eitaa logo
شعر و داستان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
80 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 ارسال اشعار و انتقادات و پیشنهادها
مشاهده در ایتا
دانلود
الٰهِى إِنْ كانَتِ الْخَطايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِى لَـــدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّى بِحُسْنِ تَوَكُّلِى عَلَيْكَ خدایا ، اگـر خطاهایم مرا از نظـــرت انـــداخته ، بـه خاطر حـسن اعتمـــادم بر تو از من چشم‌ پوشی کن. @shearvdastan
بچه‌گی کرده‌ام، پشیمانم من ندانسته شیطنت کردم بغلم کن دوباره مثل قدیم رو نگردان ز من، غلط کردم سادگی کار دست من داده همنشین بد از تو دورم کرد لطف بیش از حد شما؛ امروز بنده‌ای سرکش و جسورم کرد سیب سرخ هوس فریبم داد دلم از کرده‌اش پشیمان است عذر تقصیر پیشت آوردم مهربان، بخشش از بزرگان است به کجا می‌شود فرار کنم!؟ بدتر از متهم زمین خوردم حیف آن دست که مرا بزنی نزده؛ من خودم زمین خوردم آبرو اشک و ندبه و توبه باز هم واژه‌های تکراری دست‌های مرا دوباره بگیر تا بفهمم که دوستم داری شده‌ام جنس کهنهٔ بازار رهگذر، دوست، آشنا نخرد کاش از اول ضرر نمی‌دیدم هیچ کس غیر تو مرا نخرد نه! من از چشم تو نمی‌افتم تا حسینی و کربلایی هست آبروی مرا نخواهی برد تا که عشق امام رضایی هست  «روسیاهم» صدا نخواهی زد پای من را قلم نخواهی کرد به دلم دست رد نخواهی زد سنگ روی یخم نخواهی کرد باز هم روی خوش نشان دادی چقدر خوب شد که زهرا هست غسل گریه کن ای دل غافل روضهٔ دست و مشک سقا هست
الهی نفسی ده که حلقهٔ بندگی تو گوش کند و جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند. @shearvdastan
الهی چه غم دارد که تو را دارد و که را شاید که تو را نستاید، آزادا آن نفس که بیاد تو بازان و آباد آن دل که به مهر تو نازان و شاد آن کس که با تو در پیمان است. ما را سر و سودای کس دیگر نیست در عشق تو پروای کس دیگر نیست جز تو دگری جای نگیرد در دل دل جای تو شد، جای کس دیگر نیست @shearvdastan
الهی در سر خمار تو داریم در دل اسرار تو داریم و به زبان اشعار تو داریم. اگر گوییم ثنای تو گوییم و اگر جوییم رضای تو جوییم. @shearvdastan
الهی ای کریمی که بخشندهٔ عطایی و ای حکیمی که پوشندهٔ خطایی و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی، بذات لایزال خود و به صفات با کمال خود و به عزت جلال خود و به عظمت جمال خود که جان ما را صفای خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خود ده و ما را آن ده که آن به. @shearvdastan
الهی به روز کار آمدم بنده وار با لب پُر توبه و زبان پُر استغفار، خواهی به کرم عزیز دار خواهی خوار، که من خجلم و شرمسار و تو خداوندی و صاحب‌اختیار. @shearvdastan
الهی از هیچ، همه چیز توانی و از همه چیز به هیچ نمایی، که گویم چنین یا چنانی، تو آفرینندهٔ این و آنی. جُز تو دگری جای نگیرد در دل دل جای تو شد جای کس دیگر نیست @shearvdastan
الهی کدام درد بود از این بیش که معشوق توانگر و عاشق درویش. @shearvdastan
الهی؛ ديده‌ای ده که جز تماشای ربوبيت نه بيند و دلی ده که غير از مهر عبوديت تو الهی؛ پايی ده که با آن کوی مهر تو پوييم و زبانی ده که با آن شکر ولای تو گوييم... @shearvdastan
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دست خالی آمدم، با دست خالی می روم یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین گریه کن های غم کرببلا را عفو کن جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن @shearvdastan
الهی تو آنی که از بنده ناسزا بینی و به عقوبت نشتابی، از بنده کفر می‌شنوی و نعمت از او باز نگیری و توبت و انابت بر او عرصه کنی و به پیغام و خطاب خود او را باز خوانی و اگر باز آمد او را وعدهٔ مغفرت دهی پس چون با دشمن بد کردار چنینی با دوستان نیکو کار چونی ؟ @shearvdastan
دارد تمام میشود این ماه دلبری ای یار از قصور من ای کاش بگذری مهمان بی حیای خودت را حلال کن حالا که سفره جمع شد این شام آخری از خانه ات نرفته دلم تنگ میشود آه ای فراق ، آه چه وضع مقدری ای وای اگر که دوست نبخشیده باشدم باید چه کرد با غم این خاک بر سری رفتند مردم و در بازار بسته شد فریاد میزنم برسد کاش مشتری من جنس بنجلم ته بازار مانده ام اما تویی که میرسی و‌ باز میخری حتی اگر محل ندهی صاحب منی نوکر غلط کند برود جای دیگری با دیدنم بیا و‌سرت را تکان نده شرمنده ام از این همه تقصیر نوکری دست مرا بگیر و ببر وادی السلام سیرم بده کنار غلامان حیدری گفتم به قبر من بنویسند یا علی آخر نمیشناسم از این نام بهتری بابای بچه های زمین خورده یا علی دست مرا بگیر که راهم بیاوری *** با دیدن هلال دلم رفت کربلا افتاد یاد قد هلالی خواهری دارد برادری سوی گودال میرود در پای خیمه میرود از حال خواهری آن میرود به قتلگه این میرود ز حال آه از فراق ، آه چه وضع مقدری رفت و لباس خویش به سرنیزه ها سپرد عریان تر از حسین ندیدم توانگری ای کاش ناشیانه نبرّند لااقل این نازدانه را جلوی چشم مادری دیگر هلال آب نیاور به قتلگاه این تشنه‌ی عزیز ندارد دگر سری *الشمر جالس نفس مادرش گرفت سر را برید و روبروی خواهرش گرفت* *این بیت ماندگار از استاد بزرگوارم حاج رحمان نوازنی ست وحید عظیم پور ۱۴۰۳ @shearvdastan