eitaa logo
شعر و داستان
1.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
37 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی تو آنی که از بنده ناسزا بینی و به عقوبت نشتابی، از بنده کفر می‌شنوی و نعمت از او باز نگیری و توبت و انابت بر او عرصه کنی و به پیغام و خطاب خود او را باز خوانی و اگر باز آمد او را وعدهٔ مغفرت دهی پس چون با دشمن بد کردار چنینی با دوستان نیکو کار چونی ؟ @shearvdastan
صبح یعنی تو بیایی و دلم باز شود با تماشای تو احوال خوش آغاز شود @shearvdastan
چو خدا بود پناهت، چه خطر بود ز راهت؟! به فلك رسد کلاهت که سر همه سرانی! @shearvdastan
هر که از عشق تو پرسید به او گفتم شکر پیش مردم گله از یار!!؟ همینم مانده @shearvdastan
دارد تمام میشود این ماه دلبری ای یار از قصور من ای کاش بگذری مهمان بی حیای خودت را حلال کن حالا که سفره جمع شد این شام آخری از خانه ات نرفته دلم تنگ میشود آه ای فراق ، آه چه وضع مقدری ای وای اگر که دوست نبخشیده باشدم باید چه کرد با غم این خاک بر سری رفتند مردم و در بازار بسته شد فریاد میزنم برسد کاش مشتری من جنس بنجلم ته بازار مانده ام اما تویی که میرسی و‌ باز میخری حتی اگر محل ندهی صاحب منی نوکر غلط کند برود جای دیگری با دیدنم بیا و‌سرت را تکان نده شرمنده ام از این همه تقصیر نوکری دست مرا بگیر و ببر وادی السلام سیرم بده کنار غلامان حیدری گفتم به قبر من بنویسند یا علی آخر نمیشناسم از این نام بهتری بابای بچه های زمین خورده یا علی دست مرا بگیر که راهم بیاوری *** با دیدن هلال دلم رفت کربلا افتاد یاد قد هلالی خواهری دارد برادری سوی گودال میرود در پای خیمه میرود از حال خواهری آن میرود به قتلگه این میرود ز حال آه از فراق ، آه چه وضع مقدری رفت و لباس خویش به سرنیزه ها سپرد عریان تر از حسین ندیدم توانگری ای کاش ناشیانه نبرّند لااقل این نازدانه را جلوی چشم مادری دیگر هلال آب نیاور به قتلگاه این تشنه‌ی عزیز ندارد دگر سری *الشمر جالس نفس مادرش گرفت سر را برید و روبروی خواهرش گرفت* *این بیت ماندگار از استاد بزرگوارم حاج رحمان نوازنی ست وحید عظیم پور ۱۴۰۳ @shearvdastan
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 عید ماه رمضان است پدرجان برگرد العجل ورد زبان است پدرجان برگرد این چه عیدی ست که از درد فراق رویت اشک هر شیعه روان است پدرجان برگرد ماه شوّال رسیده ست دوباره امّا ماه ما از چه نهان است پدرجان برگرد خسته از قوم ریاییم و نمانده چاره ظلم بر شیعه عیان است پدرجان برگرد هست دنیای بدون تو جهنّم اما با تو بهتر ز جنان است پدرجان برگرد سالها ساکن صحرا و بیابان هستی مادرت دل نگران است پدرجان برگرد نیمه شب گفت رقیه: تو کجایی بابا بعد تو تیره جهان است پدرجان برگرد چند روزی ست که محتاج عصا شد طفلت قدّم از غصّه؛ کمان است پدرجان برگرد دختری پست به موهای سفیدم خندید گل باغ تو خزان است پدرجان برگرد از زمانی که عمو را به سر نی دیدم دخترت لطمه زنان است پدرجان برگرد یاد اکبر نرود از دل لیلا هرگز کوه غم؛ وقت اذان است پدرجان برگرد بدترین درد برای دل پرخون رباب دیدن تیر و کمان است پدرجان برگرد چاره ای نیست بیا و ببرم همراهت مرگ من راه امان است پدرجان برگرد علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) بهار۱۴۰۳ @shearvdastan
وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است خراب باد وجودم اگر برای تو نیست @shearvdastan
عید رمضان آمد وماه رمضان رفت صد شکر که این آمد وصد حیف که آن رفت عید سعید فطر مبارک باد @shearvdastn
عشقِ او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران تن برون بردیم از این میدان ولی جان باختیم @shearvdastan
ماهِ من! طایفه‌‌ی روزه ‌بگیران چه‌ کنند؟ شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی @shearvdastan
باید رفت و رسید در قـــــــدس شریف باید که نفس کشید در قدس شریف باید همــــــــــه سال بعــــــد ان شاء الله باشیم نماز عـیــــد در قدس شریـــــف آرش براری @shearvdastan