eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
125 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
نلرزاند نگاه این و آن، دل‌های عاشق را چه آسان عشق رسوا می‌کند «یار» منافق را چنان در انتظارت خيره‌ام بر ساعت ديوار که ساعت‌هاست از کف داده‌ام سِير دقايق را شدم آیینه‌ی زیبایی‌ات در چشم خلق اما نباید پيش مردم فاش می‌کردم حقايق را گمانم در سرت فکر جدايی از مرا داری که در چشمت نمی‌بینم دگر آن شور سابق را به جز دلتنگی و بيچارگی چیزی نمی‌بينم بيا از پيش من بردار اين آيينه‌ی دق را @shearvdastan
پیداست آرزوی تو در چشم‌های ما پشت غرور و گریه‌ بی‌های‌های ما راز گذشته را به رقیبان من مگو وقتی شنیده‌اند خود از ماجرای ما ای غم تو را سپاس که بی هیچ منتی چون سایه آمدی همه جا پابه‌پای ما یک عمر دل به وصل تو بستیم و همچنان غیر از فراق، عشق ندارد برای ما ...! @shearvdastan
کنار یکدگرند و ز هم گریزانند پرنده‌های زبان‌بسته از چه می‌خوانند؟ گلایه دارم از این مردم قضاوت‌گر که از مصائبِ ما ذره‌ای نمی‌دانند درود بر شرفِ ابرها که می‌گریند برای این‌که دمی غنچه را بخندانند من و تو آینه‌هایی غباراندودیم چه بد که خاطره‌ها یادمان نمی‌مانند مسافران مسیرِ سرابِ چشمانت هنوز هم که هنوز است در بیابانند دل از غمِ تو بریدم همین که فهمیدم که موج‌ها ز تقلای خود پشیمانند برای فهمِ جهان غیر مرگ راهی نیست همیشه پنجره‌ها پشتِ پرده پنهانند @shearvdastan
اگرچه در نظرت چون غبار ناچیزم به احترام تو باید ز جای برخیزم چو آفتاب به چشم کرَم نگاهم کن که پیشِ پایِ تو چون کوه یخ فروریزم چقدر خرد کنم زیرِ پا غرورم را به این امید که رحمِ تو را برانگیزم؟ هزار شکر که استاد عشق یادم داد که از مباحثه با عاقلان بپرهیزم مگیر خرده به من! راه عقل و عشق جداست مخواه شک و یقین را به هم بیامیزم چو رود هرچه بکوشم اسیر خویشتنم چگونه می‌شود از چنگِ «خویش» بگریزم؟ @shearvdastan
سکوت وقت صدا و صدا زمان سکوت چه ماجرای عجیبی‌ست داستان سکوت چه بغض‌ها که اسیرند در گلوی صدا چه حرف‌ها که نگفته‌ست در دهان سکوت چه خوب! راز مرا هیچ‌کس نمی‌داند به این دلیل دعا می‌کنم به جای سکوت مرا تحمل این راز در دل آسان نیست که درد عشق نیرزد به امتحان سکوت چه بود پرسشت ای سنگدل که وقت جواب شکست قلب من و بغض ناگهان سکوت شدیم پاک چو آیینه خیره در تو ولی سخن چگونه بگوییم با زبان سکوت؟ @shearvdastan
راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم @shearvdastan
ساقی موافق نیست با پیمانه‌ی بعدی سرمست باید رفت تا پیمانه‌ی بعدی دل کندم از چشمانش و از خود نپرسیدم چشمش چه خواهد کرد با دیوانه‌ی بعدی عمری‌ست می‌آیند و می‌سوزند اما باز از پیله بیرون می‌زند پروانه‌ی بعدی بیهوده می‌گردی در این صحرا که هرگز نیست گنجی در این ویرانه یا ویرانه‌ی بعدی من آخرین مجنون صحراگرد این شهرم ای دوستان! بدرود تا افسانه‌ی بعدی @shearvdastan
سکوت وقت صدا و صدا زمان سکوت چه ماجرای عجیبی‌ست داستان سکوت چه بغض‌ها که اسیرند در گلوی صدا چه حرف‌ها که نگفته‌ست در دهان سکوت چه خوب! راز مرا هیچ‌کس نمی‌داند به این دلیل دعا می‌کنم به جای سکوت مرا تحمل این راز در دل آسان نیست که درد عشق نیرزد به امتحان سکوت چه بود پرسشت ای سنگدل که وقت جواب شکست قلب من و بغض ناگهان سکوت شدیم پاک چو آیینه خیره در تو ولی سخن چگونه بگوییم با زبان سکوت؟ @shearvdastan
پیداست آرزوی تو در چشم‌های ما پشت غرور و گریه‌ی بی‌های‌هایِ ما راز گذشته را به رقیبان من مگو وقتی شنیده‌اند خود از ماجرای ما ای غم تو را سپاس که بی‌هیچ منتی چون سایه آمدی همه ‌جا پابه‌پای ما یک عمر دل به وصل تو بستیم و همچنان غیر از فراق، عشق ندارد برای ما صد بوسه داده‌ایم امانت به دست باد تا کِی تو را نسیم ببوسد به جای ما؟ @shearvdastan
برو که وسوسه‌های زمانه بسیارست برای توبه شکستن بهانه بسیارست به هرکجا که دلت خواست پر بزن! آری برای چلچله‌ها آشیانه بسیارست برای خنده‌ی تو چشم نکته‌بین کم نیست برای گریه‌ی من نیز شانه بسیارست مرا بهانه‌ب شادی کم است! با این‌حال هنوز دلخوشی کودکانه بسیارست به هرطرف که نظر می‌کنم شمایل توست نشانه‌های خدای یگانه بسیارست مرا رها کن و در بند من مباش و برو برای مرغ گرفتار، دانه بسیارست @shearvdastan
هستی ام رفت‌و دلم سوخت‌وخون شد جگرم با خبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی نکته اینجاست که من راز نگهدارترم... گرچه آزردی ام ای دوست،محال است که من چون تو از دوست به بیگانه شکایت ببرم راه بر گریه ی من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست باشد! از خیرِ رسیدن به تو هم میگذرم...
بس که آمیخته شد با غمِ عشقت جانم بوی گیسوی تو را می‌دهد انگشتانم... @shearvdastan