eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
125 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
نگـــاه رحمتت بــر مـــاست؛ می‌دانم که می‌آیی ز اشــک دوستـان پیداست؛ می‌دانم که می‌آیی گـذشته چـــارده قـــرن و هنــوز ای یــوسف زهرا تــو تنهـــا و علـی تنهــاست می‌دانم که می‌آیی بــه گـــوش شیعـــه از پشـتِ در آتــش‌زده گویی صـــدای نالــۀ زهــــراست می‌دانــم کــه می‌آیی بـه یــاد کـــربلا، کــــرب و بلا شــد عـــالم امکان زمــان، هـر روز عاشوراست، می‌دانم که می‌آیی هنـــوز آیــــات قــــرآن از لـب جــدّت بــه نوک نی بـه گــوش زینـب کبـراست، می‌دانـم که می‌آیی بــه یـــــاد آب‌آب تشنگــــان، چشـــــم محبـــانت ز اشک و خون دل دریاست، می‌دانم که می‌آیی هنــوز آن زخـم پیکـانی که بر چشم عمویت خورد به چشم خون‌فشان ماست می‌دانم که می‌آیی تمــــاشـای خیــــالیِّ ســـر اصغـــر بـه نــوک نی شــرار آتــش دل‌هــاست می‌دانــم کــه می‌آیی بــه خــون پــاک مظلـومانِ عالم می‌خورم سوگند کــه مهدی مصلـح دنیـاست می‌دانم که می‌آیی  اگرچه غایبی «میثم» به چشم خویش می‌بیند لــوای دولتت بـــرپاست می‌دانــم کـــه می‌آیی @shearvdastan
عید قربان است یـا عیـد عنایـات خداست؟ عید عشق و عیـد ایثار و مناجات و دعاست ذات حق با میهمـانانش گرفتـه جشن عیـد مرکـز ایـن جشـن نورانـی بیابـان منـاست هر کجا رو آوریم و هـر طرف چشم افکنیم خیمـۀ حجـاج بیـت‌الله پیش چشـم ماست نـور از هر خیمـه می‌تابـد بـه بـام آسمـان خیمه‌ها بیت‌الله و اشک و مناجات و دعاست حاجیـان دارنـد بـر سـر شـوق ذبح گوسفند قصد هر یک کشتن دیو هوس، گرگ هواست ای خوش آن حاجی که در آن سرزمین کرده وقوف خوش‌تر آن حاجی که جای او در آغوش خداست جان من قربان آن حاجی کـه زیـر خیمه‌ها چشم او گریان به یـاد خیمه‌های کربلاست پیش‌تر از دید چشمم خیمه می‌آید به چشم ای منا پاسخ بده، پس خیمۀ مهدی کجاست؟ حاجیان در هر نفس دارند از هم این سؤال پس کدامین خیمه‌گاه مهدی موعود ماست این صدای گریۀ مهدی است می‌آید به گوش؛ یا صـدای نالۀ «‌العفـو» ختم‌الانبیـاست؟ نالـۀ جانسـوز «یــااللهِ» ختـم‌المـرسلین یا صـدای گریـۀ شوق علی مرتضـاست؟ یا امـام مجتبا صـورت نهـاده بـر زمین؛ یـا نـوای آسمـان‌سـوز قتیل نینـواست؟ یکطرف آمـاده ابـراهیم، بـر ذبـح پسـر یکطرف تسلیم، اسماعیل از بهـر فداست جان من قربـان آن حاجی که قربانگاه او گاه نهـر علقمـه، گـه در کنـار قتلگاست جان من قربان آن حاجی که ذبح حجّ او طفل شیـر و نوجوان و پیرمرد پارساست حاجیان سر می‌تراشند و عـزیز فـاطمه در منای دوست می‌بینم سرش از تن جداست جان من قربان آن حاجی که در صحرای خون هـم قتیـل‌الاشقیـا و هـم ذبیـحٌ بالقفـاست جان من قربان آن حاجی که بعد از بذل جان سر به نوک نـی، تنش پامـال سمّ اسب هاست جان من قربان آن حاجی که در این حجّ خون مـروۀ او قتلگـاه او، صفـا طـشت طـلاست گریه کن «میثم» بر آن حاجی که اجر حجّ او گاه سنگ و گه سنان، گه تیغ، گه تیرِ جفاست @shearvdastan
باز آمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است @shearvdastan
علوم مشرق و مغرب به پیش دانش او چو قطره‌ای‌ست که پنهان به وسعت دریاست (ع) @shearvdastan
هر لحظـه در عزای علی تا قیام حشر «میثم» هزار بار اگر جان دهد رواست @shearvdastan