سرمه
به غیر از اشک چشمم کاری از من بر نمی آید
که از چشمه به غیر از آب چیزی در نمی آید
نمیدانم چه میخواهند از جان من این غمها
برای کشتن یک طفل که لشکر نمی آید
اگر ایمان نیاوردم گناهم پای تنهاییست
برای یک نفر بی دین که پیغمبر نمی آید
تمام زینت صاحب عزا پیراهن تیره است
به غیر از سرمه تزیینی به چشم تر نمی آید
همیشه دوستان با دست پر مهمان من هستند
برای دیدنم یک دوست بی خنجر نمی آید
گمان کردم که هر کس آدمیزاد است انسان است
نمی دانستم از هر چاه یوسف در نمی آید
#فضل_الله_مجرد
@shearvdastan