تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده
چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده
جسم جوانان بنی هاشم به خاک است
لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده
با احتساب آتش خیمه یقینا
چیزی برای دفن از اکبر نمانده
با احتساب نعل های تازه حتماً
چیزی هم از قنداقه ی اصغر نمانده
زیباترین پروانه در گودال مانده
پروانه ای که در تن او پر نمانده
مادر کنار پیکرش روضه گرفته
نایی برای گریه اش دیگر نمانده
تقصیر قلب سنگ نیزه دارها شد
حالا کنار او اگر خواهر نمانده
آقا رسید و دید از نزدیک انگار
انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده!
گفتند با گریه که آقا جز حصیری
چیزی برای دفن این بی سر نمانده
پیچید پیکر را میان بوریا و
فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده
با احتساب ضربه های آخر شمر
حتما دگر چیزی از این حنجر نمانده
#وحید_محمدی
#شب_جمعه
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
@shearvdastan
هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ !
وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ ...
تا عشـق نیاید،جمعه حالش نگران است ...
#جمعه
@shearvdastan
زیبایی تو مانند ماه است
برای دیدنت
باید شب را زنده داشت...
#علیرضا_روشن🌱🍃🌸
❤❤:❤❤
@shearvdastan
وتو😍❤️
خوب میدانی که من
آدم روز های بی تو بودن نیستم
خوب میدانی
که صدای بم مردانه ات
زندگی را
درشریانهایم جاری میکند
تومرا خوب بلدی
تومرا خوب میفهمی
نفسم بند به نفسهای توست
بمان برایم❤️
@shearvdastan
دیگر هوسی ما را جز
وصل #تو در سر نیست
رحمی ڪن و یادی ڪن
این بےسر و سامان را
❤️
@shearvdastan
این همه رنج کشیدیم و نمیدانستیم
که بلاهای *وصال* تو کم از *هجران* نیست
#هوشنگ_ابتهاج
@shearvdastan
بخت اگر بیدار باشد خواب بردارد مرا
یکسر از بستر در آغوش تو بگذارد مرا!
از چه دریا آمدم با ابر بی پایان غم
کآسمان عمریست تا یکریز میبارد مرا
آخرین پیمانهی شبگیر این خمخانه ام
تا کدامین مستِ درد آشام بگسارد مرا
گنج بیقدرم به دست روزگار مردهدوست
آن گهم داند که خود در خاک بسپارد مرا
گرچه مرگم پیشتر از فرصت دیدار توست
همچنان شوق وصالت زنده می دارد مرا
سینهی صافی گفتم پیش چشم روزگار
تا درین آیینه هر کسی خود چه انگارد مرا
سایه گر خود در هوایت خاک گردد باک نیست
عاقبت روزی به کویت باد می آرد مرا!
یاد آن فرزانهی آزردهخاطر خوش که گفت
خامشی جستم که حاسد مرده پندارد مرا
#هوشنگ_ابتهاج
@shearvdastan
هر روز، جهان است و فرازی و نشیبی
این نیز نگاهی است به افتادن سیبی
در غلغله ی جمعی و «تنها» شده ای باز
آنقدر که در پیرهنت نیز غریبی
آخر چه امیدی به شب و روز جهان است؟
باید همه ی عمر، خودت را بفریبی
چون قصه ی آن صخره که از صحبت دریا
جز سیلی امواج نبرده است نصیبی
آیینه ی تاریخ تو را درد شکسته است
اما تو نه تاریخ شناسی نه طبیبی!
#فاضل_نظری
@shearvdastan
صبح و شب ندارد جانم
هر وقت به تو فکر میکنم
فکرم پر میشود،
از تو و خاطرات با تو
فرقی هم نمیکند ساعت روزگار چند است
همینکه پای تو وسط باشد
همه چیز روشن است ...
@shearvdastan
کافیست هوایت
به سر این شهر بزند
تا آسمانش را
بارانی کند
و یک نفر را
در میان کوچه هایش
دلتنگ ...
((محمد شیرین زاده))
@shearvdastan