کافه شعروسمـــــــــــاع
چه حاجت است گشودن دهن به حرف سؤال زبان اهل طلب را کریم می داند ز سیر کوه چو ابر بهار بیخبرست سبکسری
این شعر سرشار از نکتههای اخلاقی و عرفانی است.
من نا امیدم از تو
اما
باغبان میبیند
در نهالی سوخته جوانهای روییده
من نا امیدم از تو
اما
مادری پس از سالها چشم به راهی میبیند طفلش با بوی گُل و پلاک باز میگردد
من نا امیدم از تو
اما کوچهگرد در سیاهی خیابان
میبیند آغوشِ دوستی قدیمی را
من نا امیدم از تو
اما این حادثهها چیست
چرا انسانها
در سقوط
اوج میگیرند
وَ آنکه میافتد
وَ دوباره بلند میشود
جاده را بهتر میشناسد...
@shearhayeziba
#الهه_فرحی
خوشا کسی که ازین خاکدان چو درگذرد
زنقش پای چراغی به رهگذر ماند
به خنده زندگی خویش را مده برباد
که در چمن گل نشکفته بیشتر ماند
فریب گوشه دستار اعتبار مخور
که غنچه در بغل خار تازه تر ماند
@shearhayeziba
#صائب
با زلف تو قصهایست ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
@shearhayeziba
#عبید_زاکانی
مناسبتهایی به مانند شب یلدا خوش و زیبا است چون میتواند مایه الفت و مهربانی میان انسانها باشد.
دیده روشن از فروغ آشنایی می شود
رزق چشم است آنچه صرف روشنایی می شود
هر که خاک نیستی در چشم خود بینی نریخت
گرچه در خلوت کند طاعت ریایی می شود
رشته پیوند یاران را بریدن سهل نیست
چهره برگ خزان زرد از جدایی می شود
این گشایشها که در بیگانگی من دیده ام
حیف از اوقاتی که صرف آشنایی می شود
هر سرایی را چراغی هست صائب در جهان
خانه دل روشن از نور خدایی می شود
@shearhayeziba
#صائب
میگویم: "دوستت دارم"
در زمانهای که مردم از دوست داشتن خجالت میکشند
اما از کینه و غرور و خشونت نه!
غازی القصیبی
@shearhayeziba
منبع: کانال تلگرامی نزار قبانی
چه سود ازین مردن بی بهره که شیرین
روزی به سر تربت فرهاد نیامد
فریاد کنان دی به سر کوی تو رفتم
جز گریه کسی در پی فریاد نیامد
@shearhayeziba
#امیر_خسرو_دهلوی
ای زندگی،
چو شادی چشمتنگ نباش
بخشنده باش
مانند غم
مانند زمستان
مانند انتظار
@shearhayeziba
#محمود_درويش
منبع: کانال تلگرامی نزار قبانی
سبکروان به زمینی که پاگذاشته اند
بنای خانه بدوشی بجا گذاشته اند
خسیس تر ز جهان آن خسیس طبعانند
که دل به عشوه این بیوفا گذاشته اند
عجب که روز جزا سر برآورند از خاک
کسان که خانه دل بی صفا گذاشته اند
خوش آن گروه که چون موج دامن خود را
به دست آب روان قضا گذاشته اند
چه فارغند ز رد و قبول مردانی
که پای خود به مقام رضا گذاشته اند
عنان سیر تو چون موج در کف دریاست
گمان مبر که ترا با تو وا گذاشته اند
مباش در پی مطلب که مطلب دو جهان
به دامن دل بی مدعا گذاشته اند
ربوده است دل بدگمان قرار ترا
وگرنه قسمت هرکس جدا گذاشته اند
مباش محو اثرهای خود تماشا کن
که پیشتر ز تو مردان چها گذاشته اند
@shearhayeziba
#صائب
🖋شعری از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که در روزهای سخت بعد از وفات پدر بزرگوارشان سرودند:
{مَاذَا عَلَى مَنْ شَمَّ تُرْبَةَ أَحْمَدَ
أَنْ لَا یَشَمَّ مَدَى الزَّمَانِ غَوَالِیَا
صُبَّــــــتْ عَلَیَّ مَصَائِــبُ لَوْ أَنَّهَا
صُبَّـتْ عَلَـى الْأَیَّـامِ صِـرْنَ لَیَالِیَا}
📚مسکن الفؤاد ص١١٢
▪️برگردان شعر به فارسی:
آنکه بوید خاک پر عطر محمد را چه باک
گر نبوید هیچ عطری تا بیارآمد به خاک
رنج و طوفان مصائب آنچنان بر من وزید
گر وزد بر روزها شب گردد آنجا سوزناک
@shearhayeziba
#علیرضا_شعبانی
آه ای فلک ز دست تو و جور اخترت
کردی چو خاک پست مرا، خاک بر سرت
جز عکس مدعا ز تو کس صورتی ندید
تاریک باد آینهٔ مهر انورت
مشمار برق آه جگر سوز من به هیچ
با خاک تیره گر ننمایم برابرت
چندین شکست کار من دلشکسته چیست
ای هرزه گرد نیست مگر کار دیگرت
گو زرد از خزان فنا شو که هیچ بار
جز بار دی ندید کس از چرخ اخضرت
نسبت به من غریب طریقی گزیدهای
گویا هنوز شعله آهم ندیدهای
@shearhayeziba
#وحشی
به هر کویی مرا تا کی دوانی
ز هر زهری مرا تا کی چشانی
چو زهرم میچشاند چرخ گردون
به تریاک سعادت کی رسانی
گهی تابوتم اندازی به دریا
گهی بر تخت فرعونم نشانی
برآری برفراز طور سینا
شراب الفت وصلم چشانی
چو بنده مست شد دیدار خود را
خطاب آید که موسی لنترانی
نه ایوبم که چندین صبر دارم
نیم یوسف که در چاهم نشانی
برون آمد گل زرد از گل سرخ
مکن در باغ ویران باغبانی
@shearhayeziba
#عطار_نیشابوری