شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
✨بسـم الله الرحمـن الرحـیم✨ #پسـرڪ_فـلافـل_فـروش #پـارت_سـوم گمنامی: اوایل کاربود
✨بسـم الله الرحمـن الرحـیم✨
#پسـرڪ_فـلافـل_فـروش
#پـارت_چـهـارم
مدتی باچاپخانههای اطراف میدان بهارستان همکاری میکرد.پوسترها را برچسب های شهداراچاپ می کرد.زیر بیشتراین پوسترهابه توصیه اونوشته بودند:جبهه فرهنگی،علیه تهاجم فرهنگی–گمنام.
رفاقت ماباهادی ادامه داشت.تااینکه یک روزتماس گرفت.پشت تلفن فریادمیزدو گریه میکرد!بعدهم خبرعروج ملکوتی سید علی مصطفوی رابه من داد.
سال بعدهمه دوستان راجمع کردوتلاش نمودتاکتاب خاطرات سید علی مصطفوی چاپ شود.اوهمه کارهاراانجام میداداما میگفت:راضی نیستم اسمی ازمن به میدان آید.
کتاب همسفرشهدامنتشرشد.بعدازسید علی،هادی بسیارغمگین بود.
نزدیک ترین دوست خودرادرمسجدازدست داده بود.
بعدازپایان خدمت چندین کارمختلف را تجربه کردوبعدازآن،راهی حوزه علمیه شد.
تابستان سال1391درنجف، گوشه ی حرم حضرت علی اورادیدم.یک دشداشه ی عربی پوشیده بودوهمراه چندطلبه ی دیگرمشغول مباحثه بود.جلورفتم وگفتم: هادی خودتی؟!
بلندشدوبه سمت من آمدوهمدیگررادر آغوش گرفتیم.باتعجب گفتم:اینجاچیکار میکنی؟
بدون مکث وباهمان لبخندهمیشگی گفت:اومدم اینجابراشهادت!
خندیدم وبه شوخی گفتم:بروبابا،جمع کن این حرفارو،درباغ روبستند،کلیدش هم نیست!دیگه تموم شد.حرف شهادت رونزن.
دوسال ازآن قضیه گذشت.تااینکه یکی دیگرازدوستان پیامکی برای من فرستادکه حالم رادگرگون کرد.اونوشته بود:«هادی ذوالفقاری،ازشهرسامرابه کاروان شهیدان پیوست.»
برای شهادت هادی گریه نکردم;چون خودتاکیدداشت که اشک رافقط بایددرعزای حضرت زهراریخت.اماخیلی درباره اوفکرکردم.
هادی چه کارکرد؟ ازکجابه کجارسید؟اوچگونه مسیررسیدن به مقصدرابرای خودش هموارکرد؟
اینهاسوالاتی است که ذهن من رابسیار به خودش درگیرنمودوبرای پاسخ به این سوالات به دنبال خاطرات هادی رفتیم.
امادراولین مصاحبه یکی ازدوستان روحانی مطلبی گفت که تاییداین سخنان بود.او برای معرفی هادی ذوالفقاری گفت:وقتی انسانی کارهایش رابرای خداوپنهانی انجام دهد،خداونددرهمین دنیاآن راآشکار میکند.
هادی ذوالفقاری مصداق همین مطلب است.اوگمنام فعالیت کردومظلومانه شهیدشد.به همین دلیل است که بعداز شهادت،شماازهادی ذوالفقاری زیاد شنیدهای وبعدازاین بیشترخواهی شنید.
#کپی_ممنوع🚫
@sheeay_heydar