eitaa logo
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
250 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
746 ویدیو
31 فایل
حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود :  پس به خدا قسم من بر حقّم و دوستدار شهادت هستم. شرح نهج البلاغه، ج6، ص99 و 100 ✨🌟✨ ✌ارتباط با ادمین @shia_heydari ادمین تبادلات👈 @Sead_gomnam_313 ✨🌟✨ شرایط کپی👇 کپی باذکر صلواتــ اللهم عجل لولیک الفرج 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷 گفتم : اگر در کربلا بودم تا پای جان برای حسین(ع) تلاش میکردم گفت: یک حسین(ع)زنـده داریم نامـش مهدی(عج) است تاحالا برایش چه کرده ای؟ @sheeay_heydar
°•⛈🌱°• •لماذا یحدث کل هذا معی؟!😔🥀 +لأن الله یریدك أقوی!🙃🍃 •چرا همه ی اینا سرم میاد؟!💔 +چون خدا تو رو قوی تر میخواد☺️🌿 @sheeay_heydar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
✨بسـم الله الرحمـن الرحـیم✨ #پسـرڪ_فـلافـل_فـروش #پـارت_چـهـارم مدتی باچاپخانه‌های اطراف میدان بها
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ روزگارجوانی اززبان پدرشهید 💎درروستاهای اطراف قوچان به دنیاآمدم.روزگارخانواده ی مابه سختی می گذشت. هنوزچهارسال ازعمرمن نگذشته بودکه پدرم راازدست دادم.سختی زندگی بسیاربیشترشد.بابرخی بستگان راهی تهران شدیم. یک بچه یتیم درآن روزگارچه میکرد؟چه کسی به اوتوجه داشت؟ زندگی من به سختی می گذشت.چه روزهاوشب هاکه نه غذایی داشتم نه جایی برای استراحت. 💎تااینکه بایاری خداکاری پیداکردم.یکی ازبستگان ماازعلمابود.اوازمن خواست همراه ایشان باشم وکارهایش راپیگیری کنم. تاسنین جوانی درتهران بودم ودرخدمت ایشان فعالیت می کردم.این هم کارخدابودکه سرنوشت ماراباامورالهی گره زد. فضای معنوی خوبی درکارمن حاکم بود.بیشترکارمن درمسجدواین مسائل بود. بعدازمدتی به سراغ بافندگی رفتم.چندسال رادریک کارگاه بافندگی گذراندم. 💎باپیروزی انقلاب به روستای خودمان برگشتم.بایکی ازدختران خوبی که خانواده معرفی کردندازدواج کردم وبه تهران برگشتیم. خوشحال بودم که خداوندسرنوشت مارادر خانه ی خودش رقم زده بود!خدالطف کردوده سال درمسجدفاطمیه درمحله ی دولاب تهران به عنوان خادم مسجدمشغول فعالیت شدیم. حضوردرمسجدباعث شدکه خواسته یاناخواسته دررشدمعنوی فرزندانم تاثیرمثبتی ایجادشود. 💎فرزنداولم مهدی بود;پسری بسیارخوب وباادب،بعدخداوندبه مادختردادوبعدهم درزمانی که جنگ به پایان رسید،یعنی اواخرسال1367محمدهادی به دنیاآمد.بعدهم دودختردیگربه خانواده ی مااضافه شد. روزهاگذشت ومحمدهادی بزرگ شد.دردوران دبستان به مدرسه ی شهیدسعیدی درمیدان آیت الله سعیدی می رفت. هادی دوره ی دبستان بودکه واردشغل مصالح فروشی شدم وخادمی مسجدراتحویل دادم. هادی ازهمان ایام باهیئت حاج حسین سازورکه دردهه ی محرم درمحله ی مابرگزارمیشدآشناگردید.من هم ازقبل،باحاج حسین رفیق بودم.باپسرم دربرنامه های هیئت شرکت می کردیم. پسرم بااینکه سن وسالی نداشت،امادرتدارکات هیئت بسیارزحمت می کشید. بدون ادعاوبدون سروصدابرای بچه های هیئت وقت می گذاشت. 💎یادم است که این پسرمن ازهمان دوران نوجوانی به ورزش علاقه نشان می داد.رفته بودچندتاوسیله ی ورزشی تهیه کرده وصبح هامشغول میشد. به میله ای که برای پرده به کناردرب حیاط نصب شده بودبارفیکس می زد. بااینکه لاغربودامابدنش حسابی ورزیده شد. 🚫 @sheeay_heydar
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #پـسـرڪ_فـلافـل_فـروش #پـارت_پـنـجـم روزگارجوانی اززبان پدرشهید 💎در
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ آن روزها"اززبان مادرشهید" 💎درخانواده ای بزرگ شدگ که توجه به دین ومذهب نهادینه بود.ازروزاول به مایادداده بودندکه نبایدگِردگناه بچرخیم.زمانی هم که باردارمیشدم،این مراقبت من بیشترمیشد. سال1367بودکه محمدهادی یاهمان هادی به دنیاآمد.پسری بودبسیاردوست داشتنی.اودرشب جمعه وچندروزبعدازایام فاطمیه به دنیاآمد.یادم هست که دهه ی فجربود.روز13بهمن. 💎وقتی میخواستیم ازبیمارستان مرخص شویم،تقویم رادیدم که نوشته بود:شهادت امام محمدهادی برای همین نام اورامحمدهادی گذاشتیم.عجیب است که اوعاشق ودلداده ی امام هادی شدودراین راه ودرشهرامام هادی یعنی سامرابه شهادت رسید. هادی اذیتی برای مانداشت.آنچه رامی خواست خودش به دست می آورد. ازهمان کودکی روی پای خودش بود.مستقل بارآمدواین،درآینده ی زندگی اوخیلی تاثیرداشت. 💎زمینه ی مذهبی خانواده بسیاردراوتاثیرگذاربود.البته من اززمانی که این پسررابارداربودم،بسیاردرمسائل معنوی مراقبت می کردم.هرچیزی رانمی خورد.خیلی درحلال وحرام دقت می کرد.سعی می کردم کمتربانامحرم برخوردداشته باشم. 💎آن زمان مادرمسجدفاطمیه بودیم وبه نوعی مهمان حضرت زهرا،من یقین دارم این مسائل بسیاردرشخصیت اواثرگذاربود.هرزمان مشغول زیارت عاشورامی شدم،هادی ودیگربچه هاکنارم می نشستندوبامن تکرارمی کردند. 💎وضعیت مالی خانواده ی مامتوسط بود.هادی این رامی فهمیدوشرایط رادرک می کرد.برای همین ازهمان کودکی کم توقع بود. دردوره ی دبستان درمدرسه س شهیدسعیدی بود.کاری به مانداشت.خودش درس می خواندو... ازهمان ایام پسرهاراباخودم به مسجدانثارالعباس می بردم.بچه هارادرواحدنوجوانان بسیج ثبت نام کردم.آن هاهم درکلاس های قرآن واردوهاشرکت می کردند. 💎دوران دبیرستان رادرمدرسه ی شهیدتوپچی درس خواند.درسش بدنبود،اماکمی بازیگوش شده بود.همان موقع کلاس ورزش های رزمی می رفت.مثل بقیه ی هم سن وسال هایش به فوتبال خیلی علاقه داشت. 💎سیکلش راکه گرفت،برای ادامه تحصیل راهی دبیرستان شهداگردید.اماازهمان سال های اولیه ی دبیرستان،زمزمه ی ترک تحصیل راکوک کرد! می گفت میخواهم بروم سرکار،ازدرس خسته شده ام،من توان درس خواندن ندارم و... البته همه ی اینهابهانه های دوران جوانی بود.درنهایت درس رارهاکرد. مدتی بیکارودنبال بازی و...بود.بعدهم به سراغ کاررفت. ماکه خبرنداشتیم،اماخودش رفته بوددنبال کار.مدتی دریک تولیدی وبعدمغازه ی یکی ازدوستانش مشغول فلافل فروشی شد. 🚫 @sheeay_heydar
هرکی بیداره واین پیامومیخونه اره دقیقاباخود ِتوام😊 نت گوشیتوخاموش کن،پاشوبرووضوبگیر،حتی اگ شده همون سه رکعت نمازوَتروشفع روبخون🙂 اقاحتی اگ نمیتونی سه رکعت روبخونی یه رکعت بخون🙁 پاشودیگهـ🤨 منم رفتمـــ😌
چون آقا روت حساب باز کرده ، چقدر از خودت گذشتی؟ چقدر بلد بودی از عقایدت دفاع کنی؟ چقدر تونستی انقلاب رو بفهمونی؟ چقدر خودت انقلاب رو درست فهمیدی؟ چقدر یاد گرفتی؟ چقدر مثل اسمت بچه مذهبی بودی؟ چقدر بودی؟ 🧐 🌱 @sheeay_heydar
چریک یعنی چی؟ یعنی نیروی غیرنظامی و غیر رسمی و داوطلب! یعنی هرجا و هرطور لازم باشه هست! دیگه که معروفه به چریک .. من و تو چقدر چریک ِ ولایتیم؟ چقدر مثل چمران داوطلبانه سینه سپر کردیم؟ الان که تیر و تفنگ نیست ، چقدر سینه سپر کردیم و فحش و غصه و حرص خوردیم که آقا سرپا بمونه؟ ؟ @sheeay_heydar
میگفت: امر بہ ‌معروف و نهی‌ از منڪر یعنی من حاضرم بمیرم امّا نذارم تو بری جهنم ..!! @sheeay_heydar
...! یه‌بار‌خالصانـه؛ بـرودر‌خـونـه‌ی‌خـدا، بگـو: خدایـــا...!!! میشه‌همه‌ی‌گناهامو یکجا‌تک‌ماده‌کنـی...؟! :) ❤️
میگفت که: دل‌اگر‌دل‌باشد طلب‌گناهِ‌نمیکنه :)