eitaa logo
شعر و داستان
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
90 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها» ارتباط بدون ذکر نام شما: https://harfeto.timefriend.net/17368038386764
مشاهده در ایتا
دانلود
ای عمر! چیستی که به هر حال عاقبت جز حسرت گذشته در آینده ی تو نیست #فاضل_نظری @shearvdastan
گفتمش: شیرین‌ترین آواز چیست؟ چشم غمگینش به‌رویم خیره مانْد قطره‌قطره اشکش از مژگان چکید لرزه افتادش به گیسوی بلند زیر لب غمناک خواند ناله‌ی زنجیرها بر دست من گفتمش: آنگه که از هم بگسلند... خنده‌ی تلخی به لب آورد و گفت: آرزویی دلکش است اما دریغ بخت شورم ره برین امّید بست وان طلایی زورق خورشید را صخره‌های ساحل مغرب شکست. من به خود لرزیدم از دردی که تلخ در دل من با دل او می‌گریست گفتمش: بنگر در این دریای کور چشم هر اختر چراغِ زورقی‌ست. سر به سوی آسمان برداشت گفت: چشم هر اختر چراغ زورقی‌ست لیکن این شب نیز دریایی‌ست ژرف ای دریغا شب‌روان! کز نیمه راه می‌کِشد افسون شب در خواب‌شان. گفتمش: فانوس ماه می‌دهد از چشم بیداری نشان. گفت: امّا در شبی این گونه گنگ هیچ آوایی نمی‌آید به گوش. گفتمش: امّا دل من می‌تپد گوش کن اینک صدای پای دوست. گفت: ای افسوس! در این دام مرگ باز صید تازه‌ای را می‌براین صدای پای اوست. گریه‌ای افتاد در من بی امان در میان اشک‌ها پرسیدمش خوش‌ترین لبخند چیست؟ شعله ای در چشم تاریکش شکفت جوش خون در گونه‌اش آتش فشاند گفت: لبخندی که عشق سربلند وقت مردن بر لب مردان نشاند. من ز جا برخاستم، بوسیدمش. @shearvdastan
ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺠﻢ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ، ﭘﺮﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ... @shearvdastan
می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می‌کشم تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود آن‌قدرها سکوت تو را گوش می‌دهم تا گوشم از شنیدن ِ بسیار کر شود تو در منی و شعرم اگر «حافظانه» نیست «عشقت نه سرسری ست که ازسر به درشود» آرامشم همیشه مرا رنج داده‌است شور خطر کجاست که رنجم به سر شود؟ @shearvdastan
تیر ماهی های عزیز.. تولدتون مبارک
شعله دارم میکشم در تب، نمی فهمی چرا؟ تاب بی ماهی ندارد شب... نمی فهمی چرا؟ اهل آه و ناله کردن نیستم، جان من است اینکه هر دم میرسد بر لب، نمیفهمی چرا؟ ذوب دارم میشوم هر روز، می بینی مگر؟! آب دارم می روم هر شب نمیفهمی چرا؟ آنچه من پای به دست آوردن چشمت زدم قید دینم بود لامذهب! نمیفهمی چرا؟ بین مردم مثل من پیدا نخواهد شد، نگرد «یک» ندارد جز خودش مضرب، نمی فهمی چرا؟ بارها گفتم دل دیوانه گرد عشق نه! نیش خواهی خورد ازین عقرب، نمیفهمی چرا؟ @shearvdastan
قدرِ یک صبحانه با من کنجِ این آتش بشین مردِ تنها می تواند خوب چایی دم کند… سلام. صبحتون بخیر @shearvdastan
جهان روشن به ماه و آفتاب است.. جهان ما به دیدار تـــو روشن... @shearvdastan
‍ ‍ برای عاشقی کردن ، دلی خونبار می خواهم شدم پروانه عشقت، عذاب النار می خواهم چرا نامهربانی می کنی از من چه می خواهی دگر سیرم ز دنیایت ، در و دیوار می خواهم منم آن مرغ طوفانی که زخمی شد پروبالم بیا مرهم بزن بر زخم من ، دلدار می خواهم لبانت جام لبریز از شراب ناب شیرازست و من نوشیدن این جام را بسیار می خواهم برایت جشن می گیرم ، اگر سوی دلم آیی و زیبا می کنم کوی ات، چراغ و جار می خواهم شدم من مست چشمانت، توسل می کنم باشی تمنا می کنم از دل ، ز هشت و چار می خواهم منم آن تشنه لب عاشق که هستم روزه ی چشمت بیا ای نازنینم ، لذت افطار می خواهم . . . @shearvdastan
خوشم كه عشق نكرد امتحان پروازم‌ شكسته‌بالی من در قفس نهان گردید #بیدل_دهلوی @shearvdastan
اول آبی بود این دل، آخِر اما زرد شد آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد آفتابی بود، ابری شد، ولی باران نداشت رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه آه، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد؟ هرچه با مقصود خود نزدیکتر می‌شد، نشد هرچه از هر چیز و هر ناچیز دوری ‌کرد، شد هر چه روزی آرمان پنداشت، حرمان شد همه هر چه می‌پنداشت درمان است، عین درد شد درد اگر مرد است با دل راست رویارو شود پس چرا از پشت سر خنجر زد و نامرد شد؟ سربه‌زیر و ساکت و بی‌د‌ست‌وپا می‌رفت دل یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد بر زمین افتاد چون اشکی ز چشم آسمان ناگهان این اتفاق افتاد: زوجی فرد شد بعد هم تبعید و زندانِ ابد شد در کویر عین مجنون از پی لیلی بیابان‌گرد شد کودکِ دل شیطنت کرده‌ست یک‌ دم در ازل تا ابد از دامن پرمهر مادر، طرد شد @shearvdastan
📝 فراخوان نویسنده برای رادیو شبکه ایران صدا زیر نظر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، برای تکمیل کادر نویسندگان خود در نظر دارد از میان داوطلبانی که شرایط زیر را دارند، کادر خود را تکمیل کند. شرایط داوطلبان: ۱. فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی، فیلم‌نامه‌نویسی، نویسندگی رادیو، گذراندن یکی از دوره های داستان نویسی از آموزشگاه های آزاد هنری یا فارغ التحصیل یکی از رشته‌های زبان‌های خارجی (کپی مدرک تحصیلی یا کارت دانشجویی یا گواهی آموزشی) ۲. ارسال داستان با ساختار ارسطویی (آغاز، میان، پایان داشته باشد. شخصیت دچار تحول شود) * [داستان ارسالی حداکثر یک صفحه باشد. داستان های بیشتر از یک صفحه بررسی نخواهد شد.] توجه: داوطلبان لازم است. یک فایل دو صفحه‌ای فقط به صورت pdf شامل یک صفحه داستان با ساختار ارسطویی همراه برگ رزومه شامل نام، نام خانوادگی، سن، شماره تماس، رشته تحصیلی، دانشگاه محل تحصیل و اگر فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی نیستید دوره داستان‌نویسی که گذرانده‌اید و زبان خارجی که به آن تسلط دارید. با ارائه کپی مدرک تحصیلی یا کارت دانشجویی یا گواهی آموزشی) به شناسه @nevisandegieiranseda یا ایمیل Nevisandegieiranseda@gmail.com بفرستید. نکته: به فایل‌هایی که با فرمت‌های دیگر ارسال شوند و یا داستان‌هایی که بیش از یک صفحه باشند یا خارج از مهلت ارسال شده باشند ترتیب اثر داده نخواهد شد. نکته: داوطلبان با مدرک زبان‌های خارجی حتما باید یک دوره‌ی داستان‌نویسی را گذرانده یا به اصول قصه‌نویسی آشنا باشند. پس از مصاحبه برگزیدگان یک دوره دوماه - رایگان (حضور در تمامی جلسات دوره الزامی است) را در رادیو می‌گذرانند و در صورت پذیرش نهایی با رادیو همکاری خواهند داشت. yon.ir/wrseda @shearvdastan