دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
از آتش سودای تو و خار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
در حشر چو بینند بدانند که وحشیست
آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست
@shearhayeziba
#وحشی
نگاه اول
عید «حول حالنا»است
که واجب است بفهمیم
عید، شوقی است
که پدرم را به مزرعه میخواند
عید، تنپوش کهنه باباست
که آن را مادر به قد من کوک میکند
و من آنقدر بزرگ میشوم
که در پیراهن میگنجم
عید، تقاضای سبز شدن است
یا مقلبالقوب
نگاه دوم
عید، سوپر مارکتی است
که انواع خوردنیها در آن است
عید، بوتیکی است
که انواع پوشیدنی ها در آن هست
عید ملودی مبارک باد است
که من با پیانو مینوازم
شب به خیر دوست من!
@shearhayeziba
#سلمان_هراتی
گرمی آتش خورشید فسرد
مهرگان زد به جهان رنگ دگر
پنجهٔ خسته این چنگی پیر
ره دیگر زد و آهنگ دگر
زندگی مرده به بیراه زمان
کرده افسانهٔ هستی کوتاه
جز به افسوس نمی خندد مهر
جز به اندوه نمی تابد ماه
باز در دیدهٔ غمگین سحر
روح بیمار طبیعت پیداست
باز در سردی لبخند غروب
رازها خفته ز ناکامی هاست
شاخهها مضطرب از جنبش باد
در هم آویخته می پرهیزند
برگها سوخته از بوسهٔ مرگ
تکتک از شاخه فرو میریزند
میکند باد خزانی خاموش
شعلهٔ سرکش تابستان را
دست مرگ است و ز پا ننشیند
تا به یغما نبرد بُستان را
دلم از نام خزان می لرزد
زان که من زادهٔ تابستانم
شعر من آتش پنهان من است
روز و شب شعله کشد در جانم
می رسد سردی پاییز حیات
تاب این سیل بلاخیزم نیست
غنچهام نشکفته به کام
طاقت سیلی پاییزم نیست
@shearhayeziba
#فریدون_مشیری
در دل من چیزی است
مثل یک بیشه نور،
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت،
بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا میخواند
@shearhayeziba
#سهراب_سپهری
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث
ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد
جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط
همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف ، حیف
خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط
@shearhayeziba
#وحشی
به گرد گریه من ابر درفشان نرسد
به آه حسرت من برق خوش عنان نرسد
مجردان چو مسیح از علایق آزادند
کمند رشته مریم به آسمان نرسد
مرا ز خرمن گردون چه چشمداشت بود؟
که برگ کاه به چشمم ز کهکشان نرسد
به زهد خشک به معراج قرب نتوان رفت
که کس به عالم بالا به نردبان نرسد
ز سطحیان مطلب غور نکته های دقیق
هما به چاشنی مغز استخوان نرسد
گشایش از دم پیران بود جوانان را
به خاکبوس هدف تیر بی کمان نرسد
به خواری وطن از عیش غربتم قانع
که هیچ گل به خس و خار آشیان نرسد
کمند آه ستمدیدگان عنان تاب است
نمی شود به سر چاه، کاروان نرسد
حضور همنفسان مغتنم شمر صائب
که لذتی به ملاقات دوستان نرسد
@shearhayeziba
#صائب
ترک یاران کرده ای ای بیوفا، یار این کند؟
دل زپیمان برگرفتی، هیچ دلدار این کند؟
ترک ما کردی و کردی دشمنی با دوستان
شرم بادت زین عملها، یار با یار این کند؟
جور تو با عاشق سرگشته امروزینه نیست
آزمودم عشق را صدبار، هر بار این کند
طالب عشق رخ خوب تو بودم سالها
خود ندانستم که با من آخر کار این کند
نرگست در عین بیماری کند قصد دلم
کس ندانم در جهان با هیچ بیمار این کند
@shearhayeziba
#صائب
کافه شعروسمـــــــــــاع
🔘 علم عروض... عروض علمی است که به وسیله آن به اوزان شعر و تغییرات آن پی میبریم. در عروض، مصراعها
🔘 اوزان عروضی
🔹طبقه بندي اوزان :
تعداد اوزان شعر فارسي بسيار زياد است و اوزاني که از نظر نظم ميان هجاهاي کوتاه و بلند يکسان هستند يک گروه را تشکيل مي دهند
اوزان شعر فارسی از 4 رکني (مثمن )،
3 رکني ( مسدس ) و
2 رکني ( مربع ) ساخته مي شوند.
🔹نام اوزان :
نام اوزان حاصل از تکرار ارکان چنين است:
مفاعيلن --> هَزَج
مستفعلن --> رَجَز
فاعلاتن --> رَمَل
فعولن --> متقارب
🔹پر کاربرد ترين اوزان :
پر کاربردترين اوزان شعر فارسي 29 تاست. اين اوزان را بر مبناي نظم ميان هجاهاي کوتاه و بلند آن مي توان به 9 گروه که هر کدام شامل 2 يا 3 وزن هستند و 5 تک وزن مرتب کرد.
برای آشنایی بیشتر با اوزان شعری به سایت زیر مراجعه کنید 👇🏼👇🏼
http://tarannomsokoot.blogfa.com/post/15
@shearhayeziba
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را
خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است
قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را
هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را
گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان
گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را
می ز رطل عشق خوردن کار هر بی ظرف نیست
وحشیی باید که بر لب گیرد این پیمانه را
@shearhayeziba
#وحشی