eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
79 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
کوتاه‌نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازه‌ی هرکس نبریدند #فروغی_بسطامی پیکر ۴۴ شهید تازه تفحص شده از مرز شلمچه وارد خاک کشور شد @shearvdastan
تویی آن آیت رحمت که نتوان کرد تفسیرش منم آن مایهٔ حسرت که نتوان داد تغییرش تو و زلف گره گیری که نتوان دید در چنگش من و خواب پریشانی که نتوان کرد تعبیرش تعال‌الله از این صورت که من ماتم ز تحسینش بنام ایزد از این معنی که من لالم ز تقریرش دلا را صورتی دیدم که دل می‌برد دیدارش به صورت خانه‌ای رفتم که جان می‌داد تصویرش حریفی شد نگار من که شاهانند محتاجش غزالی شد شکار من که شیرانند نخجیرش بلای جان مردم فتنهٔ چشم سیه مستش گشاد کار عالم حلقهٔ زلف گره گیرش به قتل عاشقان مایل دل پرورده از کینش به خون بی دلان شایق لب ناشسته از شیرش ز دستی خفته‌ام در خون که تن می‌نازد از تیغش ز شستی خورده‌ام پیکان که جان می‌رقصد از تیرش در آن مجمع که بسرایند ذکر از جعد حورالعین من و امید گیسویش من و سودای زنجیرش ز دست کافری کی می‌توان دیدن سلامت را که خون صد مسلمان می‌چکد هر دم ز شمشیرش شبی نگذشت کز دست غمش چون نی ننالیدم دریغ از نالهٔ پنهان که پیدا نیست تاثیرش به مردن هم علاجی نیست رنجور محبت را فغان زین درد بی‌درمان که درماندم ز تدبیرش سر معماری ار داری بیا ای خواجهٔ منعم که من ویرانه‌ای دارم که ویرانم ز تعمیرش مسخر ساخت نیر تا دل پاک فروغی را تو پنداری که از افسون پری کرده‌ست تسخیرش @shearvdastan
هر صبح زِ رویِ تو ، هم خانه‌ی خورشیدم ... #فروغی_بسطامی سلام. صبح آخرین روزای پائیزتون زیبا @shearvdastan
ایمن از تیر نگاه تو دل زاری نیست مردم آزارتر از چشم تو بیماری نیست باز در فکر اسیران کهن افتادی به کمند تو مگر تازه گرفتاری نیست؟ کی تواند که به سر تاج سلیمانی زد هر که از لعل تواش خاتم زنهاری نیست هر گز آن دولت بیدار نصیبش نشود هر که را وقت سحر دیدهٔ بیداری نیست دامن گوهر مقصود به دستش نفتد هرکه را در دل شب چشم گهرباری نیست قدمی بیش نمانده‌ست میان من و دوست لیکن از ضعف مراقوت رفتاری نیست ای که گفتی غم دل در بر دلدار بگو خود چه گویم که مرا قدرت گفتاری نیست کاشکی بار غمش بر کمر کوه نهند تا بدانند که سنگین‌تر از این باری نیست گاهی از حضرت معشوق نگاهی بکند خوش تر از مشغلهٔ عشق دگر کاری نیست یار از پرده هویدا شد و یاران غافل یوسفی هست دریغا که خریداری نیست اثری در نفس پیر مغان است ار نه سبحهٔ شیخ کم از حلقه زناری نیست از لب ساقی سر مست فروغی ما را نشه‌ای هست که در خانه خماری نیست @shearvdastan
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم! به غرور و ناز گفتی تو مگر هنوز هستی؟ @shearvdastan
عاشق روی تو می‌نازد به خیل عاشقان پادشاهی می‌کند صیدی که صیادش تویی @shearvdastan
کارِ مرا به نیم نگاهش تمام کرد بنگر چه میکند نگهِ ناتمامِ او... @shearvdastan
گاهی ار حضرت معشوق نگاهی بکند خوش تر از مشغله‌ی عشق دگر کاری نیست @shearvdastan
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی @shearvdastan
یار بی پرده کمر بست به رسوایی ما ما تماشایی او ، خلق تماشایی ما @shearvdastan
عمر گذشت، وز رخش سیر نشد نظاره‌ام حسرت او نمی‌رود از دل پاره پاره‌ام مردم و از دلم نرفت آرزوی جمال او وه که ز مرگ هم نشد در ره عشق چاره‌ام @shearvdastan
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم خواب ما به بود از عالم بیداری ما بی کسی بین که نکرده‌ست به شبهای فراق هیچکس غیر غم روی تو غم‌خواری ما @shearvdastan
شام نمی‌شود دگر صبح کسی که هر سحر زان خم طره بنگرد صبح دمیدهٔ تو را... @shearvdastan
کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی @shearvdastan
من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را کی توانم برکشید از سینه پیکان تو را گر بدینسان نرگس مست تو ساغر می‌دهد هوشیاری مشکل است البته مستان تو را وعده فردای زاهد قسمت امروز نیست بهر حور از دست نتوان داد دامان تو را جز سر زلف پریشانت نمی‌بینم کسی کاو به خاطر آورد خاطر پریشان تو را ای دریغ از تیغ ابرویت که خون غیر ریخت سال‌ها بیهوده رفتم خاک میدان تو را هرگز از جیب فلک سر بر نیارد آفتاب صبح‌دم بیند اگر چاک گریبان تو را دامن آفاق را پر عنبر سارا کنند گر بر افشانند زلف عنبر افشان تو را چشم گریان مرا از گریه نتوان منع کرد تا به کام دل نبوسم لعل خندان تو را آه سوزان را فروغی اندکی آهسته تر ترسم آسیبی رسد شمع شبستان تو را
هرصبح ز روی تو هم‌خانه‌ی خورشیدم @shearvdastan
در همه عمر به جز عشق نکردم کاری آه اگر حاصل این کار ندامت باشد @shearvdastan
دانه ی تسبيح ما را حالتی هرگز نداد بعد از اين در پایِ خم انگور بايد دانه كرد @shearvdastan
عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست؟؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است!
دانی که چیست حاصل انجام عاشقی جانانه را ببینی و جان را فدا کنی @shearvdastan
جز عشق گناهی نیست در نامه‌ی اعمالم..! @shearvdastan
کجا بریم دلی را که کرده‌ای تو چنینش؟ @shearvdastan