eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
170.3K
🌹 🌹 💫💫💫💫💫💫💫💫💫 بسم الله الرحمن الرحیم از ره رسیده یاران ماه ربیع الاول بر ما شده نمایان ماه ربیع الاول گشته عیان دراین مه نور رسول اکرم آن خاتم رسولان ماه ربیع الاول از آمنه بدنیا آمد جناب طاها دریای فضل و احسان ماه ربیع الاول شدجانشین بابا مهدیُ آل طاطا آن اخترفروزان ماه ربیع الاول مهدی به سرنهاده دستار مرتضی را شدخسرو کریمان ماه ربیع الاول ای خالق توان اعجل علی ظهورک برحق شاه مردان ماه ربیع الاول بر عاشقان مبارک این ماه با فضیلت نعمت در او فراوان ماه ربیع الاول ایا م با کرامت دارد نوید رحمت وحدت برای ایران ماه ربیع الاول (صابر)نوشته شعری در وصف این مه خوب زینت شده به دیوان ماه ربیع الاول ایام بر شما مبارک صابرکبودراهنگی_____همدان الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجهُم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
7311295.mp3
1.72M
❣﷽❣ 🍀تاجگذاری دوباره بارون گرفت بازم شیعه جون گرفت مهدی صاحب زمان که اذن میدون گرفت ولایتت آقا همیشه مستدام تو رکابت بمیرم اینه از خدام با تو مستی کردم بی تو کوهی دردم شمعی و پروونم دور تو میگردم از ازل به عشقت مجنونم تا ابد پای تو میمونم آره که سر سلامتیه تو سرم رو میشکونم ((حجه الله روحی فدا)) یا حجه بن الحسن به کعبه تکیه بزن بگو تو یک یاعلی گور داعش رو بکن جون بخواه آقا جون غلام و برده ایم ما هوای نیزه سواری کرده ایم مست و قلندریم از جهانی سریم هی رجز میخونیم شیعه ی حیدریم آخر با ذکر یا مرتضی روی سربندامون یا زهرا با تو میگیریم انتقامه سیلی و کرب و بلا ((حجه الله روحی فدا)) (شاعر : کربلایی امین اسدی) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ... 🔹‌️سلام بر تو ای مولایی که آینه مهربانی خدا هستی.سلام بر تو و بر روزی که زمین و زمینیان را از محبت، سیراب خواهی کرد. ...
_علیهماسلام ای دل اگر ز مدحِ سکینه ست، گفتگو کن در تَرازِ مادرِ سادات، جستجو وقتی حسین می‌کند انشا مقامِ او سیده ی نساءِ قریش است نامِ او وقتی مقامِ قرب، کنارش دهد حسین او را وصیِ خویش، قرارش دهد حسین فرمود با سکینه: بگو یادمان کنند یادِ لبانِ تشنه ی من، شیعیان کنند فرمود: از برای من اصلاً مدینه است آن خانه ای که بیتِ رباب و سکینه است □ □ □ آن خواهری که با علی اصغر چو مادر است بانو سکینه ، خواهرِ شهزاده اصغر است گهواره دارِ کودکِ لب تشنه ی رباب چون سایبان، به طفلِ حرم، زیر آفتاب لالائی اَش برای علی، چشمه ی حیات آرامشِ رباب، در آن حسرتِ فرات همتای عمه اَش، جَبَلُ الصَّرِ خیمه گاه پیغمبرِ شهادت و روایِ قتلگاه نوحه گرِ مصائبِ جانسوزِ نینوا یارِ امام و محرمِ اَسرار کربلا آنچه که دیده، چشمِ ملک هم ندیده است قبل از حسین، اهلِ فلک هم ندیده است حلقومِ عشق دیده، که در خون شناور است فریادِ "یابُنَیَّ" به حلقومِ مادر است رگهای پاره پاره ی باباش دیده است در زیر سمّ اسب، سراپاش دیده است دیده شقاوتِ علَنی را، نه در نهان دیده چگونه نیزه فرو رفت در دهان دیده چگونه حرمت بابای او شکست دیده چگونه شمر روی سینه اَش نشست نورِ دو عین را ، که به هر سو کشیده اَند راس الحسین را ، که چگونه بریده اند دیده چگونه نیزه به پهلوی او زدند چون فاطمه، غلاف به بازوی او زدند دور از دو چشمِ غیرتیِ ماهِ علقمه دیده اسیریِ حرمِ آل فاطمه دور از نگاهِ نافذِ دشمن کُشِ عمو دیده چگونه نیزه به کِتفش زده عدو دیده در آن فرار، به خون گریه ی زنان دنبالِ دخترانِ حرم، خولی و سنان برخیز ای عمو که دگر حرمتی نماند بعد از تو از برای حرم عزتی نماند عباس! سایه ی تو که بر سر نداشتم جز آستین پاره که معجر نداشتم حاج محمودژولیده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت همیشه یار دل من! خدا نگه‌دارت! چو اشک بر سر بازارِ دیده پای گذار الا که گرم‌تر از محشر است بازارت! نشسته‌اند به راه و ستاده‌اند به صف پیمبران الهی به شوق دیدارت سلامت دو جهان را به هیچ انگارد عنایتی که تو داری به جان بیمارت مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست که بوده این دل ما دم به دم گرفتارت رسان به تُربتِ زهرا سلامِ ما و بگو بِده زِ دور جوابِ سلامِ زوّارت سری ز پنجرۀ خانه‌ات درآر و ببین به صد امید نشستیم پشت دیوارت قبول شعر «مؤیّد» نکوترین صله است قبول کن که نباشد جز این سزاوارت مرحوم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مثل یک مرد امشبم را سحر نمی آید خواب، در چشمِ تر نمی آید مدحش از من که بر نمی آید چون سکینه دگر نمی آید دختر شاه گوهر نایاب بی قرینه درست مثل رباب روضه می خواند، روضه با احساس روضه اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد روضه ای حساس وای از مشک پاره عباس روضه دست و چشم و مشک عمو روضه قطره قطره اشک عمو روضه خوان چشم های خود را بست مادرش دست می زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست خواهر اصغر است حق دارد به خدا خواهر است حق دارد به روی ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد مثل عمه خود صبر می کرد مثل عمه خود قلبش از غصه ها کباب شده بعد سقا فقط عذاب شده مثل او از خجالت آب شده وارد مجلس شراب شده خیزرانِ یزید پیرش کرد حرف مردی پلید پیرش کرد دختر بی قرینه پدرش روضه خوان مدینه پدرش همه جا شد سکینه پدرش یادش افتاده سینه پدرش زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه سپاه حسین بود یک نیزه تکیه گاه حسین داد می زد که قتلگاهِ حسین پر شد از خونِ زخم های تنش پر شد از تیر و نیزه ها بدنش وسط حجره محقر خود چشم گریان میان بستر خود باز در لحظه های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش جان داد محمد جواد شیرازی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سکوت غصه دار حنجرت نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره پاره های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم شکست عهد کوفه این گناه بی شمار را به زخم های بی شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری به چشم های بی قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن منم سکینه دخترت شناختی؟ رضا حاج حسینی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم هیزم رسید و آتشی از در بلند شد ای وایِ من که ناله‌ی مادر بلند شد مامور شد به صبر علی، از سکوت او سو استفاده کرد ستمگر بلند شد با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و پایش برایِ کُشتنِ مادر بلند شد در را شکست او، کمرِ شیعه را شکست طوری که وای وایِ پیمبر بلند شد طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد طوری زدند ناله‌ی حیدر بلند شد با این همه همینکه علی بین کوچه رفت دیوار را گرفت از آن در بلند شد دستش رسید دامن مولا ولی شکست از بس قلاف تیغ مکرر بلند شد زینب شنید گریه‌ی در آه میخ را زینب گریست دادِ برادر بلند شد کُنج خرابه هم چقدر یاد مادر است وقتی دوباره گریه‌ی دختر بلند شد * * * این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد حسن لطفی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم غزل مصیبت فاطمیه و حضرت محسن علیه السلام مابینِ دیوار و دری آتش گرفته گـلبرگ یاس پرپری آتش گرفته میخِ در خانه چه داغ و بی حیا بود زخمی ست قلب مادری...آتش گرفته افتاده درب نیمـسوز خانه رویش... شاید همین جا پیکـری آتش گرفته آتش زبانه می کشد پس می شود گفت مابین روضه معـجری آتش گرفته بستند بازوهای قـرآن مـُبین را از غصه قـلب کـوثری آتش گرفته دستی گِره شد برکمربندی بمیرم... با ضربه یِ قنفذ پَری آتش گرفته آقـای افـلاکی ما را می کشیدند در روضه جان دختری آتش گرفته ذکر خـَلیل الله یا زهـراست آری کُفر است گویم مادری آتش گرفته اما همین که از در و دیوار گفتیم با آه و نـدبه دلبـری  آتش گرفته 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یارم باش کاش این شب فراق به زودی سحر شود صبح امید با تو قرین ظفر شود چشم انتظار مانده جهانی برای تو در موقع حضور تو حشری دیگر شود عمری به شوق در همه جا ندبه خوانده ام "شاید ز آن میانه یکی کارگر شود" تنها امید و حسرت من بوده یک دمی چشمم برای دیدن تو مفتخر شود ایکاش در حوالی این شور زارها از بارش نگاه تو دل بارور شود عمریست دردلم غم تو لانه کرده است ممکن نشد که قسمت من بال و پر شود ابری گرفته باغ دلم را به صد امید هر صبح و شام دیده بیاد تو تر شود ای منتظر بیا که نمانده است فرصتی بی فیض روی تو گل عمرم هدر شود صدبار با خیال تو مدهوش شد دلم وصل تو کاش قسمت این رهگذر شود التماس دعا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به مناسبت پنجم ربیع الاول رحلت حضرت سکینه سلام الله علیها تو یادگارِ زینب و صوتِ حزینه ای چون مادرت رباب؛ توهم بی قرینه ای پیرِ تمام گریه کنانِ مدینه ای از بسکه غرقِ ذات خدایی «سکینه ای» هفتادوچند سال؛ سکوتِ تو حرف داشت بی شک حسین؛دست به قلب توهم گذاشت از کودکی روایت تو اعتبار داشت شاگرد زینبی و کلامت وقار داشت هر خطبهٔ تو طنطنهٔ ذوالفقار داشت زینب کنار خویش، شبیه تو یار داشت در ذات حق چنان علی اکبر فنا شدی مستغرق جمال و جلال خدا شدی تعظیم در برابر تو کرده آفتاب یک لحظه هم رخ تو نبوده است بی حجاب روز وصال، از طرف آل ِبوتراب تو داده ای به دست اباالفضل مشک آب در هر کجا کنار علمدار بوده ای مشگل گشای کار علمدار بوده ای وقت وداع ،بوسهٔ آخر به تو رسید ارثیه های کوچه و مادر به تو رسید از آن همه بدن ، تنِ بی سر به تورسید رگهای نا مرتب حنجر به تو رسید تو با گلوی پاره شده هم سخن شدی باضرب تازیانه جدا از بدن شدی بازارهای شام غرور تورا شکست راهِ عبور قافله را تا غروب بست برنیزه ها سر پدرت رفت روی دست چشمانِ خیره ای به تماشایتان نشست عباس با نگاه ِ به تو سر به زیر شد بر نیزه از خجالت چشم تو پیر شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کند تکیه بر اقتدارت خیام که رکن خیامی و والا مقام   سکونی به سکّانِ فُلک نجات از این رو سکینه تو را گشته نام گواهم همین تلّ در پیش روست تو را سجده برده ست دشت قیام به نفس نفیس تو هم باز گشت ضمیرِ "علیکنَّ مِنّی السّلام" تو آن کعبه ی تیره پوشی که نور حجاب تو را کرده است استلام کمالی چنین و جلالی چنان علی وار و زهرا نشانی تمام نرفته نخ معجرت دست باد ندیده جمال تو را صبح شام تجلّی زهرا! نبود این بعید که خیر النّسایت بنامد امام بکش تیغِ آه و دو دم سر بده الا ذوالفقار علی در نیام بخوان خطبه تا یادمان آوری "کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام" به تعظیم شانت جهانی اجیر امیری تو و شام و کوفه اسیر علی خویی و زین أب منصبی از آن رو که آیینه ی زینبی وقاری که جلباب پوشیده است حیایی که در نور پیچیده است از آن خانه ای که تویی و رباب نرفته حسینت به پای شتاب عفیفه، جلیله، کریمه، لقب تو نور خدایی نسب در نسب چه نوری که بر عالمی چیره شد به خورشید کی میتوان خیره شد؟ ندیدند جز نور در محضرت گره های کوری‌ست بر معجرت به یک آه تو خم شود پشتِ دین بیا مثل زینب به منبر نشین علی گونه با خطبه کولاک کن بخوان مسجد کوفه را خاک کن بخوان تا بلرزد زمین و زمان بگو اسکتوا لب ببندد جهان که کوفه علی را تجسّم کند که زنگ شتر دست و پا گم کند که مسجد بلرزد ستون تا ستون بکش کار ما را به مرز جنون بدا آنکه شد گرمِ توهین تو کند کاخ را خاک، نفرین تو به زینب ولی اقتدا می‌کنی تو هم جای نفرین دعا می‌کنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوبیتی های اول ناگاه کتاب گریه را وا می کرد آن قدر که پشت ناله را تا می کرد در مجلس روضه ی امام صادق یاد لب خشکیده ی بابا می کرد دوم بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن از تیر نشسته بر گلو حرف بزن بانو! دم آخری کمی آب بخور از خاطره دست عمو حرف بزن سوم از سایه سنگ رد شده لشگر من زنجیر نشسته روی زخم پر من این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد: تشت و سر و چوب و گریه خواهر من چهارم چوبی که به لب اشاره می کرد آن روز از عمه جگر پاره می کرد آن روز ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه... وقتی که مرا نظاره می کرد آن روز پنجم در قاب عطش اگرچه تصویر‌ شده از خوردن آب تا ابد سیر شده او بعد هزار و چارصدسال هنوز ایستاده در خیمه، ولی پیر شده ششم نه که بدن عزیزمان سر دارد نه پیرهن کهنه ای در بر دارد غارت شده زیر دست و پا...ای مردم! این جسم غریب مانده مادر دارد هفتم در باغ عزای کربلا تاک شده آیینه ی لبهای عطشناک شده جَرّوهَا عِدّ‌‌ه مِن اَعراب امّا انگار سکینه با پدر خاک شده هشتم می دید خود حضرت زهرا ای وای افتاده تن ماه به دریا ای وای تا خطبه بخواند از اسیری و عطش از منبر نیزه رفته بالا ای وای نهم از شام اسارتی که مهتاب نداشت راهی به سرای چشم او خواب نداشت بابا، غریب و تشنه بود و دختر جز اشک نگاه خشک خود آب نداشت دهم چشم تو پر از صحنه ی درگیری بود یک قافله دست و پای زنجیری بود فکرش دل سنگ را شکست ای بانو تیری که به سینه خورد عجب تیری بود شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عزای عاشوراست😢 بار دیگر عزای عاشوراست از غمی بی قرینه باید گفت دو سه خط سوگواره غربت در عزای سکینه باید گفت قطره از وصف بحر درمانده من کجا، مدح دختر ارباب ای که بوده حسین مداحت السلام ای سکینه بنت رباب در کرامات حضرتش کافیست شیر او را رباب داده، همین در غریبی او فقط بنویس به عمو مشک آب داده، همین کربلا بود دشتی از روضه او بلاهای خویش را دیده در عبایی پر از علی اکبر روح بابای خویش را دیده روضه می خواند دور دارالحرب نعش ها را یکی یکی که شمرد دید بابا علیِ اصغر را به امیدی گرفت و با خود برد پدر آمد ولی چه آمدنی! غرق خون کرد چشم قافله را دید دور جنازه اصغر همه گفتند لعن حرمله را از وداع سکینه و ارباب جگر کائنات خون شده بود آه از آن دم که دید این دختر زین باباش واژگون شده بود با تنی خون گرفته از گودال آمدی ذوالجناح بی بابا کاش می شد رها نمی کردی وسط تیر و نیزه ها او را پدرم را غریب بین دو نهر نحر کردند با لب عطشان السلام علیک ای بی سر السلام علیک ای عریان امیر عظیمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح گل باغ ولایی یا سکینه چو زینب با وفایی یا سکینه سکینه مرتضی را نور عینی عزیز فاطمه، دخت حسینی به دریای شرف تو دُرِّ نابی ز نسل مصطفی جان ربابی گلی از گلشن آل عبایی تو تالیِ گل خیر النسایی صفای بیت مولای غریبی به سان عمه جانت غم نصیبی تو دیدی کربلا و رنج و ماتم کنار عمه در ماه محرم چنان زینب صبوری ات عجیب است تو دیدی یوسف زهرا غریب است تو دیدی کربلا، گل های پرپر به دست دشمن بی دین کافر تو دیدی غرق خون جسم برادر که گشته اربا اربا پاره پیکر تو دیدی اکبر در خون تپیده کنار پیکرش بابا رسیده تو گشتی زین مصیبت زار و محزون که شد قنداقه ی اصغر پر از خون تو دیدی غرق در خون حنجرش را کنار خیمه دیدی مادرش را تو دیدی اصغر شش ماهه جان داد به روی دست بابا امتحان داد تو دیدی خجلت سقای طفلان سرافراز است در بین شهیدان تو دیدی دست او از تن جدا شد به راه دین حق جانش فدا شد بدیدی تو لب عطشان عباس تو دیدی تیر بر چشمان عباس تو دیدی که عمو فرقش شکسته کنار پیکرش بابا نشسته تو دیدی کشته ماه علقمه را شنیدی عطر و بوی فاطمه را تو دیدی که پدر شد قامتش خم شد از داغ برادر صبر او کم تو دیدی بر زمین افتاده پرچم تو دیدی غربت مظلوم عالم تو دیدی که پدر، جان بر لب آمد کنار خیمه گاه زینب آمد تو دیدی ناله‌های خواهرش را سرشک غم وداع آخرش را تو دیدی با برادر گفت و گویش تو دیدی عمه می بوسد گلویش تو دیدی غربت و صوت حزینش که سنگ کینه بشکسته جبینش تو دیدی تیر کین قلبش دریده ز قلب نازنینش خون چکیده تو دیدی شمر بر سینه نشسته دل فرزند زهرا را شکسته تو دیدی شمر دون خنجر کشیده سر بابای مظلومت بریده تو دیدی آتش بر خیمه ها را سر بابا به روی نیزه ها را تو دیدی دیده گریان قلب سوزان تن بابا به زیر سم اسبان تو دیدی عمه ی قامت خمیده بزد بوسه به رگ های بریده تو دیدی بر یتیمان بی بهانه عدو می زد به کعب و تازیانه به زخم عمه ات دشمن نمک زد تو را و عمه هایت را کتک زد تو دیدی رنج و ماتم در اسیری تو دیدی در سفر رنج کثیری تو دیدی رنج و داغ و ابتلا را تو دیدی کوفه و شام بلا را تو دیدی که بزد در شهر کوفه سر بابا به روی نی شکوفه سر بابا به روی نی مقابل سرش را عمه زد بر چوب محمل عدو بنموده روزت را چنان شام بزد بر رویِ تان سنگ از لب بام دل تو زین مصیبت‌ها کباب است که جای عمه در بزم شراب است بسوزانده عدو از کین دل او شرر زد از ستم بر حاصل او یزید و رو به رویش تشت زر بود میان تشت زر رأس پدر بود عزیز تو دم از محبوب می‌زد به لب هایش عدو با چوب می‌زد (رضایم) عبد درگاه سکینه که می گریم به یاد آن حزینه عزیز فاطمه دردم دوا کن نصیب نوکرت کرب و بلا کن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند راوی کرب و بلا با روضه های مستند تازه در روز قیامت او قیامت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند آه «اَیْنَ عمِّیَ الْعباس» او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند شمر یک بیماری سخت است که در قافله به تمام مردها دارد سرایت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت سکینه(ع) شاهان جهان واله و حيران سکینه هستندگدایی به سره خوان سکینه او دخترک ناز حسین است بدانید جبريل شده خادم و دربان سکینه ملک و ملك و عالم و آدم همه یکسر هستند همه ريزه خور خوان سکینه دانی زچه مشكلت شودحل به جهانی دست طلب انداز به دامان سکینه یکسر همه ی جن و ملك ، عالم و آدم باشند سر سفره احسان سکینه او دخت حسین است نگر حشمت و جاهش اینگونه نگر مرتبت و شان سکینه هرشب زغم هجر پدرگشت پريشان عالم شده امروز پريشان سکینه اوکنده ز بن كاخ پرازظلم وستم را (مجنون) بنگر بردل سوزان سکینه شاعر:حاج آرمین غلامی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح وفات حضرت سکینه(س) ای دختر فهیمه سلطان کربلا با نای خون نشسته به ایوان کربلا در راه شام همقدم نیزه‌دارها خواندی تو روضه از لب عطشان کربلا ای شاهد روایت گودال قتلگاه برجسم پاره پاره نمودی تو تا نگاه زد تازیانه بر بدنت خولی وسنان با کام تشنه ناله زدی در میان آه در خیمه با رباب تو تا ناله میزدی آتش به روی باغ و رخ لاله میزدی ششماهه را میان حرم تشنه دیده‌ای از اشکِ چشم، برلب گل ژاله میزدی ای داغدار کرببلا،  بیقرینه‌ای تو سوگوار حضرت یاس مدینه‌ای درپای درس زینب کبری نشسته‌ای ای یادگار کرببلا تو سکینه‌ای ای شمع شبفروزِ شب تار کربلا شرمنده‌ی تو  گشته علمدار کربلا مشکی تهی ز آب شد و ساقی حرم در خون نشسته دیده خونبار کربلا ای فاطمی نسب گل رنجیده‌ی حسین ای روضه‌خوان حنجر ببریده‌ی حسین وقت وداع به دامن بابا نشسته‌ای دیدی تو اشک جاریِ از دیده‌ی حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
enc_16285741063569991463006.mp3
3.29M
شیعَتی مَهماشَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذکُرونی  اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَاْنْدُ بُونی من شهید کربلایم  سر بریده از قفایم لَیْتَکُمْ فی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُرونی  کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا اَنْ یَرْحَمونی من شهید کربلایم  سر بریده از قفایم وَ اَناَ اَلْسِّبْطُ اَلَّذی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتَلُونی  وَ بِجُرْدِ الْخَیْلِ بَعْدَ اَلْقَتْلِ عَمْداً سَحَقُوُنی من شهید کربلایم  سر بریده از قفایم من چنین بی‌کس نبودم کاندراین وادی رسیدم  بی‌کسم کردید وچشم از چشمه خون مالامالم من شهید کربلایم  سر بریده از قفایم اکبرم کشتید وعون وجعفر وعباس و قاسم  این مَنَمْ کز ظُلْمِتان چون طایر بشکسته بالم من شهید کربلایم  سر بریده از قفایم وحش و طیراین بیابان جمله سیرابند وچون شد  مـن که از آل رسولـم تشنـه‌ی آب زُلالَـم من شهید کربلایم  سر بریده از قفایم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹دست نوازش🔹 از اسب فرود آی و ببین دختر خود را بنشان روی دامن، گلِ نیلوفر خود را تنها مرو ای همسفر، از خیمه به صحرا همراه ببر، باغ گل پرپر خود را تا قلب سکینه، کمی آرام بگیرد بگذار روی شانهٔ گل‌ها، سر خود را... با رفتن خود، ای گل داودی زهرا پاییز مکن، باغ بهارآور خود را بگذار که تا روی تو را سیر ببینم آرام کنم، خاطر غم‌پرور خود را یوسف به تماشای تو آمد، که بپوشی پیراهن دل‌بافتهٔ مادر خود را در هیچ دلی، ذرّه‌ای اندوه نماند بگشاید اگر لطف تو بال و پر خود را گر بر سر آنی، که به مهمانی خنجر در باغ شهادت، بِبَری حنجر خود را چون موج بکش، بر سَرِ این ساحل غمگین یکبار دگر، دست نوازشگر خود را... 📝 ‌ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
☑️بند اول آه ثانی با شرر با تموم قدرت میکوبید به در مادرم پشت در میزد بال پر آه میزد بال و پر آه افتاد زیر پا گل نیلوفری یاس مرتضی ناله میزد زهرا وامحمدا آه وامحمدا کشته شد محسن از ضربه ی مسمار در بین اون دیوار و در ☑️بند دوم آه چل تا بی حیا با غلاف شمشیر با چوبِ عصا میزدن مادر رو بین کوچه ها آه چل تا بی حیا آه حال من بده اونی که پشت در میزد عربده تو کوچه مادر رو با سیلی زده آه حال من بده تو کوچه میزدن مادر مارو بی هوا بی علت جلو چشم ما 💠💠💠1⃣1⃣6⃣1⃣💠💠💠 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ 🔹‌سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر! سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلب‌های تشنه هدایت... 🔹‌صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. ...
4_5780820397511414051.mp3
2.18M
. در بیت ولا شرر افتاده زیر دست و پا کوثر افتاده مسمارِ درِ خانه خونی شد زهرا پشت در با سر افتاده شد نقش زمین بضعه طاها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... زهرا پشت در ناله ها می زد بین شعله ها دست و پا می زد گاهی فضه اش را صدا می زد گاهی مصطفی را صدا می زد با لگد شدم بی پسر بابا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ........ بین کوچه ها آه و واویلا شد غوغا به پا آه و واویلا زهرا را زدند بی مروّت ها پیش مرتضی آه و واویلا یک لشکر کجا یک زن تنها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ...... در کوچه حسن زار و مضطر بود لرزه بر تنش دیده اش تر بود پیش مادرش فکر بابا و دنبال پدر فکر مادر بود بر روی لبش ذکر وا اُمّاه ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... قنفذ خاک غم بر سرم کرده با مغیره بی مادرم کرده بسکه با غلاف زد به بازویش دست مادر ما ورم کرده افتاد از نفس مادرم آنجا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... بین قتلگاه عصر عاشورا باصورت فتاد یوسف زهرا زیر دست و پا دست و پا میزد میزد بر سرش زینب کبری میگفت زیر لب با شور و شین ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین ) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹آیات شگفت🔹 تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم می‌رسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم: «شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی» راه را گم کرده بودم، آخر آیا می‌رسیدم؟ خسته و تنها در آن صحرا، چه غربت‌ها که دیدم هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم دشت ساکت بود، اما این صدا را می‌شنیدم: «اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی» آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش... کاش من هم می‌شدم از کشتگان یک نگاهش آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش راه او آغاز می‌شد از میان قتلگاهش... «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی» می‌زد آتش بر جهانی غربت بی‌انتهایش کودک شش‌ماهه هم می‌خواست تا گردد فدایش ناگهان شد غرق خون با یک سه‌شعبه ربنایش کاش آنجا آب می‌شد آب از هُرم صدایش: «كَيْفَ‌ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ‌ يَرْحَمُونی» بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری هر دلی بی‌تاب می‌شد با طنین سرخ قاری دخترش راوی خون بود آن میان با بی‌قراری می‌سرود این اشک‌ها را تا بماند یادگاری: «وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی» 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. به ازل برمیگرده علاقم به حسین داره بیشتر میشه اشتیاقم به حسین پر از عکس شیش گوشه و تمثال حرم اینجوری شد مزین اتاقم به حسین عشقای زودگذر بسه عشق حسین مقدسه یعنی به ما به زودیا یه کربلا نمیرسه وفاداری تو بزرگواری تو دیدم هرچی خوبیه یه جا داری تو آوردیم تو راه مثه نور ماه و صلی الله علیک یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله **** تا ابد جریان داره رفاقت با حسین گریه تو روضه با ما شفات با حسین اگه تو راه روضه رفیقت رو دیدی تو بیارش تا هیئت هدایت با حسین سلام رفیق بچگی به تو میگم همیشگی این همه من صدات زدم میشه یه بار جان بگی سرآغازی تو سر انجامی تو کی خوشبخته مثل من که آقامی تو شبیه تو شاه ندیدم والله و صلی الله علیک یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله 🎤 صفر 1403 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7