eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
125 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم دردیست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟ گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم. ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت: دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم» هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم @shearvdastan
هرکه جز من بود از دیدارمان مأیوس بود همتم را رود اگر می‌داشت اقیانوس بود رد شدی از بین ما دیوانگان و مدتی‌‌ست بحث‌مان این است: آهو بود یا طاووس بود؟ خواب دیدم دست‌هایم خالی از گیسوی توست خوب شد با عطر مویت پا شدم، کابوس بود عطر گیسوی رهایی آمد و آزاد کرد پادشاهی را که در زندان خود محبوس بود هر زمان از عشق پرسیدند، گفتم آه، عشق... خاطرات بی‌شماری پشت این افسوس بود @shearvdastan
این چشم‌ها کنایه به چشمان یوسف است یا خانقاه مردم اهل تصوّف است؟ توصیف ناپذیری و این را به غیر تو در وصف هرکسی که بگویم تعارف است! در جمع دوستان تو هم‌چون غریبه‌ها یک لحظه جا ندارم و جای تأسّف است... ‌ آن پادشاه فاتح اگر چشم‌های توست پیروز عاشقی که دلش در تصرّف است ای صد هزار مصرع پیچیده موی تو! شعر مرا ببخش اگر بی‌تکلف است @shearvdastan
دردی‌ست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم... @shearvdastan
آمد به مزار من و خشنود ترین بود پس وعده‌ی دیدار که می‌گفت همین بود... @shearvdastan
بی من خوشی وگرنه از آن تو‌ می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جان تو می‌شدم ... @shearvdastan
به شوق گوشه‌ی چشم تو غوغایی‌ست در عالم طبیبی چون تو را هر گوشه می‌خوانند بیماران @shearvdastan
. ... گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر گفتم آری، خود نمی‌دانی که زیبایی چقدر! ‌ در میان دوستداران تا غریبم دید گفت: دوره‌گرد آشنا! دور و بر مایی چقدر! ‌ ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر ‌ عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت دل نمی‌بندی ولی محبوب دلهایی چقدر ‌ آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال بیش از این طاقت ندارم، دیر می‌آیی چقدر... ‌ @shearvdastan
: ‌ سفر می‌کردی و کار تو را دشوار می‌کردم که چون ابر بهاری گریۀ بسیار می‌کردم ‌ همان "آغاز" باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار "اول" باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشم خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم ‌ خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر غزل در گوش من می‌خوانْد و من تکرار می‌کردم @shearvdastan
در شمار دشمنان ‌آورده‌ای، امّا چه غم با همین شادم که گاهی در شمار آری مرا @shearvdastan
754.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است بمان! که مهر تو از سینه راندنش سخت است @shearvdastan
گفتم که با فراق مدارا کنم ،نشد یک روز را بدون تو فردا کنم،نشد @shearvdastan