ز پیش دیده تا جانان من رفت
تو پنداری که از تن جان من رفت
سر و سامان مجو از من چو رفتی
تو چون رفتی سر و سامان من رفت
#وحشی_بافقی
@shearvdastan
وه که دامن میکشد آن سرو ناز از من هنوز
ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز
ناز بر من کن که نازت میکشم تا زندهام
نیم جانی هست و میآید نیاز ازمن هنوز
آنچنان جانبازیی کردم به راه او که خلق
سالها بگذشت و میگویند باز از من هنوز
سوختم صد بار پیش او سراپا همچو شمع
پرسد اکنون باعث سوز و گداز از من هنوز
همچو وحشی گه به تیغم مینوازد گه به تیر
مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز
#وحشی_بافقی
@shearvdastan
غم هجوم آورده میدانم که زارم میکشد
وین غم دیگر که دور از روی یارم میکشد
میکشد صد بار هر ساعت من بد روز را
من نمیدانم که روزی چند بارم میکشد
گریه کن بر حسرت و درد من ای ابر بهار
کاینچنین فصلی غم آن گلعذارم میکشد
شب هلاکم میکند اندیشهٔ غمهای روز
روز فکر محنت شبهای تارم میکشد
گفته خواهد کشت وحشی را به سد بیداد زود
دیر میآید مگر از انتظارم میکشد
#وحشی_بافقی
#ارسالی
@shearvdastan
بی رضای ماست سویت آمدن از ما مرنج
این نه جرم ما، گناه پای نافرمان ماست!
#وحشی_بافقی
@shearvdastan
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
#وحشی_بافقی
@shearvdastan
من سر زنم به سنگ و تو ساغر زنی به غیر
این سرزنش میانهٔ عشاق بس مــــرا...
#وحشی_بافقی
#ارسالی
@shearvdastan
شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند
پیش ما برگ و بری نیست،که سرما ببرد
#وحشی_بافقی
@shearvdastan
ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد؟
به جفا سازد و صد جور برای تو کشد
#وحشی_بافقی
@shearvdastan
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهی بامی که پریدیم، پریدیم
#وحشی_بافقی
@sheatvdastan