#حضرت_معصومه_س_شهادت
گل باغ پدرت بودی و پر پر نشدی
سوخته در وسط شعله، پسِ در،نشدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فاطمه بوده ای اما جگری از تو نسوخت
وسط شعله ی آتش پسری از تو نسوخت
گل رویت به خدا لطمه ای از خار ندید
پهلویت از نوک مسمارِ در، آزار ندید
تو گل یاس پدر بوده ای اما نه کبود
روی گلبرگ تنت جای غلافی که نبود
در دل حادثه ها زخم به روی تو نخورد
دست نامحرم بی رحم به روی تو نخورد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هیفده روز قم از داغ تو سرتاسر سوخت
او نود روز غریبانه در آن بستر سوخت
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_مناجات
خوش آن دلی که گذر سوی کربلا بکند
مس وجود از آن خاک، کیمیا بکند
خوش آن نسیم که از خاک نینوا آید
خوش آن غریب که منزل به کربلا بکند
هوای باغ بهشت است، خاک کوی حسین
وطن، خوش آن که در آن خاک جانفزا بکند
اگر مَلَک به کف آرد، غبار روضۀ او
به چشم خویشتن، آن خاک، توتیا بکند
غلام همّت آنم که در محبّت دوست
تن و سر و زن و فرزند و جان، فدا بکند
چو بهر ما، سر و فرزند و جانِ شیرین داد
ز آب شور، دریغ از چه چشم ما بکند؟
چه کم شود ز جلال حسین؟ اگر روزی
ز لطف، گوشۀ چشمی، سوی «هما» بکند
#همای_شیرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#مجید_تال
▶️
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ
ﺍﺯﺗﻮﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
جان بی تو به لب آمده ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ ﺟﺎﻧﻢ
دلگیرم ازین شهر و روا ، نیست بمانم
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ(ﻉ) ﺍﮔﺮﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ...
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ
ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺑﺨﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ!
ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ...
حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ
ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺑﺎﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ...
ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ ﯼ (ﺱ) ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست
اینجا زدن فاطمه ها (س) حرف کمی نیست
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ (س) ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
از مردم نامرد دراینجا اثری نیست
در شهر قم از ضربه سیلی خبری نیست
⏹
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
#مربع_ترکیب
شب را به پایان می رساند طلعت نورت
خورشید عالم خلق شد از برکت نورت
از کهکشان ها هم گذشته وسعت نورت
جبریل سر خم کرده پیشِ هِیبَت نورت
روز ازل نورِ تو را بر ما که تاباندَند
ما را غلام "حضرت معصومه جان س" خواندند
تو بانیِ آرامشِ امواجِ دریایی
آئینه ی یکتاییِ عرش مُعلّایی
یاسی ترین سجّاده ی محراب بابایی
تو دُوُّمین انسیةُ الحَوُرای طاهایی
دشت تمنّایی و ما آهویَت ای خانم
خیلی به زهرا رفته خلق و خویَت ای خانم
در موج مِهرَت کشتی الطاف را گم کن
مانند مادر بر دل طفلت ترحم کن
"آموزگار حضرت مریم"..،تَکَلُّم کن
جان رضا ما را فقیر "مشهد" و "قُم" کن
هرکس گدای کوی این خواهر-برادر شد
جیره بگیرِ سفره ی موسی بن جعفر شد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای ماهتابِ روشنِ شب هایِ پُر امّید
ای رود جاری،چشمه سارِ جُلگه ی توحید
باران تو بر سرزمینم رنگ و بو بخشید
تا آمدی..،ایران نسیم فاطمی پیچید
لوح دل ما لنگِ امضای شما باشد
چشم عَجَم خاکِ کف پای شما باشد
داری تو چشمِ گریه خیزی،حال مضطر هم
بالِ پر از زخمت شکسته..،ریخته پَر هم
دلواپس بابا و دلتنگ برادر هم...
آخر شما را می کُشَد این حالت درهم
از آهِ پُر سوزِ تو عالم گریه می کرده
با یا "رضایَت" اهل قُم هم گریه می کرده
فصل خزان و روزگاری زرد آخر سر...
هجران و زهرتلخ و آهی سرد آخر سر...
داغبرادر..،داغ بابا..،درد..،آخر سر...
این ها تو را از پای درآورد آخرسر
سجّاده ی خالی تو در سرسرا پهن است
سنّی نداری..،بستر مرگت چرا پهن است
آن روز که تو وارد ایران شدی بی بی
مانند خورشید فلک،تابان شدی بی بی
تفسیر نصِّ آیه ی قرآن شدی بی بی
در خانه ی ایرانیان مهمان شدی بی بی
شکر خدا شأن مقامت حفظ شد آن روز
الحمدلله احترامت حفظ شد آن روز
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آبی تکان خورده است آیا در دلت!؟ هرگز
پای حرامی شد رکاب مَحمِلت!؟ هرگز
چشمان شورِ بی حیا شد مشکلت!؟ هرگز
بازار قم گردیده آیا قاتلت!؟ هرگز
سهم دل رنجور تو غم شد!؟نشد در قم
از معجرت یک تار نخ کم شد!؟نشد در قم
آیا تمام گلشنَت در یک زمان پژمرد!؟
تیزیِ سنگِ شام بر پیشانیِ تو خورد!؟
اصلاً طناب شمر تا اینجا تو را آزُرد!؟
خورجینی آیا هستی ات را در تنوری بُرد!؟
با خنده های نیزه داری پست باریدی!؟
راس برادر را سرِ سرنیزه ای دیدی!؟
زینب میان شهر پر نیرنگ گیر افتاد
زینب میان قومِ بی فرهنگ گیر افتاد
زینب میان کوچه های تنگ گیر افتاد
زینب به زیر ازدحام سنگ گیر افتاد
این آینه خیلی ترک خورده است در کوچه
از دست شاگردش کتک خورده است در کوچه
شاعر: #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✍ﺁﺩمهای ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﯿﺎﺯ
ﺩﺍﺭند ﻭ اموات ﺑﻪ ﻓﺎﺗﺤﻪ... !
ﻭﻟﯽ ﻣﺎ همیشه ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ،ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﮔﻞ بارانشان میکنیم ... ﻭﻟﯽ گاهی چه ﺭﺍﺣﺖ ﻓﺎﺗﺤﻪ حضور اطرافیانمان را ﻣﯿﺨﻮاﻧﯿﻢ ! ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ یک شکوفه است ...
پنجشنبه است برای شادی روح تمامی پدران و مادران آسمانی و همه درگذشتگان فاتحه ای بخوانیم....
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
امامزادهی ری ملک واجب التعظیم
سلام قبلهی شهرم سلام عبدالعظیم
سلام ما به حسینی ترین حسینیه
سلام بر حرمت اولین حسینیه
نوشتهاند که از روزگار غم دیدید
روایت است شما هم هزار غم دیدید
روایت است به نَقلی که نالهها کردی
حسین گفتی و رِی را تو کربلا کردی
غریب شهر پُر از غربتِ مدینه شدی
روایت است که مسمومِ زهرکینه شدی
تو زهر خوردی وآتش به سینهات انداخت
به خاک رِی نه به خاک مدینهات انداخت
شبیه جد خودت شعلهور شدی آقا
غریب بودی و خونین جگر شدی آقا
شبیه جدت خودت نه که او شبیه نداشت
تو داشتی و شبیهت حسن ضریح نداشت
ضریح داری و پیر کرم ندارد آه
هنوز جد غرببت حرم ندارد آه
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_مناجات
#حضرت_اباالفضل
از ازل مهرتو درطینت ما بود حسین
ما ومهر تو ،فقط لطف خدابود حسین
غم جانسوز تو مشروط به ما داده شده
شرط این نعمت پُرسود وفابود حسین
تو خود آقای شهیدانی و سرچشمه نور
جلوه ی عشقِ خدا کرببلا بود حسین
ساقی تشنه لب از آب ، لبِ آب گذشت
زانکه او تشنه لبِ آب بقابود حسین
علقمه شاهد پیکار وفا بود و جفا
شاهدم خون دلِ دستْ جدابود حسین
چیزی از قامت رعنای علمدار نماند
دشت یکپارچه فریاد وصدابود حسین
گریه می کرد ابالفضل به مظلومی تو
سند روضه من قامتِ تا بود حسین
مشک هم اشک به احوال امامش می ریخت
روضه خوان تو درآن لحظه خدابود حسین
#علی_ساعدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_مدح
#دوبیتی
جایی که فلک جبین گذارد اینجاست
باغی که بهشت از آن، گل آرد اینجاست
بر گنبد تو نام خدا نصب شده است
یعنی که خدا هر آنچه دارد اینجاست
#سید_رضا_موید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_مناجات
جان عالم بر لب آمد ای خدا مهدی نیامد
دیده پر خون شد جدا و دل جدا مهدی نیامد
هر چه گفتم یابن طاها یابن یاسین یابن احمد
العجل یابن علی المرتضی مهدی نیامد
هر چه گفتم یا مغیث الشّیعه نشنیدم جوابی
هر چه گفتم یا معزّالاولیا مهدی نیامد
دین ما ایمان ما امّید ما هستی عالم
صاحب ما و ولی عصر ما مهدی نیامد
ذکر ما امن یجیب است و به مضطرّ حقیقی
من دعا کردم ولی روح دعا مهدی نیامد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_مناجات
كل خير است و في باب حسين ابن علي
اين سخن را به زبان احمد مختار آورد
كشته ي اشك مرا كشته اي از داغ خودت
نام تو بر جگرم آه شرربار آورد
لطف بسيار تو ما را به طمع وا دارد
در اين خانه گدا حاجت بسيار آورد
گره هر وقت كه در زندگي ما افتاد
مادرم از ته دل نام علمدار آورد
خاك پاي پدرم سرمه ي چشمانم كه
نوكري كرد و مرا نوكر تو بار آورد
در شفاخانه ي تو حرف اميد است اميد
ارمني محض شفا پيش تو بيمار آورد
قبله ي ما كه فقط كرببلا بوده و هست
سر ناقابل ما سجده به دلدار آورد...
#محسن_صرامی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_مناجات
قرار بود زمستان شود بهار چه شد
قرار بود به سر آید انتظار چه شد
مدینه منتظر فارس الحجاز بُوَد
قرار بود رسد از ره آن سوار چه شد
قرار بود که یک صبح جمعه بوسه زند
به مقدمش حجر و رکن و مستجار چه شد
قرار بود تنِ قاتلان زهرا را
کند ز خاک برون و کشد به دار چه شد
به دربِ سوخته چشمی هنوز دوخته است
نشسته آمدنت را به انتظار.. چه شد
اگر چنین گله از ما کنی، روا باشد:
که ادعا بگذارید، اضطرار چه شد؟
بیا تو روضه بخوان و بگو در آن «روزی
که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» چه شد
به چشمِ زینب کبری، غبار، پرده فکند
بیا بگو که چو بنشست آن غبار چه شد
بیا «هَوَيْتَ إِلَى الْأَرْض» را تو معنا کن
تنی که بود در آن، تیرِ بیشمار چه شد؟
کسی به خیمه نیاورد نعش عبدالله
میان معرکه در اوج گیر و دار چه شد
همه شنیده، تو دیدی ـ فدای چشم ترت ـ
که ده سوار چه کردند و شهسوار چه شد
جماعتی که بُوَد فرششان پرِ جبریل
چو پابرهنه دویدند روی خار چه شد
طنین العطش از قتلگاه میآمد
به خیمهگاه رسید آب خوشگوار.. چه شد
برای جایزه چون شد جدا سر شهدا
در آن میانه تو دانی که شیرخوار چه شد
چو کرد قافله آهنگ کوفه - واویلا -
چو خواست عصمت صغری شود سوار چه شد
به سمت راست، جسد را نهند در دل قبر
بگو تنی که نمیماند برقرار چه شد
شنیدهام دخلت زینبٌ علی ابن زیاد
به طعنه گفت که آن عزت و وقار چه شد
چو دید شه ز روی نی: ز بی کسی با شمر
کند تکلم ناموس کردگار چه شد
کنار تربت شه چون رسید خواهر زار
چو خواست آب بریزد بر آن مزار چه شد
سؤال آخر خود با اشاره می پرسم
میان قتلگه احکامِ احتضار چه شد
#رحیق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
قرار شد برود کار بوتراب کند
فرات را سر بدخواه خود خراب کند
قرار شد برود با لب ترک خورده
هزار حرمله را از خجالت آب کند
امیدوار به این است مادر اصغر
قرار نیست کسی طفل را جواب کند
سه شعبه ای به دوراهی رسیده و باید
میان کودک و باباش انتخاب کند
چه انتخاب که با کشتن پسر ، بابا
برای دادن جان خودش شتاب کند
سه شعبه از گلوی او بزرگتر باشد
کسی بیاید و این غصه را حساب کند
نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند
بدا به حالش اگر شکوه ای رباب کند
#شهریار_سنجری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حضرت_معصومه_مدح
فاطمه ای کوثر موسای عشق
صاحب هر رتبه والای عشق
با تو شود فاطمی احساس ها
پاک تر از بوی گل یاس ها
جلوه کند نور ، ز سیمای تو
مظهر توحید ، مُصلّای تو
غرق سکوت است تمام فَلک
ذکر قنوت تو دعای مَلک
حضرت حق محو عباداتِ تو
منتظر وقت مناجات ِ تو
چادرت از بالِ مَلَک ناز تر
سفره ات از عرض و سما ، باز تر
ریزه خور خوان تو کون و مکان
وسعت احسان تو هفت آسمان
صد چو سلیمان به حریمت گُم است
مرکز فرمانِ تو شهر قم است
« روح عبادات سلام علیک
عمه سادات سلام علیک »
شاهِ خراسان شده دلبسته ات
قائمه عرش ، دو گلدسته ات
مدح تو بر روی زبان پدر
ذکر« فِداها» به لبان پدر
**
ای که ز طفلی ز بلا سوختی
چشم به راهِ پدرت دوختی
حسرت لبهای تو بوسیدنش
آروزی هر شب تو دیدنش
غم به روی غم ، سرت آورده اند
تا خبرش را بَرَت آورده اند
بعد پدر گریه شده کار تو
دستِ رضا بوده نگهدار تو
ذکر لبان تو رضا بود و بس
راحتِ جان تو رضا بود و بس
دیدنِ او کاشفِ هر کرب تو
بسته به لبخند رضا قلب تو
وای از آن روز که دلها شکست
رشته دیدار تو با او گُسست
قلب تو از هرچه که ترسید ، شد
یارِ تو از پیش تو تبعید شد
چاره تو صبر به لوحِ قضا
قاتلِ تو مدینه بی رضا
در همه شب دیده به ره دوختی
یاد رضا ناله زدی سوختی
تاغم یکساله به پایان رسید
لحظه به لحظه به لبت جان رسید
نامه ای از یار به دستت رسید
نامه نگویم همه هستت رسید
دلخوشی ات دستخط یار شد
حاجت تو دیدن دلدار شد
بال و پرِ بسته تو باز شد
ناقه سواریِّ تو آغاز شد
تا ، رهِ تو جانب ساوه رسید
کامِ تو هم طعم مصیبت چشید
روزِ تو مانند شبِ تار شد
قافله خسته ات ، آزار شد
باهمه اینها به دلی داغدار
جانب قم قافله شد رهسپار
کَم نشده پرده ای از مَحملت
گَشته مدارا همه جا با دلت
زینب ِ آقای خراسان شدی
تاج سرِ مردم ایران شدی
گُل به سر و روی تو از بام ریخت
بر جگرم شعله غمِ شام ریخت
زینبِ قم ، تاجِ سرِ قافله
تو نشدی همسفرِ حرمله
زینبِ قم ، پیش دو چشم ِ ترت
دست نخورده به مویِ دلبرت
زینبِ قم ، دختِ علی پیر شد
گوشه گودال زمین گیر شد
زینبِ قم ، رأسِ جدا دیده ای؟!
نیزه به حلقومِ رضا دیده ای؟!
زینبِ قم ، دستِ تو دیده طناب ؟!
راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟!
زینبِ قم ، آبرو ریزی نشد
محضرتان حرفِ کنیزی نشد
زینبِ قم ، جانم اگر بر لب است
دردِ من از اسارتِ زینب است
عمه سادات گرفتار شد
ناقه نشین ، واردِ بازر شد
عمه سادات به چشمِ ترش
دید ، گِره خورده مویِ دلبرش
عمه سادات زمین گیر شد
تا که بریدند گلو ، پیر شد
عمه سادات غرورش شکست
نیزه به حلقوم حسینش نشست
عمه سادات به دستش طناب
دیده اش افتاد به بزمِ شراب
عمه سادات چه چیزی شنید
عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید
#قاسم_نعمتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_مناجات
گرفته داغت از چشمان ما آشفته حالی را
که باران سبز خواهد کرد فصل خشکسالی را
تو آن افتاده در خاکی که خونت پخش خواهد کرد
در آفاق جهان انوار آیات جلالی را
به خاک افتاده، تشنه، آبروی آب را بردی
به خاکت داده دریا بعد از آن وصف زلالی را
فقط با تربت تو سجده هایم میرود بالا
بنازم خاک پاکی را که میبخشد تعالی را
گمانم خاک پای زائرت هم زندگی بخش است
که پر کرده است عطر سیب این گلهای قالی را
همیشه فکر میکردیم معنی سعادت چیست؟
که اشک روضه پاسخ داد حاجات سوالی را
شب جمعه چه سری در حریمت هست که با خود
رسانده از نجف تا کربلا مولی الموالی را
تو آن چتری که هرکس سایه ات را داشت در محشر
یقینا دور کرد از خود عذابی احتمالی را
در این آیینه که بر دیده دارم جای تو خالیست
بده اذن زیارت پرکنم این جای خالی را
#احمد_حیدری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🌙🕊|•
هنوز دیر نکردهای...!!
هر روز
ساعت دلم را عقب میکشم
تا خیال کنم
دیر نکردهای هنوز ...
#امام_عصر علیه السلام
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
🌱اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
امشب که کار و بار گدایان گرفته است
بوی بهشت عالم امکان گرفته است
حاجات ما روا شده باران گرفته است
عالم تمام ، ذکر حسن جان گرفته است
شکر خدا که روزی من لطف مادری است
امشب حسن حسن حسنم جور دیگری است
شادند عرش و فرش به شادی اهل بیت
غوغای دیگری است به وادی اهل بیت
روح الامین شده است منادی اهل بیت
واکرد چشم ، نایب هادی اهل بیت
امشب چه عاشقانه عطا می کند خدا
حاجات را نگفته روا می کند خدا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هم نور چشم مادر عالم تویی حسن
هم جانشین حیدر عالم تویی حسن
پشت و پناه و سرور عالم تویی حسن
ابن الرضای آخر عالم تویی حسن
جان و دل نقی و جواد و رضا تویی
چشم و چراغ و آبروی سامرا تویی
نازد به خود خدا که تویی از مظاهرش
کعبه گرفته غم که نبودی تو زائرش
قرآن نموده فخر که هستی مفسرش
ایران بها گرفت ، تو گشتی مسافرش*
بالا نوشته اند عَلَم عزت تو را
هر جا رسیده پات شده سُرِّ مَن رَأیٰ
یوسف تو و زمین و سماوات مشتری
از هرچه گفته اند و نوشتند بهتری
دارد امامتت به جهان لطف دیگری
کار تو هست مهدی موعود پروری
ایل و تبار من به فدای مقام تو
منجی عالم است مرید مرام تو
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آقا اجازه ! خاک درت می شویم ما ؟
پروانه های دور سرت می شویم ما ؟
مشمول ندبه سحرت می شویم ما ؟
یعنی فدایی پسرت می شویم ما ؟
قربان یک نگاه تو جان و جوانی ام
من را بغل بگیر که صاحب زمانی ام
مات از هنر نمایی تو مانده این زمین
بعد از هزار سال تویی محشر آفرین
لب تر کن ای امیر ، بیایند مومنین
پای پیاده ، کرببلا ، روز اربعین
آنانکه زیر سایه تو با خدا شدند
دیوانه مسیر نجف ، کربلا شدند
* طی الارض امام حسن عسکری علیه السلام به گرگان:
در سال 255 هجري قمري يكي از اهالي گرگان به نام جعفر بن شريف جرجاني عازم مكه شده و در بين راه به سامرا مي رود تا وجوهات شرعي مردم منطقه را به امام عسگري (ع) تحويل دهد، امام خطاب به او مي فرمايد كه به شهرت برگرد، 190 روز بعد مصادف با صبح روز جمعه سوم ربيع الثاني به موطن خود مي رسي، به مردم اعلام كن من غروب همان روز نزد مردم آن منطقه خواهم آمد و اين امر محقق مي شود
حضرت پس از حضور در گرگان می فرمایند:
من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجدید عهد نمایم. و اکنون در میان شما هستم تا پرسش ها و حاجت های خود را مطرح سازید.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
#سیدروح_الله_موید
▶️
دل به دریا زد و کنایه به ماه
پرده واکرد ازآن رخ دلخواه
خالق این جمال زیبا کیست؟
وحده لا اله الا الله
یک جهان لطف در کرشمه ی ناز
یک جهان مِهر در پگاه نگاه
پسرهادی است و اوراهست
دختر شاه روم خاطر خواه
آمدم جان دهم برایش کاش
بنوازد مرا به تیر نگاه
نرسد دست ما به ساحت او
قدر او عرش قد ما کوتاه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه بگویم به مدح آیه ی نور
من که هستم اسیر نفس سیاه
آفتاب از پی اش هراسان است
او گل آفتاب گردان است
چشم ها رشک چشمه ی حیوان
مردمک، مردمش بلا گردان
زلف ،تو در تو و شکن به شکن
هرشکنجش شکنجه ی دشمن
قوس ابرو قیاس اعجازش
قاب قوسین چشمْ اندازش
خال مشکین خصال احمدیش
خوی خوبان دم محمدیش
نفسش نفس آیه ی هستی
نظرش نذر سایه ی هستی
وَجَناتش نجابت وجدان
حرکاتش حکایت ایمان
دست و پا متصل به خیر و کرم
چشم و دل متصل به جود و نعم
آفتاب از پی اش هراسان است
او گل آفتاب گردان است
سخنش عطر وحی را دارد
کلماتی خدا نما دارد
فیض دربوسی حریمش را
خضر و عیسی جدا جدا دارد
کعبه از فیض دیدنش جا ماند
غیبت این قَدْر خون بها دارد
دست حاجت نشان دهد بر دوست
هرکه سودای سامرا دارد
دل عشاق از تجلی شوق
شادی سُرَّ مَن رَءا دارد
حسن عسکری که حسن رخش
یک جهان حسن کبریا دارد
آفتاب از پی اش هراسان است
او گل آفتاب گردان است
قامتش اعتدال عدل خداست
قدر او تا همیشه ناپیداست
در زمانیکه تیغ سرکش خصم
بی محابا به شیعیان برخاست
جوشن از صبر و حلم و تقوا داشت
با تقیه سپاه را آراست
تا مبادا که شیعه ی علوی
خدشه بیند از آنکه اهل جفاست
خون دل خورد و حفظ وحدت کرد
اگر از شیعه مکتبی برجاست
در خلاف مسیر اگر برویم
اختلاف است و این رویّه خطاست
آنچه آن مقتدا کند حق است
آنچه آن دل ربا کند زیباست
نام ابن الرضا سزاوارش
نورچشم است و نورچشم رضاست
آفتاب از پی اش هراسان است
او گل آفتاب گردان است
ماه رویت که آشکار آید
مهر بر بام روزگار آید
مو که از رو کنار میریزی
آیت لیل و النهار آید
در شبانگاه شانه ات شاهد
به تماشای آبشار آید
ناز کن تا جهان نیاز شود
ناز تو یک جهان به کار آید
نامه با چند خط نوشتی که*
شعیه ات با تقیه بار آید
بعد تو نیز شیعه صبر کند
با غم مهدی ات کنار آید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب هجران اگر چه سخت بُوَد
راحتی نیز بر مدار آید
می رسد آن زمان که یار رسد
روز پایان انتظار آید
علیِ دیگر از کنار حرم
تکیه بر رکن مستجار آید
تا زند ریشه ستمگر را
دست بر تیغ ذوالفقار آید
هر کجا رو کند به وصف رخش
از لب خلق این شعار آید
آفتاب از پی اش هراسان است
او گل آفتاب گردان است
پی نوشت: در تاریخ دارد که حضرت جهت حفظ تقیه و در امان بودن دوستان به خط های مختلف نامه کتابت می فرمودند.
⏹
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
#قاسم_نعمتی
▶️
آسمان در طلوع یک خورشید
می کند روزهای خود تمدید
این چه نوریست در افق پیدا
این چه نوریست نور عشق و امید
در سحر جلوه اش که می گوید
نور او فاطمیست بی تردید
در میان سکوت سرد حجاز
گوش دل یک صدای ناز شنید
خبری آمد از سرادق عرش
گل بریزید فاطمه خندید
پدرش دور خانه می گردد
بر لبش ان یکاد یا توحید
چشم در چشم کودکش دائم
می نماید خدای خود تمحید
تا که دستی برد به گیسویش
هر چه دلداده را کند تهدید
دیدگان حدیث روشن شد
تا که نور جمال او را دید
جبرئیل آمد و تبرک کرد
بال خود را به صورتش مالید
مثل گردون? زمین و زمان
با ملائک به دور او چرخید
او که باشد امیر انس و جان
سومین نسل حضرت سلطان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قامت عشق کاملا خم شد
ساغر و جام و باده در هم شد
انبیاء صف کشیده مستانه
در تحیر تمام عالم شد
هر چه می شد ز عاشقی رو کرد
جلوهی کاملش در آن دم شد
صحنهی درس عشق بازی ها
بین گهواره ای مجسم شد
بین دریای پر تلاطم عشق
چه بگویم که صبر دل کم شد
دل عالم شد آب تا اینکه
لحظهی بوسه ای فراهم شد
با شکوه صدای این دو لب
طپش سینه ها منظم شد
از صفای همین محبت ها
رشتهی دین به عشق محکم شد
بهر تبریک این ولادت ها
حضرت رب عشق ملزم شد
صله بر دوستان این آقا
دوری از آتش جهنم شد
او که باشد امیر انس و جان
سومین نسل حضرت سلطان
من که هستم؟ ز سائلان حرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
او که باشد خدای جود و کرم
نازم او را که نازدار خداست
ناز او را به جان و دل بخرم
از گدایان سامرا بودن
آبرویم شده چو تاج سرم
قبله گاه کرامت او باشد
من به پیشش شبیه رهگذرم
چه بگویم ز دست معصیتم
بهر پرواز بسته بال و پرم
تا که گردیدم آشنا با او
شد جهانی غریبه در نظرم
حاجتی دارم از خداوندش
در میان دعای هر سحرم
کی شود تا اجازه ای بدهد
دل خود را به صحن او ببرم
یک سحر وقت صحن گردی ها
کند او بی قرار و در بدرم
هر وجب صحن او بشویم با
کوثر چشم های پر گوهرم
خاک زیر قدوم زوارش-
را کنم طوطیای چشم ترم
او که باشد امیر انس و جان
سومین نسل حضرت سلطان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7