آن شب يكي كنارش بود
راوي روضه های عاشورا
گریه را رمز عشق مي داند
پشت مرکب که می خورد به زمین
زیر لب یا رقیه میخواند..
سالخورده ست حرمتش واجب...
ولي آن بي حياي پست و پليد
تازيانه به دست با فرياد
پيكرش را به روي خاك كشيد
می کشد پابرهنه آقا را
آن سواری که در برابر اوست
بارها گرچه بر زمین افتاد
این زمین خوردن ارث مادر اوست
او پیاده، برهنه پا و سرش
دشمن از روی اسب می خندید
زیر لب تا که گفت مادرجان
همه جا عطر فاطمه پیچید
بال و پر می زند کبوتر وار
یاد بال و پری که می سوزد
روضه مادري تداعی شد
در کنار دری که می سوزد
بی خبر هستم و نمی دانم
روضه اینجا چرا کشیده شده
گریه می کرد و زیر لب می گفت
مادر ما جوان شهیده شده
ولی ای کاش مادری دیگر
غرق غم بی امان زمین نخورد
تازیانه ز بی حیا نخورد
بین نامحرمان زمین نخورد
#سيدمهدی_موسوی
#رضا_ابوذری
#مجتبی_شكريان
#مهرداد_قصری_فر
#سجاد_شرفخانی
#محمدحسين_ذاكری
#مرتضی_مظاهری
#مهدی_فرهادی
#محمود_گيو
#محمدمهدی_روحی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
خاک زمانه بر سر سینه زن حسین
خون مثل چشمه بود روان از تن حسین
لب تشنه ماند و آه که سیراب گشته بود
حتی در آن زمان فرس دشمن حسین
نفرین به پست بودن دنیا و قصرهاش
چون غیر ریگ داغ نشد مسکن حسین
از بس که نیزه ها به تنش گیر داده بود
چون گل ورق ورق شده پیراهن حسین
تا که سرش نشست نوک نی، همان زمان
افتاد خواهرش به روی دامن حسین
خورشید رنگ خون شد و دنیا به خود دگر
یک روز خوش ندید پس از کشتن حسین
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب جمعه است مقدر بنما ياالله
اربعين پاى پياده حرم ثارالله
سحرى راه بيفتيم ز ايوان نجف
رو به سوى حرم و صحن اباعبدالله...
#شبجمعہ
#مادرےدسٺبہپہلوبہحرممیآید...
🌺 @sheareaeini
🔸 چهار پاره ای در بحث نماز🔸
قال الصاق علیه السلام:
«انّ شفاعتنا لا تنال مستخفّابالصلاة»«بدرستيكه شفاعت ما به كسي كه نماز را سبك بشمارد نمي رسد».
(سفينة البحار جلد /2 ص/19)
وقت عروج وقت رسیدن به آسمان
وقتی که عشق جلوگه راز میشود
فرصت غنیمت است هوا تازه تر شود
وقت نماز پنجره ها باز میشود
مانند قاصدک که سوار نسیم هاست
خیلی سبک تر از همیشه رها میشوم رها
خود را سپرده ام به دو دست قنوت عشق
آرامشی عجیب مرا میکند صدا
شکر خدا که چشمه ء پاکی آب هست
باید وضو گرفت و مجذوب نور شد
تا آسمان فقط دو سه پله ست راه دل
باید از این تعلق خاکی بدور شد
از روشن سحر گرفته و تا تیرگی شب
هفده قیام بادهء مستی لبالب است
در این وصال شاه و گدا بی تفاوتند
تو حرف دل بگو که خدایت مخاطب است
بیخود شو از خود و به خدا دست دل بده
بی واسطه ترنم دل را شروع کن
بر سقف نم گرفتهء سینه بیا بتاب
از پشت قله های غریبی طلوع کن
اینجا ضیافتی است که مهمان غذای روح
از سفرهء بزرگ خدا سیر میخورد
این حالتی بود که جدا میکنند تیر
وقتی به جنگ پای علی(ع) تیر میخورد
باید که شیعه پیروی از رهبری کند
الگوی برتر همهء ماسوا علی ست
در موقع نماز کند آیینه ظهور
دریای بیکرانه و غرق خدا علی ست
#مجتبی_صمدی_شهاب
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 یا امام الرئوف ادرکنی ... 🍃
مرا «امام رضایی» شما حساب کنید
غبارِ کاشیِ ایوانْ طلا حساب کنید
میان این همه آوازهای روحنواز
مرا «کلاغ» ، ولی خوش صدا حساب کنید
اگر چه بال و پرم را سیاه کرده گناه
مرا کبوترِ صحن و سرا حساب کنید
به جای ذکر ، فقط لغو روی لب دارم
کرم کنید و همین را دعا حساب کنید
میان کاسهی من دِرهمی بیندازید
میان صحن ، مرا هم گدا حساب کنید
به نسخههای طبیبان نیاز نیست ، اگر ...
شما غبارِ حرم را دوا حساب کنید
سلامهای مرا روبروی گنبدتان
سلام ، بر حرمِ کربلا حساب کنید
به خوش حسابیِتان بعدِ مرگ ، دل بستم
که قرضهای بدهکار را حساب کنید
#یا_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7