eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
985 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
عالم اگر قطره است، دریا میشود زینب اشک علی و اشک زهرا میشود زینب صبرحسن در اوج، معنا میشود زینب هرچه حسین گفتیم فردا میشود زینب عشق علی حتماً بهایش میشود زهرا حیدر، تمام شب دعایش میشود زهرا ذکر قنوت و ربّنایش میشود زهرا سر ریزِ این اوقات، حالا میشود زینب تا کربلا با پای زخم و پر ورم رفتن... بین عراقی ها، شریف و محترم رفتن... شبهای موکب، خواب و رویای حرم رفتن... تا اربعین پیوسته دنیا میشود زینب اشکی به پایش ریختیم و زود نافع شد فوراً نگاهی کرد و سینه زن مدافع شد راه شهادت بازشد، دعوا مرافع سد دشمن نخواهد دید تنها میشود زینب زینب امامت داشته من دیر فهمیدم در روضه های او که گشتم پیر فهمیدم قرآن کلام اوست، از تفسیر فهمیدم اصلاً حسینِ رویِ نی ها میشود زینب وقتی سری در دست جمعی تیره بخت افتاد وقتی مسیرش بر کلیسا و درخت افتاد وقتی که راهش بر تنور و تشت و تخت افتاد در کاروان انّا هدینا میشود زینب با خطبه هایش کوفه را زیر و زبر کرده آنقدر که دشمن هم احساس خطر کرده چون مادرش در کوچه ها شق القمر کرده پس ذوالفقار دست مولا میشود زینب دروازه ء ساعات و ساعت های طولانی بازار شهر و آن اقامت های طولانی زخم زبانها و جسارت های طولانی آنجا دخیل چشم سقا میشود زینب زیر هجوم سنگ، محور میشود فوراً در ازدحام شام، حیدر میشود فوراً پیش یهودی ها پیمبر میشود فوراً هرجا که دین محو است پیدا میشود زینب دیدند خیلی دلخُورش، اما نیفتاده رد می شدند از چادرش، اما نیفتاده خورده زمین خانه پُرش، اما نیفتاده با یاحسینی از زمین پا میشود زینب در دست هاشان روسری بود و نمی دادند عمّامه و انگشتری بود و نمی دادند خلخال پای دختری بود و نمی دادند وای آن وسط پایین وبالا میشود زینب آنکه رقیه را به روی ماسه ها دیده قاری خود را مجلس هم کاسه ها دیده دور و بر خود جمعی از رقاصه ها دیده با این مصیبتها قدش تا میشود زینب شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زبانحال آورده غریبی غم دل بهر غریبی افتاده حبیبی به روی قبر حبیبی بیمار فراقی شده مهمان طبیبی نه تاب و توانی، نه قراری، نه شكیبی   می گفت: حبیبی كه غمت كرده كبابم من دوستم آخر، بده ای دوست جوابم   ای نام تو روشنگر دل جان كلامم ای یافته سبقت ز سلامم به سلامم ای دادرس و رهبر و مولا و امامم هم عاشق و هم دوست و هم پیر غلامم   با یاد تو در این سفر از شهر مدینه تا كرب و بلا كوفته ام بر سر و سینه گردون ز غمت در همه جا ولوله انداخت تا شام ز سر تا بدنت فاصله انداخت بر گردن تنها پسرت سلسله انداخت بر پای یتیم تو گل آبله انداخت   دور از تو ولی مرغ دلم همسفرت بود گه پیش بدن گاه به دنبال سرت بود ای نور دل فاطمه آخر تو نبودی؟ كز دوش پیمبر به رخم دیده گشودی هم خنده زدی هم دلم از دست ربودی بر گردن من بازوی خود حلقه نمودی یاد آر از آن خاطره ای نور دو دیده با من سخنی گوی ز رگ های بریده ای دیده ی گریان مرا نور، عطیه صحراست پر از زمزمه و شور، عطیه این ناله ی پیوسته و این ولوله از كیست؟ برخیز و خبر آر كه این قافله از كیست؟ از شیون این قافله پر، دامن صحراست آوای جرس را خبر از ناله زهراست بر گوش دلم زمزمه زینب كبراست فریاد شهیدا و غریبا و حسیناست از گریه گلوی من رنجور گرفته این كیست كه با «یا ابتا» شور گرفته؟ بر قلب عطیه سخن او اثری كرد از خویش در آن وادی محنت، سفری كرد بر دیدن آن قافله هر سو نظری كرد هر لحظه به رخ جاری، خون جگری كرد از سینه برآمد به فلك ناله و آهش افتاد چو بر سید سجاد نگاهش تا كرد به آن قافله از دور نظاره چو شمع ز سر تا به قدم، ریخت شراره در مقدم آن ماه رخان ریخت ستاره برگشت به سوی حرم عشق دوباره   زد ناله كه عاشور دگر آمده، جابر برخیز كه زینب ز سفر آمده، جابر بلبل گل خود را به سراغ آمده، جابر آلاله دگر باره به باغ آمده، جابر بر تربت عشاق چراغ آمده جابر برخیز كه یك قافله داغ آمده، جابر   برخیز و بده آب به گل های مدینه سقاست خجل از لب عطشان سكینه برخیز سرودی ز غم تازه بخوانیم برخیز شرار غم دل را بنشانیم برخیز كه خود را به اسیران برسانیم برخیز كه گل در ره سجاد فشانیم بالای سرش آیه ی تطهیر بگیریم گل بوسه ز زخم غل و زنجیر بگیریم آن محرم محرم شده در آن حرم «هو» آن عاشق دلسوخته آن پیر خداجو آغشته به خاك شهدا كرده سر و رو با چشم دل خویش نظر كرد به هر سو   میخواست كه صد باره به هر گام بمیرد تا یك خبر از سید سجاد بگیرد   پر بود از اشك جگر سوخته، جامش می ریخت شرار دل سوزان ز كلامش زد رایحه ی عطر حسینی به مشامش بشنید سلام از لب جانبخش امامش گفت: ای ز سلام تو خجل پیر غلامت یادآور اخلاق پدر بود سلامت آن زائر دلسوخته، آن پیر سرافراز شد طایر روحش ز تن خسته به پرواز زد ناله و كرد از دل وجان، دست ز هم باز بگرفت در آغوش حسین دگری باز افكند به گردون، شرر تاب و تبش را بر زخم غل جامعه بگذاشت لبش را مولا چو نظر كرد حبیب پدرش را قد خم و سوز دل و اشك بصرش را سوزاند دوباره شرر غم جگرش را بگذاشت روی شانه ی آن پیر، سرش را كای گلشن وحی از نفست بوده معطر افسوس كه یك باغ گل از ما شده پرپر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#زبانحال جابر نتوان گفت چه آمد به سر ما کز جور خزان ریخت همه برگ و بر ما غلتید به خون، پیکر پاک پدر ما شد قاتل او با سر او همسفر ما ما زخم زبان در ملأ عام شنیدیم بی جرم وگنه، از همه دشنام شنیدیم (از کجای این سفر برات بگم) از زمزمه و گریه ی آهسته بگویم از دست به زنجیر ستم بسته بگویم از کعب سنان و بدن خسته بگویم از بارش سنگ و سر بشکسته بگویم اینها همه از دخت علی خم نکند پشت ای لاله ی پرپر شده، داغ تو مرا کشت ما بر کف پا نقش گل از آبله دیدیم رأس شهدا را جلوی قافله دیدیم کعب نی شادی و کف و هلهله دیدیم یک سلسله را بسته به یک سلسله دیدیم دادند به ما جا به ره ظلم ستیزی خواندند عزیز دلمان را به کنیزی تنها نه در امواج بلا یاد تو بودم از لحظه ی میلاد، گرفتار تو بودم شبها به بر فاطمه بیدار تو بودم با هر نگهم طالب دیدار تو بودم دردا که دگر انس به داغ تو گرفتم برگشتم و از خاک، سراغ تو گرفتم ای کاش جدا می شد، پیش از تو سر من می رفت فرو تیر غمت بر جگر من می ریخت چو نخل قد تو برگ و بر من می شد ز ازل کور دو چشمان تر من من روی زمین، پیکر صد چاک تو دیدم آویزه به دروازه، سر پاک تو دیدم ای پای سرت خصم زده نای و دف و چنگ ای بر سر نی گشته جبینت هدف سنگ ای طلعت زیبای تو گردیده ز خون رنگ برخیز برادر که دلم تنگ شده، تنگ بردار سر از خاک که روی تو ببوسم برخیز که رگ های گلوی تو ببوسم من کوه بلا را به سر دوش کشیدم یک گام نلرزیدم و یک دم نبریدم در طشت طلا تا گل رخسار تو دیدم فریاد زدم پیرهن صبر دریدم چون چوب به لب های تو می خورد به شدت من بر سر خود می زدم، اطفال به صورت در شام بلا بود، بلا بود، بلا بود بالله قسم سخت تر از کرب و بلا بود ظلم و ستم و کفر و ظلالت به ملا بود خورشید رخت جلوه گر از طشت طلا بود آئینه صفت، چشم تو در دور زدن بود دیدم نگهت در همه احوال به من بود باز آمده ام تا ز من از شام بپرسی از بودن ما در ملأ عام بپرسی از خنده و از طعنه و دشنام بپرسی از خون سر و سنگ لب بام بپرسی اما دگر از قصه ویرانه نپرسی ای گوهر یکدانه ز دردانه نپرسی این دختر باز آمده از شام خرابت این فاطمه و نجمه و کلثوم و ربابت برگشته ز ره، قافله ی پر تب و تابت گل ها همه بر خاک فشانند گلابت جا مانده یکی در یتیم از صدف تو در شام بلا گشته سفیر از طرف تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با و باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم روز و شب غبطه می خورم آقا به کسانی که با تو مأنوسند عاشق و بی قرار و بی تابند دست و پای تو را که می بوسند دیدن تو به من نمی آید تو کجا و نگاه هر جایی من اگر آنچه خواستی باشم تو سراغم به خواب می آیی؟ نکند عاق کرده ای من را نکند صبرتان سر آمده است گر عتابم کنید حق دارید هر گناهی ز من بر آمده است خواستم تا ببینمت در خواب به نگاهم اجازه داده نشد خواستم تا به کربلا بروم با رفیقان خود پیاده، نشد! بین آن کاروان و جمعیت چه کسی با تو هم قدم شده است؟ خوش به حال کسی که با گریه با شما راهی حرم شده است در حرم روضه خوان خودت هستی روضه ی کاروان جان بر لب بین روضه بلند می گویی: به فدای تو عمه جان زینب… تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ پاسخی آمد از حریم حسین همه گفتند کربلا برویم تا رسیدند لحظه ای ماندند در سکوتی که چهره ها شد مات زد به سینه غریب بی کفنم باز شد بغض عمه سادات به زمین خورد از سر محمل تیر غمها به قلب بانو رفت با ادب نیت زیارت کرد سوی یارش به روی زانو رفت خواست تا درد دل کند اما مگر این گریه ها امان می داد یک نگاهی به دور خود انداخت سر خود را فقط تکان می داد السلام علیک یا مظلوم السلام علیک یا عطشان السلام علیک یابن علی السلام علیک یا عریان ای برادر نمی برم از یاد که چگونه به خاک افتادی زیر گرمای آفتاب آن روز با لب تشنه،خسته،جان دادی ای برادر نرقته از نظرم اکبرت را که ارباً اربا شد بعد عباس میر لشکر تو پای دشمن به خیمه ها وا شد به خدا ای عزیز لب تشنه داغ یک قطره آب کشته مرا بین این گریه های اهل حرم گریه های رباب کشته مرا غرق گریه رباب می گوید که دل پاره پاره را بردند با سه شعبه به روی دست پدر طفلک شیرخواره را بردند پسرم با خیال تو هر شب دست بر سینه می فشارم من گرچه ماندم خجالتت آنروز ولی امروز شیر دارم من گریه را کم کنید دخترها کمی آرام اصغرم خواب است گل نارم علی علی لا لا مادرت چهل شب است بی تاب است ✅مجتبی شکریان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک اربعین چو کاسه ی خون هر دو دیده شد یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد یادم نمی رود که در اینجا چه دیده ام گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد ای همسفر ز رنج سفر این قدر بدان از داغ غصه های تو زینب خمیده شد ای گوشوار عرش برین،بهر گوشوار گوش تمام دخترکانت دریده شد هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی آنجا صدای گریه ی زهرا شنیده شد سربسته گویمت که مپرس از سه ساله ات درگوشه ی خرابه یتیمت شهیده شد درچار فرسخ است اگر حد تربتت چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد یادم نمی رود که عدو کاکلت گرفت با سختی تمام سر تو بریده شد زینب کجاو کوچه وبازار برده ها رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد محمود اسدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط همه رفتند و شده قبرمن این شهر ...مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط میزنیدم بزنید این همه تنبیه ولی به دلم داغ حرم را مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط اربعین پای پیاده نجف وکرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط تشنه روضه ام و اه فرات است بلند آب را تشنه دریا مگذارید فقط لای هر برگه قرآن چقدر برگ گل است پا براین مصحف زیبا مگذارید فقط داد زد این سرو این حلق من و سینه من چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط مرد باشید ولی , تا که نکشتید مرا پا سوی خیمه زنها مگذارید فقط موسی علیمرادی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ی بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع) چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود- غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا! شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست شرح هجران در مجال یک غزل، کوتاه نیست قطره قطره می چکد از چشم من باران اشک کاروان ها راهی اند و بر لبم جز آه نیست هر نَفَس از سینه ی ما آه می آید برون حالِ ماتم دیدگان هم مثل ما جانکاه نیست کربلا.. پای پیاده.. اربعین.. زائر شدن برمنِ جا مانده از ره، حسرتش دلخواه نیست هرکه جامانده یقین داند سرِ این سفره است زان که جز بابُ الحسین از بهر او درگاه نیست گفت شه با زینبش رَختِ اسیری کن به تن بعد از عباس این حرم را خیمه و خرگاه نیست تا عمـودِ آهنین بـر فـرق سقـّایم نشست درکنار علقمه پشت من از غصّه شکست وحید دکامین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💔🏴 اربعین_حسینی قلم به جوهر اشکت ز نینوا بنویس به رنگ خون خدایت زکربلا بنویس غزل مصیبت زینب به صفه ورقت ز اول سفرش تا به انتها بنویس ز روز دوم و آن سرزمین پر ز بلا روان به مشق عزایت ز خیمه ها بنویس قلم قدم به قدم رو به قتلگه نظری تو از وداع عقیله ز سرجدا بنویس حکایت از دل زینب کن و به دفتر خود ز راس شاه شهیدان به نیزه ها بنویس تو از اسارت زینب خدای حجب وحیا زاشک و آه غم بنت مرتضی بنویس زدردهجر واسیری روان تومرثیه ای برای چله نشین شه ولا بنویس غزل مصیبت یک اربعین به صفحه خون زشام و کوفه غم تا به کربلا بنویس زاربعین حسین و وصال حضرت عشق کنار قبر برادر به صد نوا بنویس بروی تربت شاه شهید کرب و بلا زقامت خم بانوی نینوا بنویس سکینه و حرم و مشک خالی سقا بروی قبر علمدار با وفا بنویس قلم بگو که گرفته دلم برای حسین زگنبد و حرم و صحن با صفا بنویس 💔⚫️السلام على الحسين(عليه السلام) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر دل و جان میرسد نوردعا در اربعین خانه دل می شود غرق صفا در اربعین باز محکم میشود پیوندِ بیعت با حسین در مسیر جاده ی کرب و بلا در اربعین نغمه ی هیَهات مِنّا الذِلّه ی سالار عشق می نوازد گوش جان شیعه را در اربعین حزب استکباررابر خاک ذلت افکند همت و ایثار و پیکار شما در اربعین ایستاده د رکنار جاده ی تجدیدعهد بهر استقبالتان صاحب عزادر اربعین سوی باغ لاله ها ،با چشم گریان میروند حضرت زهرا و حیدر با شما در اربعین کاروانی بی رقیه با هزاران غم رود سوی باغ پرپر آل عبا در اربعین گر چه هستیم بینوا،افتاده از پا ،بیقرار عشق میگوید تو هم با ما بیا در اربعین در کنار مرقد شش گوشه ی مولا حسین ای مطهر میشوی حاجت روا در اربعین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❣﷽❣غزل مرثیه اربعین مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند    در همان گوشه ی گودال, فدایم کردند دوستانم که نبودند بگریند به من    دشمنانم همگی گریه برایم کردند من که خود, راهنمای همه عالم بودم    سر خونین تو را راهنمایم کردند! هر کجا خواستم از پای در افتم, دیدم    کودکان دست گشودند و دعایم کردند خجلم از تو که گم گشته امانت‌هایت    بر سر خار دویدند و صدایم کردند گریه‌ها داشتم از دوری روی تو, ولی    خنده‌ها بود که بر اشک عزایم کردند همرهانم که گرفتند غبار از محمل    همه در خاک فتادند و رهایم کردند تا دَم مرگ, طرفدار تو بودم ای دوست    دشمنان, یکسره تحسین به وفایم کردند این اسارت همه جا عزّت من بود حسین که پیام آور خون شهدایم کردند “میثمم” کوس شهی بر همه عالم زده‌ام سرفرازم که در این کوی, گدایم کردند ✍غلامرضا سازگار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
♦️‌️‌سلام امام زمانم 🔹‌‌آقــــٰـاجـــــٰآن.. 🔹‌عٰالــم به شـــوق آمَدنـــــت 🔹‌ندبه خـــــوٰان تــُـوست 🔹‌چِشـــــم انتـــــظٰار تـــُــو ؛ 🔹‌حرم« عـمه جـــان »تـــوست 🔹‌یـٰا ایــن دِل شِکــسته ی مــا را، 🔹‌صَبـــــور کُـــــن 🔹‌یـــا أز بــرٰای زِینــب کبُــری ظُهــور کـُــــن... 🔹‌‌أللَّھُـمَ عـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ....
🚩 زیارت اربعین رُشد بشر به رهبری شَه دین است کمال ما بر نظرش حتم، رهین است حب حسین و آل او بر همه فرض است خدمت ما به مکتبش نیز چنین است عشق به محبوب خدا کار خدائی است عنایت ماء مَعین به خاشعین است  موسِی عمران که شده پیمبر حق اصل کمال و رشد او زصادقین است مدرک عشقی که گرفته به دو عشرین نشانه‌ی معرفتش به راکعین است عالم تکوین به همین ازمنه کامل وفق چنین واقعه‌ای سیر جنین است سیر صعودی بشر به حب مردی است کز ید باکفایتش فتح مبین است حسین سردار ره صفا و صدق است توصیه‌ی زیارتش به اربعین است زیارت سبط نبی فیض الهی است عامل این توصیه‌دان، مرد یقین است جابر انصار، قرین شهدا گشت سفارش موکَّدش به متقین است زيارت زائر حق ز حق پرستی است رو به زیارت حسین اصل همین است زيارت قتیل عشق ، کمال جویی است زائر دشت کربلا روح امین است بیا زیارت صفا، صفا کن ای دوست اجازه‌ی غم و عزا ز شاه دین است هرکه به اصل اشک و غم خدشه نماید وفق مراد خائنین ز خائنین است بیا زیارت سر شکسته از کین زائر کوی عشق او به حق قرین است سعادت ما به جهان معرفت اوست نشان معرفت ببین به نصر دین است مبتلای غم نالد و گوید خور به فراز نی شدن چه دل غمین است ✍ اربعین ۱۴۳۴ه.ق 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم کارِ ما، نالۀ یابن الحسنِ تنها نیست آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست ما که از کشتۀ بی غسل و کفن میگوئیم با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود «نگذاریم دگر واقعه تکرار شود» مَردِ میدان عمل، پای ولی می‌ماند در رکابِ سپهِ سید علی می‌ماند پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم «نَـه» به هر لایحۀ بی سر و پا میگوئیم با شما دوست و با دشمن تان در حربیم آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم ما ز تو ، غیر ترا هیچ نخواهیم بیا جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا محمود ژولیده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
متن «صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله» شب های جمعه، شبِ وصالِ چیکار کنه نوکری که بی پَر و بالِ شب های جمعه، دلم اسیرِ هرجا باشم بهونۀ تو رو میگیره آقام حسین جان! شب های جمعه، دل تو دلم نیست کلافه میشم که چرا روزیم حرم نیست شب های جمعه با دلِ تنگم میگم منُ ببخش که من مایۀ ننگم آقایِ خوبم، نِعمَ الاَمیری اسمِ من و یه وقت آقا قلم نگیری به لطفِ روضه، به لطف اشکام ان شالله من درست میشم،به لطف آقام فکر کن الان شبِ جمعه بود و تو دورِ حرم داشتی پَرسه می زدی.... شب های جمعه به من کَرَم کن با یه سلام دلم رو زائرِ حرم کن شب های جمعه رُباب با غربت با حضرتِ زهرا میاد برا زیارت با نیزه و تیر، با سنگ و شمشیر اینقدر زدن که آخرش شدی زمین گیر غریبِ مادر، گلو بریده کی تو رو تویِ قتلگاه رو خاک کشیده همون جا زینب، مرگ آرزو کرد وقتی تو رو با ضربِ چکمه پشت و رو کرد لبایِ خشکت اومد رو خاکا همون لبا که بوسه میزد، رسول الله غریبِ مادر... لبای خشکت من و صدا کرد داشتی با من حرف میزدی سر و جدا کرد «بُنَيَّ!قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ وَ مِنَ الْمٰاءِ مَنَعُوك.» حسین.... «بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب» «یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله» لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین... بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله...فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان...سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید.... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ارباب مرا به کربلا راه بده سوگند به خون شهدا، راه بده بیچاره ی دور مانده از صحن توام تا صحن و سرای خود مرا راه بده دور از تو گرفتارِ غمی جانکاهم ماتمزده ام، اسیر اشک و آهم هرچند لیاقتی ندارم اما ای کاش به کربلا بیفتد راهم هر شب به هوای کربلا بیداریم تا صبح ز دیده اشکِ غم می باریم رحمی به دل شکسته ی ما هم کن ما حسرت کربلایتان را داریم مهدی شریفی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ضبط۲۰۲۴-۰۷-۰۳ ۱۲-۲۲-۴۷.mp3
2.66M
به سبک بالا خوانده می‌شود ▪️بنداول▪️ رفتی ز دستم باور ندارم باور ندارم سایه سر ندارم ای شهید کینه و حسد حسین حسین حسین حسین پاشو زینب از سفر اومد حسین حسین حسین حسین پاشو برگشتم ای شهید سر بریده اما خاکسترم کنار تو رسیده (ای همه دلخوشی روزگار زینب کجایی که ببینی بی قرار زینب) ▪️بند دوم▪️ چهل روزه داداش درگیر دردم من یه دل سیر گریه برات نکردم اومدم برات گریه کنم حسین حسین حسین حسین واسه ی لبات گریه کنم حسین حسین حسین حسین خون گریه می کنم رو جسم تو دویدن لب تشنه بودی و سر تو رو بریدن (ای همه دلخوشی روزگار زینب کجایی که ببینی بی قرار زینب) محسن طالبی پور 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊مسافر کربلا داریم میایم کربلا مولا حسین جان سلام سوی بهشت شما مولا حسین جان سلام ای جان و جانان  من مولا حسین جان من ۲ آمدیم از راه دور خسته ولی با غرور حاجت ما شد روا مولا حسین جان سلام کرببلا باصفاست الحق بهشت خداست تربت پاکت دوا مولا حسین جان سلام ای جان وجانان من مولا حسین جان من ۲ ما همگی رو سیاه بر ما بده  تو پناه جلوه نور خدا  مولا حسین جان   سلام بحر کرم  کن نظر جان  اخی  و  پدر شافع روز جزا مولا حسین جان سلام ای جان وجانان من مولا حسین جان من ۲ ما (بیقراران)  تو  تشنه  احسان تو داریم میایم کربلا مولا حسین جان سلام بیقرار اصفهانی محرم ۱۴۴۴ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با موضوع: جامانده از زیارت اربعین السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواستم با تو شوم همسفر امّا صدحیف مقصدم با تو شود عرش معلّی' صدحیف کربلای من ِ شیدا نشد امضا امسال نشد این قطره شود راهی دریا صدحیف نشد آقا که شود هر قدمم در این راه مرهم زخم دل زینب کبری' صدحیف نشد این چشم گنهکار شود در این راه با نظر بر رخ ِ چون ماه ِ تو بینا صدحیف با نگاهی به تو و گنبد زرد ارباب از گناهان بشوم پاک و مبرّا صدحیف بین بین الحرمین و دو بهشت دنیا در جوارت بنشینم به تماشا صدحیف نزد شش گوشه زنم لطمه به خود همراه ِ مادر خون جگرت حضرت زهرا صدحیف باز در علقمه برپا بشود یک مجلس تو شوی مستمع روضه ی سقّا صدحیف تا عموی تو زمین خورد به صورت از اسب شد حسین بن علی بی کس وتنها صدحیف گفت: عباس، عجب سرو رشیدی بودی چه شده هیبت وآن قامت رعنا صدحیف دست یک سو ،علمت سوی دگر ،عبّاسم نیست مقدور که بردارمت از جا صدحیف ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چای ابوعلی ِ مسیر است زمزمم شد موکب تو جنّت ِ عَدْن ِمُجسّمم بی اختیار غَرّه شوم بر مقام خود از بس در این مسیر عزیز و مکرّمم تعظیم می کنند مرا در مسیر راه چون عابر ِطریق تو هستم مُعظّمم خواندم ثواب هر قدم زائر تو را از تاول نشسته به پا شاد و خرّمم از مِهر میزبان ِ رهت در تحیّرم مهمانم و به صاحب ِ خانه مقدّمم اینجا برای هر دم من اجر می دهند لبّیک یا حسین طنین شد به هر دمم عرش خداست مقصد زوّار اربعین معراج می روند از این راه،مؤمنین پاکم کند فقط قدمی سمت کربلات بر دست زائرین تو باشد فقط برات بر آن که شد غریق گناهان چو ساحلی الحق تویی برای بشر کشتی نجات شوق زیارتت شده روحی به پیکرم بر دیدن حریم تو وابسته شد حیات واجب شده ست حبّ زیارت ،بدون آن بالا نمی رود به خدا رکعتی صلات برده ست زائر تو ثواب هزار حج این نکته می دهد به دل زائرت نشاط مرهم برای درد بشر در جوار توست دارالشفاست بر همه یک قطره از فرات با یاد زخم پای اسیران کربلا زائر چگونه بر کف پا دارد التفات!؟ مهمان فاطمه ست اگر زائرالحسین حقّش دهید آمده همراه زینبین بار دگر به کرب و بلا خواهرت رسید اما شبیه تو شده گیسوی او سپید گویی دوباره آمده پایین ز روی تل بایاد عصر ِ بی کسی ات سمت تو دوید تصویر شمر مانده هنوزم مقابلش یادش نرفته رأس تو را از قفا برید چل روز پیش خواست ببوسد تو را ولی یک جای سالمی به تن پاره ات ندید وقتی که کم شد از سر او سایه ی کفیل در زیر سایه ی سر تو قامتش خمید علّت برای چاک گریبان او شده خونی که از لبان تو در بزم ِ مِی چکید از غیبت رقیّه ات از او دگر نپرس بین خرابه کودک ِ پیر تو آرمید خواهش نمود دختر تو بر نماندنش وقتی گرفت رأس تو را روی دامنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چقدر مونده تا رفتن؟.mp3
1.12M
🔹چقدر مونده تا رفتن؟🔹 سه روز دیگه، دو روز دیگه چقدر مونده تا رفتن؟ خوابم نبرده، شبا رو اصلا پر از شوق و شورم من‌ یه کوله‌پشتی دارم تو اتاقم که روش پر از عکسای قهرماناس‌ علی لندی، حسین فهمیده کنارشون حاج قاسمم‌ اونجاست این اولین باره که دعوتم کرده، امام مهربونم الهی با لطفش‌ تا آخر عمرم‌، تو این مسیر بمونم‌ «اباعبدالله، اباعبدالله‌، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دو روز دیگه، یه روز دیگه چه دیر می‌گذره ساعت‌ همه وجودم‌، امید و شوقه ندارم دیگه طاقت رسیده وقت سفر بسم‌الله‌ ببین چه زود حاضر و آماده‌م دارم میام وا کن آغوشت رو با کوله‌پشتیم‌ الان تو جاده‌م می‌خوام تو این روزا رفیق بشم من با، تمام نوجوونا زیادشم‌ کم هست رفیقی که باشه، فدایی‌تون‌ آقا «اباعبدالله، اباعبدالله‌، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه خورده سخت بود، ولی مهم نیست فدای سرت آقا با تاول پا، کنار میام من‌ کنارمه چون بابا‌ نوازشم می‌کنه با گریه‌ می‌گه الهی بمیرم واسه‌ت‌ من اما گریه نکردم اصلا تازه یه بیرق می‌گیرم واسه‌ت‌ داریم می‌ریم افسوس تا سال بعد با عشق، دوباره برگردیم قرارِ من! لطفا‌ بهم بگو بازم، قراره برگردیم «اباعبدالله، اباعبدالله‌، اباعبدالله» 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای اربعین ... من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم من روضه خوان مقتل آل رسولم من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم من مادرم بین در و دیوار دیدم من فرق خونین پدر را دیده ام... آه در طشت خون، لخته جگر را دیده ام... آه ای وای من دیدم تمام صحنه ها را بالای تل، غوغای شمر و ضربه ها را من کاخ ظلم شامیان ویران نمودم با خطبه های حیدری طوفان نمودم من کوفه را یک بار دیگر فتح کردم من شام را با چند دختر فتح کردم من زیر و رو کردم بساط ظالمان را من آبرو بردم، تمام کافران را پیغمبرم، پیغام تو تا شام بردم اما هزاران سنگِ رویِ بام خوردم من زینبم با سینه ای خون و دلی ریش من زینبم اما کمی نیلی تر از پیش ای عالم و آدم گرفتار و فقیرت بودم بلاگردان طفلان اسیرت هر چند زینب بعد تو بی بال و پر شد هر جا که آمد ضربه ای، زینب سپر شد از کربلا تا شام خوردم تازیانه سر تا به پایم گشته چون گل پر نشانه برخیز و خواهر را ببین، ای یار زینب من زینب شرمنده ام، سالار زینب رفتیم از این خاک غربت با رقیه برگشته ام حالا ببین ... اما رقیه وحید محمدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا لطیف فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت بردیامحمدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای پناه همه سلام سلام پسر فاطمه سلام سلام تشنۀ کوثر ولای توام مشتی از خاک کربلای توام کربلا را تو قسمتم کردی هر که هستم تو دعوتم کردی سائلم سائل قدیم توام زائرم زائر حریم توام دارم از اشک و خون دل توشه منم و این مزار شش گوشه بوسه بر آستانه ات زده ام دعوتم کرده ای که آمده ام در دلم اشتیاق تو است حسین کعبۀ من رواق تو است حسین ای به قربان لطف و احسانت سال ها سوختم ز هجرانت بعد یک عمر پاسخم گفتی در حریمت مرا پذیرفتی ای به قربان اشک غربت تو من مسکین کجا و تربت تو من مزار تو در بغل دارم خواب بینم و یا که بیدارم با فراقت مرا عذاب مکن جان زهرا مرا جواب مکن ای همه اشک دیده مرحم تو اشگ ده تا بگریم از غم تو کیستم عبد رو سیاهم من پای تا سر همه گناهم من گر چه یا سیّدی گنهکارم گرد صحن رضا به رخ دارم گر تو از مرحمت کنی نگهم پاک گردد تمامی گهنم این دو گوشه است قبر اکبر تو از چه مخفی است قبر اصغر تو گریه و سوز و حال دارم من یا بن زهرا سئوال دارم من شاخۀ یاس تو کجا افتاد دست عبّاس تو کجا افتاد خصم بر خیمه ات شرار افروخت دامن دخترت کجا می سوخت در کجا داغدیده دختر تو بوسه زد بر بریده حنجر تو تن قاسم که بود آیت نور در کجا رفت زیر سمّ ستور در کجا پیش چشم مادر تو کرد شمر از بدن جدا سر تو در کجا بر گلت نشانه زدند به یتیم تو تازیانه زدند در کجا سنگ بر جبینت خورد تیر بر حلق نازنینت خورد ای نثار تو اشک مادر تو سمّ اسبان کجا و پیکر تو زخم دل را نمک زدند حسین زینبت را کتک زدند حسین استادغلامرضاسازگار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7