کاش هر صبح، به دیدارِ تو،بیدار شدن
تو دوا باشی و،با عشقِ تو بیمار شدن
با تو بودن همه ی عمر، نفَس در نفَس ات
سر به گیسوی تو، از عطرِ تو سرشار شدن
مثلِ برگِ گُلِ سرخ و لبِ خورشیدِ بهار
سِیر، از طعمِ خوشِ بوسه ی دیدار شدن
حُسن، آن نیست که آن کودکِ کنعانی داشت
حُسن را ، چشمِ تو بایست خریدار شدن
تو اگر باغچه را نیمِ نگاهی بکُنی
گُلِ بابونه ندارد غمِ بی بار شدن
مستی وشاعری وبی خبرازخود،چه خوش است
مَرد را می کُشد این لحظه ی هشیار شدن
@shearvdastan
اولین دوره مسابقات کتابخوانی زندگی به سبک رضوی با محوریت کتاب "یادت باشد"
📄- نوشتن یادداشت
💌-دلنوشته یا متن درباره کتاب
🔈-ضبط برشی از کتاب با صدای خودتان
✅نحوه شرکت با مراجعه به پنل کاربری زوجین و قسمت فعالیت ها در سامانه :
Zendegiaqr.ir
⏳زمان : تا اخر دهه کرامت
❇نحوه خرید کتاب از طریق:
Yadat-bashad.ir
💐
@zendegi_bsabkerazavi
مرکز امور بانوان و خانواده آستان قدس رضوی
کمی شاعر شو و یک شب مرا شکل غزل بنویس
اگر چه وصل ممکن نیست ولی تو محتمل بنویس
کجا هستی؟ کجا هستم؟ کجا جامانده ایم از هم؟
برای چند مجهولم فقط یک راه حل بنویس
اگر لیلی، دل ِ خود را به صحرا می زند هر شب
تو از مجنونی ِ لیلا فقط ضرب المثل بنویس
از این آوار ِ اشعارم، من ِ گم را تو پیدا کن
و بعد از آن تو نامم را به روی هر گسل بنویس
گناهش پای من صوفی !!!! فقط یک بار کافر شو
بیا برموم بی رنگ لبم طعم عسل بنویس
#نسیم_پریشان
@shearvdastan
من را به گناهی که " نگاه تو " درآن بود
بردند سر دار و .....تو انگار نه انگار !
اوج غم اين قصه در اين شعر همين جاست:
من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار
دل تنگی و بی هم نفسی حال خرابی ست
روی دلم آوار و....توانگار نه انگار
دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ...
یک گوشه ی دیوار و....توانگار نه انگار
جان می کنم و محو تماشایی و هر روز...
این حادثه تکرار و....تو انگار نه انگار
با عشق تو میمانم و میمیرم اگر چه...
من می شوم آزار و....تو انگار نه انگار!!
@shearvdastan
هرکس به هوای جان گرفتار
ما بی تو ز جان خویش بیزار
جان بیتو به پیکرم بود تنگ
سر بیتو به گردنم بود بار
#شعر_خوب_بخوانیم
@shearvdastan
چه رفته است که صبحی دگر نمی آید
“شب فراق به پایان مگر نمی آید؟ ”
کجاست اهل دلی تا دعا کند، قدری
که از دعای چو من هیچ اثر نمی آید
#ارسالی_اعضا_محترم
@shearvdastan
سرخوشم، این ناگهان مستی ز بوی جام کیست؟
شعله میریزد زبانم، بر زبانم نام کیست؟
کوچههای روشن دل، در صدای او رهاست
میرود منزل به منزل، این طنین گام کیست؟
اینک آن خون، خون تلخ سنگ بودنهایِ من
نذر شیرینکاری شمشیر خون آشامِ کیست؟
آن جنون لااُبالی، وحشی صحرای وهم
در پناه کیست امروز ای عزیزان! رام کیست؟
از پی هم مهر و قهر و مهر و قهر و مهر و قهر
دانهها پاشیده اینجا، پیش پایم دام کیست؟
شام، هر شام این شرار شعله شعله از کجاست؟
صبح، هر صبح این نسیم نو به نو، پیغام کیست؟
#ساعد_باقری
@shearvdastan
روشن است از نور رویش دیدهی بینای ما
خلوت میخانهی عشق است دایم جای ما
آفتابی در ازل خوش سایهای برما فکند
تا ابد روشن بُود این روی مهسیمای ما
ذوق ما داری بیا با ما در این دریا در آ
تا به عین ما نصیبی یابی از دریای ما
در سر ما عشق زلفش دیگ سودا میپزد
بس سری در سر رود گر این بود سودای ما
از لطیفی آن یکی با هر یکی یکتا شده
جان فدای لطف آن یکتای بیهمتای ما
بلبل مستیم و درگلشن نوایی میزنیم
رونقی دیگر گرفت این گلشن غوغای ما
مجلس عشقست و رندان مست و سید در حضور
روضهی رضوان بود این جنتالمأوای ما
#شاه_نعمتالله_ولی
@shearvdastan