جغرافیایکوچکمن
بازوانتوست
ایکاش
تنگتر شود این سرزمین به من...
#علیرضا_بدیع
خِش خِش صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند....
#علیرضا_بدیع
📸
@shearvdastan
رفتهای چندیست تا خالی شوی از ما و من ها
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با اين سخن ها
گريه کردم بی تو روي شانه های جالباسی
عطر تلخت مانده روی تک تک اين پيرهن ها
بعد تو باد است حرف عالم و آدم به گوشم:
پندهای پيرمردان... شايعات پيرزن ها...
رفته بودی...مثل اشک از چشم ها افتاده بودم
با تو اما باز افتادهست اسمم در دهن ها
کيستي ای عشق؟ وقتي نيستی در سوگ و سورم
چيست فرق پيرهن های عروسی با کفن ها؟
حوض بی ماهی، حياط برگريزان، چای بد طعم
باز با گلپونه ها «من مانده ام تنهای تنها»
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
جغرافیای کوچک من بازوان توست
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
بازار شام کن شبمان را به موی خود
بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم
بر شانه ام گذار سرانگشت برف را
کوهم ولی تمام شده استقامتم...
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
این رد کفش نیست، نشانِ تعجب است
روییده وقتِ رفتنت از ردپای تو
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
من ماهیام امّا به سرم شور نهنگ است
این برکهی بیحوصله اندازهی من نیست
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
آغوش تو چقدر میآید به قامتم
در آن به قدر پیرهن خویش راحتم
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
درخت خشکم و هم صحبت کبوتر ها
تو هم که خستگی ات رفت میپری از من
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند
با رنگهای تازه مرا آشنا کند
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل بریدن هات حکمت داشت، دلبر داشتی...
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan
رفتهای چندیست تا خالی شوی از ما و منها
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخنها
گریه کردم بیتو روی شانههای جالباسی
عطر تلخت مانده روی تکتکِ این پیرهنها
بعد تو باد است حرف عالم و آدم به گوشم:
پندهای پیرمردان... شایعات پیرزنها ...
رفته بودی.. مثل اشک از چشمها افتاده بودم
کاش برگردی که افتد باز اسمم در دهنها
کیستی ای عشق؟ دور از امن آغوش تو اینجا
بوسه معنایی نمیگیرد فراتر از بدنها
کیستی ای عشق؟ وقتی نیستی در سوگ و سورم
چیست فرق پیرهنهای عروسی با کفنها ؟
حوض بیماهی، حیاط برگریزان، چای بَدطعم
باز با گلپونهها "من ماندهام تنهای تنها"
#علیرضا_بدیع
@shearvdastan