eitaa logo
شعر و داستان
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
90 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها» ارتباط بدون ذکر نام شما: https://harfeto.timefriend.net/17368038386764
مشاهده در ایتا
دانلود
از یک نگاه تو رنگم پریده است، قربان آن شوم که تو را آفریده است تولدت مبارک
بخوان دعای فرج را که یار برگردد بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی حدیث غیبت یار تو مختصر گردد بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد بخوان دعای فرج را که یار می آید اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن که دست لطف خدا با تو همسفر گردد بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل گمان مکن که دعای تو کارگر گردد بخوان دعای فرج را خدا کند آید که روضه خوان غریبی و میخ در گردد دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت بخوان دعای فرج را که یار برگردد @shearvdastan
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد...! حافظ @shearvdastan
من قدر خود را بزرگتر از آن می‌دانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم #روزنگار، ۳۱ خرداد، شهادت شهید #مصطفی_چمران @shearvdastan
غم که می آید در و دیوار شاعر می شود در تو زندانی ترین رفتار شاعر می شود می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی خط کش و نقاله و پرگار ، شاعر می شود تا چه حد این حرفها را می توانی حس کنی حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می شود تا زمانی با توام ، انگار شاعر نیستم از تو تا دورم ، دلم انگار شاعر می شود باز می پرسی چطور اینگونه شاعر شد دلت ؟ تو دلت را جای من بگذار ، شاعر می شود گرچه می دانم نمی دانی چه دارم می کشم از تو می گوید دلم هر بار شاعر می شود @shearvdastan
جمعھ‌ها مزھ ےدلتنڪَی‌من تلخ تراست چون بایارخودت خلوت شیرین دارے..!!! ‌‌‌‌
فرق دارد بشکند, تاسنگ بشکاند دلی مثل وقتی بشکفد,یاتیغ بشکافدگلی سینه ام را میشکافی, تا دلم رابشکنی غیر ازین,دلدادگی با تو نداردحاصلی پیش ازین،بت خواندمت,هستی،ولی معبود ،نه هیچ احساسی نداری,آخر ازسنگ وگلی درپی انگیزه گشتم, تا بر انگیزانمت چون نداری دل, موثرنیست در تو عاملی هرچه کوشیدم نشد تاعشق را باورکنی میخ را برسنگ,پی درپی نکوبد عاقلی عشق را باورنداری,دشمن ماهم نباش ازخدای عاشقان و کار دنیا, غافلی پس نمیگیرم دلم را, یادگاری مال تو چون ندارم بهتر از دل, یادگار قابلی @shearvdastan
شعر و داستان
و خداوند در اخرین لحظات بهار بهترین هدیه ش را به من داد. بهترین خواهر و برادر دنیا را باهم برایم فرس
روحِ من با روحِ تو جانا مضاعف می شود «من» من و «تو» تویی اما «ما» مضاعف می شود دخترِ خردادی و وَه که زبانم قاصر است! با وجودت گرمیِ دنیا مضاعف می شود حدّ هر عشقی که از اول خدایی بوده است شک نکن؛ هر روز و هر فردا مضاعف می شود زندگی با تو پر از عشق است؛ اما بی تو نه! با تو رنگ آبی دریا مضاعف می شود خوب می دانم که زیبایی تو، پس زیباییِ این غزل با نام تو «لیلا» مضاعف می شود آخرین روز بهار آمد به دنیا... هر کسی روز آخر حُرمتش زیرا مضاعف می شود   مهدی تقی خواه
خدا كند ای دوست بین ما چیزی   اگر به هم بخورد استكان ما باشد   @shearvdastan
برای خنده و بوسه دهان یکی دادند برای گریه دو تا چشم،این عدالت نیست همیشه هر که دم از عاشقی زده تنهاست نماز آنکه مُکبّر شود جماعت نیست
از خواب چشم های تو تا صبح می پرم این روزها هوای تو افتاده در سرم هر سایه ای که بگذرد از خلوتم تویی افتاده ای به جان غزل های آخرم! گاهی صدای روشنت از دور می وزد گاهی شبیه ماه نشستی برابرم یا روبه روی پنجره ام ایستاده ای پاشیده عطر پیرهنت روی بسترم گاهی میان چادر گلدار کودکی ات باران گرفته ای سر گلدان پرپرم مثل پری در آینه ها حـرف می زنی جز آه…هرچه گفته ای از یاد می برم نزدیک صبح، کنج اتاقم نشسته ای لبخند می زنی و من از خواب میپرم سلام. صبح اولین روز تابستان تون پرازبرکت وشادی @shearvdastan
آنچنان کز رفتن گل، خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است آنچه از عمر سبک رفتار می‌ماند به جا نیست غیر از رشته طول امل چون عنکبوت آنچه از ما بر در و دیوار می‌ماند به جا کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گلچین ز گلشن خار می‌ماند به جا رنگ و بوی عاریت پا در رکاب رحلت است خارخاری در دل از گلزار می‌ماند به جا جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نیست پیش از این سیلاب کی دیوار می‌ماند به جا غافل است آن کز حیات رفته می جوید اثر نقش پا، کی زان سبک رفتار می‌ماند به جا هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقت آن کس خوش کز او آثار می‌ماند به جا زنگ افسوسی به دست خواجه هنگام رحیل از شمار درهم و دینار می‌ماند به جا نیست از کردار، ما بی حاصلان را بهره ای چون قلم از ما همین گفتار می‌ماند به جا ظالمان را مهلت از مظلوم چرخ افزون دهد بیشتر از مور اینجا مار می‌ماند به جا سینه ناصاف در میخانه نتوان یافتن نیست هر جا صیقلی، زنگار می‌ماند به جا می‌کشد حرف از لب ساغر می پرزور عشق در دل عاشق کجا اسرار می‌ماند به جا عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور برگ صائب بیشتر از بار می‌ماند به جا @shearvdastan