یک تَن شُکوهِ رزمِ تورا شایگان نگفت
شایستۀ تو آنچه که بایست، آن نگفت!
هرکس که رفت بر سر منبر به نام تو،
جز نالههای العطشت، داستان نگفت!
تا اشکِ خلق را به در آرَد ز چشم خشک،
جز مشکِ آن سوارِ ابَر قهرمان، نگفت!
مشکل سر تو بود و دهان تو بود و هیچ
یک تن ز اصلِ قصه از این ذاکران نگفت!
ور گفت از سر تو، زِ نی یاد کرد و بس
ور گفت از دهان تو، جز خیزران نگفت
فهمید ماجرا نه همین گریه کردن است
این راز سر به مهر به پیر و جوان نگفت
دانست اگر تو را بشناسند و بشنوند
طوفان به پا کنند همین مردمان، نگفت!
یک نکته بیش نیست پیام قیام تو
من عاجزم ز گفتن و آن روضهخوان نگفت!
#حسین_جنتی
@shearvdastan
چون می رسی به شعر من اول سلام کن
حرمت بدار ، امت پیغمبر است این!
#حسین_جنتی
@shearvdastan
.
شهری پر از خروشِ دهان های شُبهه ناک!
اجناسِ شُبهه ناک و دکان های شُبهه ناک!
شهری ست شهر من، که پر از دیر و مسجد است
شهری بزرگ! پُر، زِِ مکان های شُبهه ناک!
شیخ و امیر و تاجر و دلال و خرده پای
خیلِ عظیمِ نام و نشان های شُبهه ناک
فرزندهای دزد و پدرهای گله دار
این بوده است، حاصلِ نان های شُبهه ناک!
جانِ تو چند؟ قیمتِ انواعِ سکه چند؟
ارزان بی دلیل و گران های شُبهه ناک!
شاعر خموش! تا که نیفتی چو دیگران
در گیر و دار این هیجان های شبهه ناک!
#حسین_جنتی
@shearvdastan
یک روز مثل آینه، یک روز مثل آه،
اینگونه روحِ دربهدرم را شناختم
#حسین_جنتی
@shearvdastan
اینک نگاه کن که نگویی: ندیدهام!
در کار ظلم بستن چشم و زبان یکیست...
#حسین_جنتی
#رفح
#فلسطین
@shearvdastan
بلاتشبيه غم را از دلِ من كِى توان كندن؟
كه مثل آيه اى در سوره جاى محكمى دارد!
#حسين_جنتى
#ارسالی_اعضاء_محترم
@shearvdastan
که رازِ عشق برونمیزند به ناچاری،
چنانکه بوی خوش از حجرههای عطاران!
#حسین_جنتی
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
نگاه کن به زمین! ملک سوگواران است
یکی نمرده ولی کشتهها هزاران است!
خطا نمیرود اما نمیزنم از ترس
چرا که دشمنِ من در میان یاران است!
کجا ز نیش زبان میتوان پناه گرفت
دهان خلق نگر! حفرههای ماران است!
لطیفهایست که تر دامنان شریفترند
زمانهایست که مفسد ز رستگاران است!
محک به دست کسی نیست، زرشناسی نیست
زمان، زمانهی دلخواه کم عیاران است!
مرا به حق حقات ای شیخ هیچ امیدی نیست
برو که هق هق من خود دعای باران است!
به ملک شعر و ادب فاش میتوانی دید
پیاده پیشتر از دستهی سواران است!
#حسین_جنتی
@shearvdastan
شادیام با دیگران است و غمم سهم خودم
باغ انگورم،که در دردِ خماری ماندهام...
#حسین_جنتی
#شب_نوشت
@shearvdastan
گذشت خوبیام از حد، به شک دچار شدند
به احترام کمی خم شدم، سوار شدند!
خودم به تیشهی تزئین، تراششان دادم
کجای کار غلط بود کردگار شدند؟!
عجب مدار از این شهر، بادهنوشانش
به شرحِ حرمتِ مِی، بر سرِ منار شدند
دلم ز آینهبودن به تنگ آمدهاست
که یکبهیک همه یارانِ من غبار شدند
رفو کنید رفیقان من! چه روزنهها
که راه در دل هم یافتند و غار شدند
حذر کنید رفیقان من! چه نجواها
که من ندیده گرفتم، سرم هوار شدند
چه کِرمها که لگدمالشان نکردی و حیف
که تا دَمار درآرند از تو، مار شدند...!
#حسین_جنتی
@shearvdastan
روزی به یک درخت جوان گفت کُندهای :
باشد که میز گوشهی میخانهای شوی !
تا از غم زمانه بیابی فراغ بال
ای کاشکی نشیمن پیمانهای شوی
یا اینکه از تو، کاسه ی «تاری» در آورند
شورآفرین مطرب دیوانهای شوی
یا صندوقی کنند تو را، قفل پشت قفل
گنجی نهان به سینهی ویرانهای شوی
اما ز سوز سینه دعا میکنم تو را
چون من مباد آنکه در خانهای شوی !
چون من مباد شعلهور و نیمهسوخته
روزی قرین آه غریبانهای شوی
چون من مباد آنکه به دستان خستهای
در موی دختران کسی شانهای شوی
روزی به یک درخت جوان گفت کُندهای :
«باشد که میز گوشهی میخانهای شوی»
#حسین_جنتی
@shearvdastan
اینک نگاه کن که نگویی ندیدهام
در کار ظلم بستن چشم و دهان یکیست
#حسین_جنتی
#غزه
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_آمریکا
@shearvdastan