eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
123 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
گوشه ای از حرای حجرهٔ خویش نیمه شب‌ها،خدا خدا می‌کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می کرد هر مَلک در دل آرزویش بود بشنود سوز ربنایش را آرزو داشت لحظه‌ای بوسد مهر و تسبیح کربلایش را هر زمان دل شکسته‌تر می‌شد «فاطمه اشفعی لنا» می‌خواند زیر لب با صدای بغض آلود روضه تلخ کوچه را می‌خواند عاقبت در یکی از آن شب‌ها دل او را به درد آوردند بی‌نمازان شهر پیغمبر سر سجاده دوره‌اش کردند پیرمرد قبیلهٔ ما را در دل شب، کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب، کشان کشان بردند ناجوانمردهای بی انصاف سن وسالی گذشته از آقا!؟ می شود لااقل نگهدارید حرمت گیسوی سپیدش را پا برهنه، بدون عمامه روح اسلام را کجا بردید؟ سال‌خورده ترین امامم را بی عبا و عصا کجا بردید؟ نکشیدش، مگر نمی‌بینید!؟ زانویش ناتوان و خسته شده چقدر گریه کرده او !!! نکند؟ حرمت مادرش شکسته شده ای سواره! نفس نفس زدنش علت روشن کهن‌سالی است بس که آقای ما زمین خورده!؟ در نگاه تو برق خوشحالی است جگرم تیر می کشد آقا چه بلاهایی آمده به سرت! تو فقط خیزران نخورده ای و شمر و خولی نبوده دور و برت به خدا خاک بر دهانم باد شعر آقا کجا و شمر کجا!؟ حرف خولی چرا وسط آمد؟ سرتان را کسی نبرد آقا به گمانم شما دلت می‌خواست شعر را سمت کربلا ببری دل آشفتهٔ محبان را با خودت پای نیزه‌ها ببری شک ندارم شما دلت می خواست بیت‌ها را پر از سپیده کنی گریه‌هایت اگر امان بدهد یادی از حنجره بریده کنی
نه رواقی، نه گنبدی، حتی سنگ قبری سر مزار تو نیست غیر مُشتی کبوتر خسته خادمی، زائری، کنار تو نیست اشک‌هایم کجا دخیل شوند؟! پس ضریحت کجاست آقا جان؟! روضه‌خوان‌ها چرا نمی‌خوانند؟! گریه ها بی صداست آقا جان گنبدی نیست تا دلم بپرد پا به پای کبوتران شما کاش می‌شد که دانه‌ای گیرم امشب از دست مهربان شما حرف ِ گلدسته را نباید زد تا حسودان شهر بسیارند از شما خانواده آقا جان در مدینه همه طلبکارند! حیف آن چاه‌ها که حیدر کند چقدر مادرت دعاشان کرد عوض آن همه محبت‌ها این مدینه چه خوب جبران کرد! کاش ایران می‌آمدی آقا نزد ما اهل بیت محترمند پیرمظلوم بی حرم اینجا پسران تو صاحب حرمند کاش ایران می‌آمدی آقا مُلک ری قبلهٔ ولا می‌شد مثل مشهد برایتان اینجا مشهدالصادقی بنا می‌شد کاش ایران می‌آمدی آقا قدمت روی چشم ما جا داشت کاش خاک شلمچه و فکه عطر یاس عبایتان را داشت کاش ایران می‌آمدی آقا مردمش رأفت و حیاء دارند ریسمان دست هم نمی‌بندند همه دل‌های با صفا دارند کاش ایران می‌آمدی آقا در مدینه غریب افتادید من بمیرم برایتان؛ گیر ِ عده‌ای نانجیب افتادید کاش ایران می‌آمدی آقا مردمش از مغیره بیزارند حُرمت گیسوی سپیدت را در مدینه نگه نمی‌دارند کاش ایران می‌آمدی آقا نوکری تو کم ثوابی نیست! همه جا از فضائلت گویند صحبت ازمجلس شرابی نیست