eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند گرگ ها منتظر لحظه ی غارت شده اند حرمله ها پس از این خاطرشان آسوده ست خولی و شمر پس از دست تو راحت شده اند چه عمودی به سرت خورد که شق القمری هر دو ابروی تو با فاصله قسمت شده اند چشم پر خون تو سهم من دلخون شده است علم و دست تو این بین غنیمت شده اند بروم،با تن بی دست تو دشمن تنهاست نیزه ها شان همه خونخوار به شدت شده اند یک دلم پیش تو و آن دل من در حرم است پیش آنها که محیای اسارت شده اند چشم و ابروی تو از ضربه بهم ریخته است پیکر تا شده ات دور و برم ریخته است تیرها روی هم افتاده به هم چسبیدند کندنی نیست ز بس بر بدنت پیچیدند بسکه از ضربه شکسته رخ نورانی تو جای یک بوسه نمانده ست به پیشانی تو ساقی من لب تو سوخته از بی آبی باورم نیست که در محضر من می خوابی این تو هستی که چنین نقش زمینی پیشم؟ تا به امروز ندیدم بنشینی پیشم یک نفر با علمت دور و برم می رقصد یک نفر دست تو بر نیزه ی خود می بندد فکر بی دستی تو سخت مرا آزرده بیش از نیزه و شمشیر تنت پا خورده سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عشق بدون روضه ات رنگ سراب می شود نفس برای نوکرت بی تو عذاب می شود عطر بهشت می وزد از تن و جان سینه زن قطره ی اشک گریه کن رود گلاب می شود اهل نماز می شود هر که تو را شناخته گرچه نماز دشمنت کفر حساب می شود هر که دل هوایی اش روضه نشین عشق شد نقشه ی نفس سرکشش نقش بر آب می شود در تب و تاب زندگی وقت طلوع رنج ها با هیجان نام تو درد جواب می شود با تو همیشه حال من خوب تر از گذشته است بی تو امید در دلم خانه خراب می شود آمده ای که خاک را وصل کنی به آسمان جز تو کدام حادثه عشق خطاب می شود سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۱ پشت دروازه ی کوفه چه غوغا شده حضرت ساجدین غریب و تنها شده کنج ویران شان شده زندان شان وای از این غم۲ از ستم وارد کوفه اسیران شدند وارد کوفه با دیده ی گریان شدند همه در شور و شین بهر داغ حسین وای از این غم۲ کوفیان بر همه زخم زبان می زدند سنگ کینه به اهل کاروان می زدند زینب دلغمین شده محمل نشین وای از این غم۲ بین شهر کوفه جان همه بر لب است زین همه ظلم و کینه خون دل زینب است کوفیان صف زدند بین شان کف زدند وای از این غم۲ مردم کوفه از بس که پلید و بدند بین سرها همه چنگ و نی و دف زدند زده زخم زبان در نهان و عیان وای از این غم۲ بین شهر کوفه بر همه بیداد شد زین همه مصیبت خون دل سجاد شد اشک او شد روان قامتش شد کمان وای از این غم۲ @yaghubianreza .
۱۶ ما اسیران همه،نجل پیغمبریم در برابرتان،همچو یک لشکریم کوفیان از چه دست ما بستید دل ما را از کینه بشکستید آه و واویلا۴ کوفیان کوفیان،هلهله کم کنید خون دل ما همه،جای مرهم کنید از شما ظلم و ستم افزون شد جگرم خون شد جگرم خون شد آه و واویلا۴ همچو پیغمبر است،خلق ما خوی ما می زنید سنگ کین،بر سر و روی ما دل ما از کین پر شرر گشته در جنان زهرا خونجگر گشته آه و واویلا۴ کوفیان کوفیان،شرم کنید از خدا سر خون خدا،بر سر نیزه ها بر روی نیزه گشته او زیور خونجگر گشته آل پیغمبر آه و واویلا۴ بین کوفه شما،کوس جنگ می زنید بر سر و روی ما،از چه سنگ می زنید خونجگر از داغ شهیدانیم بهر آنان ما دیده گریانیم آه و واویلا۴ کوفیان این همه،دست و کف نزنید پای سرها دگر،چنگ و دف نزنید سر بر نیزه نور عین ماست این سر نورانی حسین ماست آه و واویلا۴ @yaghubianreza .
۱۲ نامردمان کوفه،از نسل خاتم هستیم از کربلا رسیدیم،ما غرق ماتم هستیم بی صبر و بی شکیبیم بین شما غریبیم ای کوفیان بی رحم،ما از تبار نوریم در راه دین و قرآن،ما همگی صبوریم بی صبر و بی شکیبیم بین شما غریبیم گرچه به شهر کوفه،بین شما اسیریم ما از تبار کوثر،با دست بسته شیریم بی صبر و بی شکیبیم بین شما غریبیم گرچه همه اسیریم،ناموس کبریاییم از جور و کینه هاتان،در رنج و در بلاییم بی صبر و بی شکیبیم بین شما غریبیم ای کوفیان بی رحم،هستیم همه عزادار خون شد دل اسیران،از کینه ها و آزار بی صبر و بی شکیبیم بین شما غریبیم سر به روی نیزه،سر حسین زهراست غربت ما اسیران،زین ظلم و کینه معناست بی صبر و بی شکیبیم بین شما غریبیم @yaghubianreza .
۱۷ گل های باغ حسینی زد شکوفه اهل حرم آمده در شهر کوفه آه و واویلا زین غم آه و واویلا۲ آذین شد شهر کوفه بهر اسیران آمده خاندان عترت و قرآن آه و واویلا زین غم آه و واویلا۲ یتیمان آمده با دستان بسته دل اهل حرم از این غم شکسته آه و واویلا زین غم آه و واویلا۲ زن های اهل کوفه شادند و خندان نان و خرما آورده بهر یتیمان آه و واویلا زین غم آه و واویلا۲ سر حسین بر نی شد شمع انجمن بر گرد این سر بود خیل اهریمن آه و واویلا زین غم آه و واویلا۲ بر روی نیزه سر قاری قرآن می درخشیده همچون خورشید تابان آه و واویلا زین غم آه و واویلا۲ سر حسین زهرا جلوه گر بر نی با زینب کبری این سفر کرده طی آه و واویلا زین غم آه و واویلا۲ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۹ ای کوفیان بی حیا شرمی ز پیغمبر کنید ای مردمان بی وفا خنده به ما کمتر کنید کمتر اهانت نمایید بر خاندان مصطفی واویلتا واویلتا۲ گوید زینب بر کوفیان با ناله و با اشک و آه ما اهل بیت عصمتیم بر ما کنید کمتر نگاه ای مردم شهر کوفه شرمی نمایید از خدا واویلتا واویلتا۲ رو به روی محمل او رأس حسین بالای نی مسیر شام و کوفه را با زینبش می کند طی بهرش عزاداری کند با گریه های بی صدا واویلتا واویلتا۲ بر روی محمل می کند بهر حسین عزاداری سر را به محمل زده و خون سرش گشته جاری جان عالم فدای آن رأس به روی نیزه ها واویلتا واویلتا۲ بهر دیدن اسرا مردم کوفه صف زدند پیش رئوس شهدا چنگ و نی و هم کف زدند بر کاروان کربلا نموده اند جور و جفا واویلتا واویلتا۲ می گوید با ابن زیاد این دختر زهرا نشان همه جا بود ما رأیت الا جمیلا بی گمان روز کوفیان را کرده با سخنش روز عزا واویلتا واویلتا۲ ای نور چشم فاطمه قرآن بخوان قرآن بخوان کن رفع تهمت از همه قرآن بخوان قرآن بخوان صوت قرآن تو حسین جان تازه دهد بر ما واویلتا واویلتا۲ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۴ شهر کوفه پر از شادی و شور همه کف می زنند شاد و مسرور همره کاروان اسیران آمده آن سر از بدن دور وای-جان طفلان بر لب وای-همه در تاب و تب وای-خونجگر شد زینب وای-یا اخا یا مظلوم۳ تو کجا بوده ای ای برادر خونجگر شد ز داغ تو خواهر پیکرت کربلا غرقه در خون آمدی از چه در کوفه با سر وای-تو مرا دلداری وای-اشک من شد جاری وای-کن مرا تو یاری وای-یا اخا یا مظلوم۳ یا حسین روشنای دل من سوزد از هجر تو حاصل من شده، ای جان خواهر حسین جان داغ تو تا ابد مشکل من وای-روی نیزه سرت وای-بنگر دخترت وای-آمده در برت وای-یا اخا یا مظلوم۳ یا حسین ماه در خون تپیده کی رگ حنجرت را بریده رو به روی تو زینب به محمل ریزد از داغ تو اشک دیده وای-روح من ریحانم وای-قاری قرآنم وای-بر لب آمد جانم وای-یا اخا یا مظلوم۳ خون دل ریزد از دیدگانم بر لب آمد ز هجر تو جانم بس که من دیده ام داغ روی داغ رفته دیگر ز پیکر توانم وای-ای به خون غلتیده وای-خواهر غمدیده وای-سر به نیزه دیده وای-یا اخا یا مظلوم۳ تو نبودی زد آتش زبانه خیمه ها سوخت همه وحشیانه پیش چشمان من یا حسین جان بر اسیران زدند تازیانه وای-جگرم می سوزد وای-پیکرم می سوزد وای-کمرم می سوزد وای-یا اخا یا مظلوم۳ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۳ کوفیان اهل ریایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا بی حیا مردم کوفه همگی نامردید عوض لطف ز کینه دل ما خون کردید همگی اهل جهنم شده اید بی تردید در کنار شهدایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا سر پاک گل زهرا رسیده کوفه مهی چون روی مه او ندیده کوفه صوت قرآن چو نوایش نشنیده کوفه همه بر باد فنایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا ما عزادار حسینیم الا ای کوفه گل گلزار حسینیم الا ای کوفه محو رخسار حسینیم الا ای کوفه گرچه با ما آشنایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا بی حیا مردم کوفه ز بس که پستید دست ما را به روی ناقه ز کینه بستید جلوی رأس بریده دل ما بشکستید بی وفا و بی حیایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۲۱ کینه و ستم باشد(از خلق و خوی کوفه)۲ آورده اسیران را(دشمن به سوی کوفه)۲ مکان شان شده بیرون کوفه زینب کبری شد دلخون کوفه واویلا واویلا آه و واویلا۲ از ظلم و ستم کوفه(بسته شده دست شیر)۲ گردن گل زهرا(بسته به غل و زنجیر)۲ شد زینب از این غم قامت خمیده از گردن علی خون می چکیده واویلا واویلا آه و واویلا۲ آتش زده بر دل ها(سوز و شرر کلثوم)۲ از این همه ظلم و کین(خون شد جگر کلثوم)۲ با دیدن ظلم و کین و عداوت رأس خونین کند قرآن تلاوت واویلا واویلا آه و واویلا۲ نکرده عدوی دین(شرمی ز روی احمد)۲ بر اهل حرم کردند(ظلم و ستم بی حد)۲ سر بریده رو به روی زینب جان او زین ستم آمده بر لب واویلا واویلا آه و واویلا۲ در کوفه چه ها کردند(با عترت پیغمبر)۲ رأس گل زهرا را(دیده روی نی خواهر)۲ زینب بر نی دیده یک ماه کامل زین سبب سر را زد بر چوب محمل واویلا واویلا آه و واویلا۲ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۲۳ یا فاطمه مردم کوفه هلهله کردند خون دل آل فاطمه کردند ظلم و ستم بی واهمه کردند کوفی بی حیا غرق سرور با دست بسته کاروان نور همراه سجاد و اهل حرم آمده کوفه زینب غیور آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه اهل حرم همه غمین گشتند وارد کوفه شهر کین گشتند ز ظلم و کین محمل نشین گشتند خارجی کرده اند خطاب شان ریزد از دیده ها گلاب شان دستان عمه ها و کودکان بسته از کینه با طناب شان آه و واویلتا واویلتا۴ شهر کوفه گشته پر از نور و چراغانی اهل حرم با دل سوزانی به شهر کوفه شده زندانی جمله مردم کوفه صف زدند با شادی چنگ و نی و دف زدند کنار سرها روی نیزه ها هلهله بنموده و کف زدند آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه به شهر کوفه ظلم و محنت بود کار عدو فقط جسارت بود خون دل خاندان عصمت بود بر روی نی رأس بریده بود قامت زینبین خمیده بود با دیدن سر روی نیزه ها رنگ از رخسارشان پریده بود آه و واویلتا واویلتا۴ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۸ . بنی اسد بیایید،من پسر حسینم بر روی خاک صحرا،افتاده نور عینم حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد ببینید،حسین غریب و تنهاست پیکر غرقه خونش،بر روی خاک صحراست حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد چرا ز من جدایید،بنی اسد بیایید برای یاری من،یک بوریا بیارید حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد ببینید،حسین کفن ندارد امام من به غیر از،خونین بدن ندارد حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد همین جا،خنجر ز کین کشیدند به موج خون سرش را،از پشت سر بریدند حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد همین جا،جانم رسیده بر لب دیدم سر بریده،همراه عمه زینب حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد من این جا،غیر از ستم ندیدم تنش به روی خاک و،سرش به نیزه دیدم حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد من این جا،غربت نمودم احساس در علقمه بدیدم،جسم عمویم عباس حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد ببینید،تنها عزیز مولی برادرم علی را،گردیده اربا اربا حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد همین جا،به روی دست بابا پرپر شد از ستم ها،اصغر عزیز زهرا حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد بنی اسد همین جا،گل های باغ هاشم پرپر شدند ز کینه،جعفر و عون و قاسم حسین کفن ندارد جز پاره تن ندارد سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۹ . بنی اسد بود این نور دل فاطمه ی زهرا افتاده روی زمین پیکر او ز کینه ی اعدا او گل فاطمه بود نور چشم همه بود افتاده روی خاک با بدن صد چاک واویلا واویلا۲ بنی اسد همه گل های ولا ز گلشن هاشم گردیده غرقه به خون نقش زمین چو پیکر قاسم زد شرر داغ شان به جان اشک من گردیده روان گل های ما چیدند ز کینه خندیدند واویلا واویلا۲ بنی اسد گل لیلا شده پرپر علی اکبر کنار پیکر صد چاک علی اکبر زنم بر سر او که صد پاره تن بود اربا اربا بدن بود از این غم و ماتم صبرم دگر شد کم واویلا واویلا۲ بنی اسد به کنار بدنی غربت کنم احساس گردیده کشته ی کین جان علی عموی من عباس دست او از تنش جداست فرق او از ستم دو تاست در علقمه افتاد به راه دین جان داد واویلا واویلا۲ بنی اسد گل زهرا بود این پاره تن افتاده بر روی خاک زمین غرقه به خون بی کفن افتاده زد غمش بر جان شررم ریزد اشکم از بصرم ز شاخه چیده شده سرش بریده شده واویلا واویلا۲ بنی اسد ز برای پدرم تکه حصیر آرید از دیده بهر حسین بن علی سرشک غم بارید او بود نور عین من غرقه در خون حسین من این تن معصوم است غریب و مظلوم است واویلا واویلا۲ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۷ ای بنی اسد بر فاطمه ام نور عین پسری خونجگر ز نسل پاک حسین دردم افزون شده جگرم خون شده وای از این غم۲ ای بنی اسد این پیکر اکبر بود که ز ظلم و ستم صد پاره پیکر بود این تن اکبر است که چو گل پرپر است وای از این غم۲ ای بنی اسد این جسم علمدار ماست بعد او غم فقط یاور و غمخوار ماست دست او شد جدا جان او شد فدا وای از این غم۲ ای بنی اسد تکه بوریا بیارید پیکر حسین را بر روی آن گذارید زده داغ پدر بر دل من شرر وای از این غم۲ دشمنش پرده ی حرمت او را درید از قفا بین موج خون سرش را برید صبر من کم شده قامتم خم شده وای از این غم۲ زین مصیبت بنی اسد شکسته دلم غم داغ گل فاطمه شد مشکلم ریزم اشک از بصر شده ام خونجگر وای از این غم۲ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای چشمهای هرزۀ شامی، حیا کنید ناموسِ اهلبیت و تماشا! اِبا کنید این ازدحامِ زشتِ اَراذل برای چیست بر آل پاک فاطمه کمتر جفا کنید ما را اسیرِ خارجی و بَرده خوانده اید شرم از امامِ قافلۀ مصطفا کنید عمامۀ امام زمان زیر شعله سوخت رحمی بحال سید مظلوم ما کنید بارانِ سنگها سرِ ما را نشان گرفت یک بار هم نشد که هدف را خطا کنید جای سرِ بریده مگر زیر دست و پاست بهتر که جایشان به سرِ نیزه ها کنید دَف میزنید و هدیه به رقاصه ها دهید خون تا به چند بر جگر هَل اَتا کنید دورِ کجاوه ها سرِ بابا چه میکند این داغدیدگان حرم را رها کنید با آستین حجابِ حرم حفظ شد،چرا با اهلبیت فاطمه اینگونه تا کنید یک صبح تا غروب، اهانت بما بس است دیگر برای قافله یک راه وا کنید ذکر علی اگر که گناه کبیره است پس لااقل حقوق پیمبر ادا کنید از کوچۀ یهود و نصارا حذر دهید تا چند ناروا به دلِ ما روا کنید جشن و سرور و خنده و تحقیر و ناسزا قدری حیا ز قاری قرآن ما کنید ما را محلِ برده فروشان روا نبود یک ذره یادِ روز عذاب خدا کنید محمود ژولیده سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
((ای حسین جان همگی والِه و شیدای توایم گشته مدهوش ازآن جرعه صهبای توایم هرزمان گریه کند طفل جگر گوشه ای یاد آن طفل رَضیع اصغر شیدای توایم چون ببینم به گلزار یکی لاله ی سرخ یاد آن سَروِ روان اکبر رعنای توایم)) هرزمانی که رسد بر دل ما محنت وغم یاد پیغامبرت ، زینب کبرای توایم هر زمانی که ببینم به گلشن گل یاس یاد آن طفل سه ساله گل زیبای توایم هر زمان آب ببینیم به دستان کسی یاد صاحب علم و یاور و سقای توایم بخدا تا به قیامت زِ ولا و زِ شرف مُغرِض و دشمن و خصم همه اعدای توایم چون به ما کرد عطا عشق تو را روز ازل تا ابد شاکر آن خالق یکتای توایم روی تو قبله و ما تا دمِ میزان ، مولا! مُحرم کعبه آن طلعت و سیمای توایم هم فقیریم به درگاه عطایت امروز هم گوای رَه و هم سائل فردای توایم تو کنی جلوه گری و همه ی ما همه دم با دو چشم دلِ خود محو تماشای توایم تا صف حشر حسین جان به ولایت سوگند خونجگر از اِلَم و ماتم عظمای توایم هم به بدخواه تو شمیشر تبرّیٰ بکشیم هم به میخانه ی جان مست تولای توایم هم محب همه ی آل و همه عترت تو هم محب تو و هم شیعه ی آبای توایم همه زانوی مودّت زده با اشکِ روان تحت الطاف تو و سایه ی طوبای توایم نشود نامه ی اعمال محبین مَقبول همه محتاج به تایید و به امضای توایم امیر عباسی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بنام خدا (اشاره به 5صفر و گریز به آلام حضرت زهرا س) ________________________ بـــــاز هـم بـا درد و غم هم منزلم بــــــاز هـم مــیل ســــفر دارد دلـــــم آخـــــرین ایــــام مــاه مــــاتم اســت ســــینهٔ مــا بــحر پـر مـوج غم اسـت چـــند روزی بــر ســر و ســینه زدیــم یـا حــسـین گـفتیم و پــاکیزه شدیـم دیده و دل خط و سیرش ماسواست کـــــعبهٔ آمــــال هـــر دو کــــربلاست تـــا که از ره می رســد مــاه صـــــفر می شــــویم بــار دگـر ما خـــون جگر مــــرغ دل مجنون و شـیدا می شود بــــــهر جـــانبازی مـــهیا می شــــود ســــینه زن ها بال و پـر وا کرده اند پـــــیر و بـــرنا غـــرق رویـا گشته اند هــــر زمـــان نــــام رقـــیه می بــــریم آنــــزمان زار و پـــریشان می شـــویم مـی رســــد از ره چـــو ایــــام صــفر مـی شـــــود دل با رقــــیه هـم ســـفر پـــــنجم مــــاه صــــفر روز عــزاسـت ســـینه از داغ رقــیه غــم ســـراست از خــــرابه تا که صــحبت می شـــود ســــیـنهٔ مـا پــر حـــــرارت می شــــود دیــــدهٔ مــا کــاسـهٔ خـــون می شـــود حـــال ما هـــر آن دگــرون می شود روضــــه خــوان تا نــام زهـرا می برد مـســتـمع بر صــورت و ســر می زنـد می شـــود آنــدم مــجسم صــحنه هـا نــــالهٔ زهـــرا مــــیان کــــــوچه هــا روضـه خوان بـر صـورت ایما می کند قـــــدمان را آنـــزمان تــــا می کــــند فــاخـرا داغ رقــیه جـــان فـزاســت ایـــن شــهیده کــشتهٔ راه خـــداست هــــر که گــیرد دامـن او هـــر زمــان می شود حــاجت روا او بـی گــمان از دل و جــــان گر دخـــیل او شـــوی بــــر ســرایـش با دل و دیـــده روی حـــاجت دل هـا بـر اید غــم مـــخور دورهٔ غـــــم ها سـر آید غــم مـــخور 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رقاصه های شهر ،همه باخبر شدند نوباوگان شام ،همه با جگر شدند چشمان هرز ،چشم چران ،بی حیا شدند تیرِ نگاه ها ،سوی زینب به در شدند از پشت بام ،سنگ پراندند ،سوی ما جسم مخدرات ،همه بی سپر شدند بازار بردنم ،تو خبر داری ای حسین ؟ پس دختران به چشم کنیزان نظر شدند هر جا که گفتم از تو ،به من سنگ ها زدند خیلِ حرامزاده ،همه ،کور و کر شدند خیبر تبارها ،به تلافیِ قلعه شان با ناسزا و دستِ بزن حمله ور شدند رضا قاسمی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
( جهت حفظ احترام آن ذوات مقدسه ، با حال معنوی مناسب مطالعه شود ) بوی شراب از نفس شام می رسید از هر طرف به قافله دشنام می رسید سر ها به روی نیزه و ساعات می گذشت بر اهل بیت ماتم ایام می رسید مزد کلام قاریِ قرانِ فاطمه تکبیر سنگ ها ز لب بام می رسید دف ها غریو شادی شان شهر را گرفت رقاص مست بود که با جام می رسید سر به سر لباس یتیمان گذاشتند تحقیرِ خنده بر سر ایتام می رسید زینب دو دستِ بسته برایش نقاب شد با این عذاب در ملأ عام می رسید زینب اگر نبود در آن کفر شهرِ شام دنیا فقط به نامی از اسلام می رسید سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
منی که بوده عباس و علی اکبر هوادارم به شهر شام رفتم بی حسینم، سخت بی یارم دم دروازه ی ساعات جانم روی لب آمد به رفتن در شلوغیها مرا کردند وادارم همه بهر تماشای اسیران آمدند اینجا من و این ازدحام شام، خوابم یا که بیدارم تمام دختران گویند با هم یکصدا عمه: همه نامحرم اند اینجا، گره خورده عجب کارم تمام شهر با سنگ و نی و دف آمدند اینجا ولی من بی دفاع هستم فقط تنها تو را دارم به دامانم پناه آورده اند اطفال با گریه حسین من! از آن بالا دعایم کن گرفتارم یتیمان را فقط با نیزه ها آرام میکردند بماند این که من هم زخمی ام از درد سرشارم سر سجاد را بین غل و زنجیر سوزاندند دلم می سوزد و دلواپس احوال بیمارم هزاران غم، هزاران سنگ و چوب و خاک و خاکستر کدامش را برایت بازگویم یا که بشمارم یهودی های شهر شام خیلی بی حیا هستند علی را ناسزا گفتند و می دادند آزارم سزد یکسر بسوزد شهر شام و اهل آن با هم من پرده نشین را برده اند از بین بازارم اگر چه دست مارا مثل بابایم علی بستند از این تکرار غم باکی ندارم، دخت کرارم اگر چه ابری ام طوفانی ام اما برادر جان کنار دشمنانت یک سر سوزن نمی بارم سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مجبور بودم از دل بازار بگذرم از کوچه های خنده ی اشرار بگذرم چیزی از آن جلال قدیمم نمانده بود دست مدافعی ز حریمم نمانده بود آنکس که روی سینه ی زخمی تو نشست فریادهاش حرمت ما را زد و شکست عباس کو که سایه ی آرامشم شود چشمش دوباره آیه ی آسایشم شود دستم نمی رسید سرت را بغل کنم یا لحظه ای سرِ پسرت را بغل کنم جانی نمانده بود به راهت فدا کنم دستی نماند تا سپر سنگ ها کنم یک قافله شکار هزاران هزار چشم افتاده در حصار هزاران هزار چشم پلکی به سمت این تن زخمی بزن حسین خون می چکد ز چشم تو و چشم من حسین قرآن بخوان قناری شیرین دهان من قرآن بخوان مسافر نیزه مکان من از آفتاب جان و تن ما گداختند ما را به سنگ خارجی از دین نواختند هم درد من شدند کنیزان سوخته انداخت مردکی طرفم نان سوخته کاش آن کنیز سابقه حرمت نمی شناخت من را در این لباس اسارت نمی شناخت آوار شد جهان به سر دختر علی در کوچه های کینه ای از خیبر علی تازه زمان اذیت آنها شروع شد باران سنگ و آتش از آنجا شروع شد می سوخت زیر آتش نیزه سرت حسین آتش گرفت روسری دخترت حسین باران سنگ از لب هر بام تا رسید دیدم سرت ز نیزه که بر خاک پر کشید خوردی زمین همینکه زمین خورد دخترت خونین و خسته نام تو می برد دخترت شاعر: سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مال و دارایی و سیم و زر نمی آید به کار در مسیر عشق، جز باور نمی آید به کار هست در تقدیر او روشنگری با سوختن پس برای شمع؛ بال و پر نمی آید به کار لحظهٔ پرواز میداند کبوتر که اگر بشکند بال و پرش دیگر نمی آید به کار قلبِ نورانی و صیقل خورده میخواهد حسین(ع) چون در این وادی به جز گوهر نمی آید به کار معرفت اینجاست! نادان است هر کس گفته که روضه خوان و واعظ و منبر نمی آید به کار ذکر یازهرا(س) به ما فهمانده در هر دو جهان جز دعای حضرت مادر نمی آید به کار دل به میدان زد شهید و کاملاً اثبات کرد نوکر بیکار و تن پرور نمی آید به کار خوش بحال آنکه غرقِ خون شد و میگفت: در- -وادیِ سیرِ إلی الحق؛ «سر» نمی آید به کار باز هم بیتابم و سرشارم از حال بکا وقت روضه جز دلِ مضطر نمی آید به کار زینت دوش نبی روی زمین افتاده بود قاتلش میگفت این پیکر نمی آید به کار گفت وقت آن رسیده خوب سیرابش کنم نیزه نه! حالا به جز خنجر نمی آید به کار گریه کن! چونکه برای زخم های پیکرش مرهمی جز اشکِ چشم تر نمی آید به کار! شاعر: سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چنان به جای تو در هر کجا سخن گویم که خلق جزتو نبیند تجلی از سویم به جنگ آمده ام با کلام چون تیغم حمایلم شده این ریسمانِ بازویم به جز تو کس نتواند مرا اسیر کند اگر اسیر شدم راه عشق می پویم اگر چه شیرم و در بند کس نمی مانم به دام شیر نگاهت شبیه آهویم چنان حجاب گرفتم کسی مرا نشناخت که گرد پیری از غم نشسته بر رویم سیه ز بارش سنگ است هر کجا در شام هلال عید در آن ابر تیره می جویم توسنگ خوردی با سنگ من زمین خوردم مگر ز لاله سنگی دمی تو را بویم اگر ز بزم جفا تا خرابه میگریم مسیر آمدنت را به گریه می شویم موسی علیمرادی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه شبی می‌گذرد در دلِ پنهانِ تنور سر خورشید شده گرمی دُکانِ تنور این چه نوری ست تنور از نفسش روشن شد؟! این چه داغی ست که آتش زده بر جانِ تنور؟! دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور با سرش صاحب این خانه به نانی برسد کیسه‌ها دوخته و سکه شده نانِ تنور چه بلایی سر نیزه به سرش آوردند؟! که پناه از همه آورده به دامانِ تنور سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کمِ اوست بیش از این‌هاست در این فاجعه تاوانِ تنور سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7