eitaa logo
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
240 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
795 ویدیو
31 فایل
حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود :  پس به خدا قسم من بر حقّم و دوستدار شهادت هستم. شرح نهج البلاغه، ج6، ص99 و 100 ✨🌟✨ ✌ارتباط با ادمین @shia_heydari ادمین تبادلات👈 @Sead_gomnam_313 ✨🌟✨ شرایط کپی👇 کپی باذکر صلواتــ اللهم عجل لولیک الفرج 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #پسـرڪ_فـلافـل_فـروش #پـارت_بـیـسـت‌وچـهـارم احتیاط 💎س
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ یاحسین 💎میگوینداگرمیخواهی شیعه ی واقعی آقااباعبدالله رابشناسی سه باردرمقابل او نام مقدس حسين رابرزبان جاری کنید. خواهیددیدکه محب وشیعه ی واقعی حالتش تغییرکرده واشک درچشمانش حلقه میزند. شدت علاقه ومحبت هادی به امام حسین وصف ناشدنی بود.اواززمانی که خودراشناخت درراه سیدوسالارشهیدان قدم برمیداشت. هادی ازبچگی درهیئت هاکمک میکرد.او درکنارذکرهایی که همیشه برلب داشت، نام یاحسین راتکرارمیکرد. واقعانمیشودمیزان محبت اوراتوصیف کرد.این سال های آخروقتی دربرنامه های هیئت شرکت میکرد،حال وهوای همه تغییرمیکرد. 💎یادم هست چندنفرازکوچک ترهای هیئت می پرسیدند:چراوقتی آقاهادی در جلسات هیئت شرکت میکند،حال و هوای مجلس ماتغییرمیکند؟ ماهم میگفتیم به خاطراینکه اوتازه از کربلاونجف برگشته. اماواقعیت چیزدیگری بود.محبت آقاابا عبدالله باگوشت وپوست وخون اوآمیخته شده بود.اوتاحدودی امام حسین را شناخته بود.برای همین وقتی نام مبارک آقارادرمقابل اومیبردنداختيارازکف میداد. وقتی صبح هابرای نمازبه مسجدمی آمد. بعدازنمازصبح درگوشه ای ازمسجدبه سجده میرفت ودرسجده کل زیارت عاشورا راقرائت میکرد. 💎هادی هرجامیرفت برای هیئت امام حسین هزینه میکرد.درباره ی هیئت رهروان شهداکه نوجوانان مسجدبودندنیز همیشه جزءبانیان هزینه های هیئت بود. زمانی که هادی ساکن نجف بود،هرشب جمعه به کربلامیرفت.درمدت حضوردر کربلاازدوستانش جدامیشدوخلوت عجیبی بامولای خودداشت. خوب به یاددارم که هادی ازمیان همه ی شهدای کربلابه یک شهید علاقه ی ویژه داشت.بعضی وقت هاخودش رامثل آن شهیدمیدانست وجمله ی آن شهیدرا تکرارمیکرد. هادی میگفت:من عاشق جُون،غلام آقاابا عبدالله،هستم.چون در روزعاشورابه آقاحرف هایی زدکه حرف دل من به مولااست. 💎اوازسیاه بودن وبدبوبودن خودش حرف زدواینکه لیاقت نداردکه خونش درردیف خون پاکان قرارگیرد.من هم همینگونه ام. نه آدم درستی هستم.نه... دراین آخرین سفرهادی مطلبی رابرای من گفت که خیلی عجیب بود!هادی می گفت:یک باردرنجف تصمیم گرفتم که سه روزآب وغذاکمتربخورم یااصلانخورم تا ببینم مولای ماامام حسین درروزعاشورا چه حالی داشت. این کارراشروع کردم.روزسوم حال وروزمن خیلی خراب شد.وقتی خواستم ازخانه بیرون بیایم دیدم چشمانم سیاهی می رود. من همه جارامثل دودمیدیدم.آن قدرحال من بدشدکه نمیتوانستم روی پای خودم بایستم. ازآن روزبیشترازقبل مفهوم کربلاو تشنگی وامام حسين رامیفهمم. 🚫 @sheeay_heydar