eitaa logo
شعر و داستان
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
90 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها» ارتباط بدون ذکر نام شما: https://harfeto.timefriend.net/17368038386764
مشاهده در ایتا
دانلود
چه بگویم به تو ای ماهِ شب پنهانی تو در آیینه ی من یکسره نورافشانی من که در خلوتِ خود شکوه ی دل وا نکنم چون که بهتر ز خودم دردِ مرا می دانی غیرِ تو هیچ دلی محرمِ اسرار نشد تو فقط دفترِ اسرارِ مرا می خوانی خواهم ای عشق که روزی به وصالت برسم غم بشکسته دلان را تو فقط درمانی تا پُر از شور تماشای تو گردد چشمم لحظه ای رخ بنما ای شَبحِ نورانی خسته ام در شب تردید، تو آبادم کن که نصیبِ دل من بی تو بوَد ویرانی من به دیدارِ تو از پنجره ها سرشارم در شبِ سردِ دلم آینه ای تابانی 🦋
سردار خونین‌بال، سنگر را به ما بسپار آمادۀ جنگیم، محور را به ما بسپار پشت علی با رفتنت خالی نخواهد شد مالک خیالت تخت، حیدر را به ما بسپار  هرچند شانه‌های او لرزید در سوگت تاوان اشک و آه رهبر را به ما بسپار  افتاده‌ای بی سر، بدون دست، غرق در خون تشییع عزتمندِ پیکر را به ما بسپار شکرِ خدا انگشترت غارت نشد بعدش گریه برای دست و خنجر را به ما بسپار آتش گرفته مثل زهرا کلِ اعضایت همدردیِ با یاس پرپر را به ما بسپار  داغِ تو را با فاطمیه مشترک داریم روضه برای سوگ مادر را به ما بسپار  سر را به درگاه ولایت هدیه دادی تو در راه زینب دادنِ سر را به ما بسپار  ای مرهم دلواپسی‌های دل عباس حفظ حریم پاک خواهر را به ما بسپار تاریخ صهیون در سراشیب سقوط افتاد چیزی نمانده، مشت آخر را به ما بسپار  این راه پایانش فقط فتح تلاویو است تو پاکسازی‌های معبر را به ما بسپار  اقلیم داعش زیر پوتینت مچاله شد حیفا و تل آویوِ کافر را به ما بسپار  نه این اراضی، که جهان هم خون‌بهایت نیست خونخواهیِ از این فراتر را به ما بسپار  کعبه شبیه قدس در اشغال شیطان است در هر دو تا تأسیس دفتر را به ما بسپار باید سعودی‌ها غذای کوسه‌ها گردند اجرای این احکام و کیفر را به ما بسپار در فکر یک مرقد برای مجتبی(ع) هستیم تزیین ایوان مطهر را به ما بسپار معماری یک گنبد ناب طلایی‌رنگ بر روی قبر سبط اکبر را به ما بسپار احداث صحن «حاج قاسم» در بقیعِ نو با وسعتی چندین برابر را به ما بسپار   نقشه بدون نقش اسرائیل دلچسب است تدوین این طرح مصور را به ما بسپار محمدمهدی امیری 🖤 @shearvdastan
تکرار نقش کهنه خود در لباس نو بازیگریم! حوصله شرح قصه نیست 😎🤔 @shearvdastan
آهو ندیده ای که بدانی فرار چیست صحرا نبوده ای که بفهمی شکار چیست باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد دریا نرفته ای بچشی آبشار چیست پیش من از مزاحمت بادها نگو طوفان نخورده ای که بفهمی قرار چیست هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هم سوال نکردی بهار چیست در خلوتت به عاقبتم فکر کرده ای؟ خُب...کیفر صنوبرِ بی برگ و بار چیست؟ روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟... @shearvdastan
امشب بیا و حال مرا روبراه کن عمری ثواب کرده ای امشب گناه کن عاشق شدن اگرچه به زعم دلت خطاست تنهـا فقط به خاطر من! اشتباه کن گفتی که باید از دل من بگذری برو! اما دو چشم خیس مرا هم نگاه کن درگیر چشمهای توام،خوب من !بمان روی غرور لعنتی ات را سیاه کن تنهـا اگر به مردن من دلخوشی بیـا! امشب تمام زندگیم را تبـاه کن می خواهی از دلت بروم؟میروم ولی فکری به حال این دل بی سرپنـاه کن!! @shearvdastan
به بخشش تو نظر میکنم نه جرم خودم هزار توبه کنار گناه خود دارم... @shearvdastan
گرمای دستت می شود شالی سرِ دوشم وقتی که نجوا می کنی آهسته در گوشم من باشم و تو باشی و عصری زمستانی رویای آغوشت چه می چسبد در آغوشم @shearvdastan
شرمیست در نگاه ِمن ؛ اما هراس نه کم ‌صحبتم میان شما ، کم حواس نه ! چیزی شنیده‌ام که مهم نیست رفتنت درخواست می‌کنم نروی ، التماس نه ! از بی‌ستارگیست دلم آسمانی است من عابری "فلک" زده‌ام ، آس و پاس نه من می‌روم ، تو باز می‌آیی ، مسیر ِما با هم موازی است ، ولیکن مماس نه پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است از عشق خسته می شوی اما خلاص نه ! @shearvdastan
از بس کتاب در گرو باده کرده‌ایم امروز خشت میکده‌ها از کتاب ماست  @shearvdastan
. آی ... معشوقی که دستانت به خون آلوده است شهر را آتش زدی،حالا دلت آسوده است؟! سعی کردم تا که قانع باشم از بوسیدنت سعی خود را می کنم... هر چند که بیهوده است تو چه میدانی که این دیوانه از شوق لبت با چه حالی راه را تا خانه ات پیموده است؟ ریشه های فرش مان را داشتم می بافتم... دستم عادت کرده از بس بین مویت بوده است مادرم می گفت:"غیر از غم چه دارد عاشقی؟" عشق اما بیش از این ها را به من افزوده است نیست در قاموس رندان صحبت از عاقل شدن ما اطاعت می کنیم از آنچه دل فرموده است @shearvdastan
عریان ترم زشیشه و مطلوب سنگسار این شهر بی نقاب قبولم نمی کند.. این چندمین شب است که بیدار مانده ام آنگونه ام که خواب هم قبولم نمی کند... @shearvdastan
کوزه ی دربسته در آغوش دریا هم تهی است در گل خشک تو دیگر فرصت تغییر نیست @shearvdastan