eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
22.8هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
19.4هزار ویدیو
39 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 یادتون باشه یک تبر صدها ضربه به درخت میزنه و هیچ اتفاقی نمیفته، این ضربه آخرشه که درخت رو قطع میکنه، نتیجه میده و به چشم میاد افراد موفق بارها و بارها، سالیان سال برای اهداف خود تلاش کرده اند، تا اینکه پس از شکست های مختلف و دوباره ادامه دادن و تلاش کردن شون به موفقیت میرسند و صدای موفقیتشون به گوش خیلی ها میرسه ... این موفقیت نتیجه سال ها تلاش هست ... اگه تلاش کردی و هنوز موفقیتی رو کسب نکردی، این طبیعیه و ما نباید توقع داشته باشیم که با یک یا دوبار تلاش کردن به نتیجه دلخواه برسیم، باید بارها و بارها شکست بخوری، بارها و بارها تلاش کنی و ادامه بدی و مطمئنا اگه این روند ادامه داشته باشه به موفقیت خواهید رسید ! هرگز نا امید نشو رفیق ‌‌... ادامه بده، باانگیزه و باوری شکست ناپذیرتر .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچوقت شخصیت یک انسان را از روی لباسش قضاوت نکنید شاید بهترین قلب زیر کهنه ترین لباس باشد... .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃🌸🍃 مردی از امام سجاد (علیه السلام) سؤالات متعددی کرد و امام به همه آنها پاسخ داد. مرد خداحافظی کرد و هنوز از در خانه بیرون نرفته بود که با خودش گفت بهتر است تا اینجا هستم سؤالات دیگری هم بپرسم، شاید بعدها به دردم بخورند. مرد هنوز حرفی نزده بود که امام به او گفت در کتاب مقدس انجیل نوشته شده از آنچه که نمی توانید به آن عمل کنید نپرسید، زیرا علمی که به آن عمل نشود باعث دوری از خداوند می شود. .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃🌸🍃 حضرت علي علیه السلام نوجوانی را از سه جهت حساس معرفی کرده اند: اوّل اينكه قلب نوجوان مانند زمين، خالي و مساعد است كه هرچه در آن بكاري همان را درو ميكني: «انّما قلب الحدث كالأرض الخالية مهما اُلقي فيها من كلّ شيء قبلته» دوم اينكه دوران نوجواني را زودگذر ميدانند و گوشزد ميفرمايند سريعاً آن را دريابيد: «بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك» سوم اينكه شيطان در اين زمان به نوجوان زياد روي مياورد و لازم است براي آن پناهگاه خوبي در نظر گرفت كه بهترين پناهگاه، قرآن كريم، ائمه عليهم السلام و ادعيه ميباشد. .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃🌸🍃 حضرت علي علیه السلام نوجوانی را از سه جهت حساس معرفی کرده اند: اوّل اينكه قلب نوجوان مانند زمين، خالي و مساعد است كه هرچه در آن بكاري همان را درو ميكني: «انّما قلب الحدث كالأرض الخالية مهما اُلقي فيها من كلّ شيء قبلته» دوم اينكه دوران نوجواني را زودگذر ميدانند و گوشزد ميفرمايند سريعاً آن را دريابيد: «بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك» سوم اينكه شيطان در اين زمان به نوجوان زياد روي مياورد و لازم است براي آن پناهگاه خوبي در نظر گرفت كه بهترين پناهگاه، قرآن كريم، ائمه عليهم السلام و ادعيه ميباشد. .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎خط پایان زندگیتان را تجسم کنید به عنوان یک تمرین کلاسی از دانشجویان ارشد‌ خود همواره خواسته‌ام یک آگهی یا سخنرانی درگذشت بنویسند. به آنان می‌گویم، 'فرض کنید در دهۀ هشتاد عمر خود از دنیا رفته‌اید. مردم زیادی در مراسم خاک‌سپاری شما شرکت کرده‌اند و بهترین دوست شما پیشتر پذیرفته است مدیحه‌سرایی را برعهده بگیرد. اما از او خواسته‌اید که کوتاه سخن بگوید. آنچه را که دوست دارید بگوید در کمتر از 300 واژه بنویسید'. در واقع من از کسانیکه در نقطۀ اوج زندگی حرفه‌ای خود هستند، می‌خواهم در نقطۀ پایانی زندگی خود بایستند و به گذشته نگاه کنند و به این فکر کنند که میل دارند برای چه چیزی در یادها بمانند؟ مهم‌ترین مشارکت آنان در زندگی چه چیزی خواهد بود؟ چه چیزی را از خود به جای خواهند گذاشت؟ با انجام این تمرین، خود دریافتم که تمرین هشداردهنده‌ای است؛ اما به فرد نیز اجازه می‌دهد رؤیاپردازی کند. این تمرین می‌خواهد به شرکت‌کنندگان کمک کند تا کار و زندگی خود را در یک پرسپکتیو یا چشم‌انداز قرار دهند و نیز بر هرگونه توانایی که تحقق نیافته است تمرکز کنند. بعید می‌دانم ارسطو این تمرین را تأیید نمی‌کرد زیرا این کار تمرینی است برای اندیشیدن، چیزی که او برای زندگیِ آزمون‌شده حیاتی می‌دانست. 📗 کتاب منحنی دوم ✍🏻 چارلز_هندی l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎امان از ذات خراب!!! 🔹پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌، نقل‌ می‌کرد: 🔸گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمیرساند‌ و بخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌ بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌. 🔸این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار میرفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی، بره‌ای شکار میکرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌. اما با اینکه ‌رفت ‌آمد ‌او از آغل‌ گوسفندان ‌بود، هرگز متعرض‌ گوسفندان ‌ما نمیشد‌. 🔸ما دقیقا آمار گوسفندان ‌و ‌بره های‌ آنها ‌را داشتیم‌ و کاملا مواظب‌ بودیم‌. بچه‌ها تقریبا‌ بزرگ ‌شده‌‌‌‌ بودند. یک‌بار و در غیاب ‌ماده ‌گرگ ‌که ‌برای ‌شکار رفته‌ بود، بچه‌های ‌او‌‌ یکی ‌از ‌بره‌ها را کشتند! 🔸ما صبر کردیم، ببینیم ‌چه ‌اتفاقی‌ خواهد افتاد‌؛ وقتی ‌ماده ‌گرگ ‌برگشت ‌و این ‌منظره ‌را دید، به ‌بچه‌هایش ‌حمله‌ور شد؛ آنها ‌را گاز می گرفت و میزد ‌و بچه‌ها ‌سر و صدا و جیغ ‌میکشیدند ‌و پس ‌از آن ‌نیز ‌همان‌ روز ‌آنها را برداشت‌‌ و از ‌آغل ‌ما رفت‌. 🔸روز بعد، با کمال ‌تعجب ‌دیدیم، گرگ، یک ‌بره‌ ای شکار کرده و آن‌ را نکشته ‌و زنده ‌آن‌ را از دیوار‌ آغل ‌گوسفندان ‌انداخت ‌رفت‌.» ♦️این ‌یک ‌گرگ ‌است‌ و با سه‌ خصلت‌: درندگی وحشی ‌بودن‌ و حیوانیت ‌شناخته ‌میشود‌ اما میفهمد هرگاه ‌داخل ‌زندگی ‌کسی‌ شد و کسی ‌به ‌او ‌پناه‌ داد و احسان ‌کرد، به‌ او خیانت ‌نکند ‌و اگر‌ ضرری‌ به ‌او زد ‌جبران نماید؛ هر ذاتی رو میشه درست کرد، جز ذات خراب....!! l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
.📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk "مرد لاف زن" 💎یک مرد لاف زن، پوست دنبه‌ای چرب در خانه داشت و هر روز لب و سبیل خود را چرب می‌کرد و به مجلس ثروتمندان می‌رفت و چنین وانمود می‌کرد که غذای چرب خورده است. دست به سبیل خود می‌کشید، تا به حاضران بفهماند که این هم دلیل راستی گفتار من امّا... شکمش از گرسنگی ناله می‌کرد که‌ ای دروغگو، خدا حیله و مکر تو را آشکار کند! این لاف و دروغ تو ما را آتش می‌زند، الهی آن سبیل چرب تو کنده شود، اگر تو این همه لافِ دروغ نمی‌زدی، لااقل یک نفر رحم می‌کرد و چیزی به ما می‌داد. ای مرد ابله لاف و خودنمایی روزی و نعمت را از آدم دور می‌کند، شکم مرد دشمن سبیل او شده بود و یکسره دعا می‌کرد که خدایا این دروغگو را رسوا کن تا بخشندگان بر ما رحم کنند، و چیزی به این شکم و روده برسد. عاقبت دعای شکم مستجاب شد و روزی گربه‌ای آمد و آن دنبه چرب را ربود، اهل خانه دنبال گربه دویدند ولی گربه دنبه را برد. پسر آن مرد از ترس اینکه پدر او را تنبیه کند رنگش پرید و به مجلس دوید، و با صدای بلند گفت پدر! پدر! گربه دنبه را برد، آن دنبه‌ای که هر روز صبح لب و سبیلت را با آن چرب می‌کردی، من نتوانستم آن را ازگربه گیرم. حاضران مجلس خندیدند، آنگاه بر آن مرد دلسوزی کردند و غذایش دادند. "مرد دید که راستگویی سودمندتر است از لاف و دروغ." l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
📚 📕 دنیای خدا ✍🏻 نجیب محفوظ 📑 20 صفحه l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش! یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف! در خانه ما به چیزهایی حیف گفته می‌شد که نباید آنها را مصرف می‌کردیم..!! نباید به آنها دست می‌زدیم، فقط هر چند وقت یک بار می‌توانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم! حیف مادرم که دیگر نمی‌تواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دست‌های ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد! مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد... دستهایش، چشم‌هایش، موهایش، قلبش، حافظه‌اش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد. حالا داشته‌هایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست... حیفِ مادرم که قدر حیف‌ترین چیزها را ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد ... l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎اشو میگه: هر وقت احساس کردی حال خوبی نداری فقط پنج دقیقه عمیق بازدم کن حس کن که به همراه بازدم حال بد و تاریکت را به بیرون پرتاب می کنی شگفت زده خواهی شد در طی پنج دقیقه به حالت نرمال باز می گردی و تاریکی و بی حوصلگی ناپدید می شود... l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
👈 چگونه ایرانیان، مغولان را از ایران بیرون ڪردند و ایران را آزاد ساختند؟ ♦️‏ صدوبیست سال مغولها هر چه خواستند در ایران ڪردند. جنایتے نبود ڪه از آن چشم پوشیده باشند. از ڪشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت، ‏برخے از قبایل مغول‌ها پس از فتح ایران ساڪن خراسان شدند ولے چون بیابانگرد بودند در شهرها زندگے نمی‌ڪردند. ♦️ مغول‌ها همه حقے داشتند ‏مغولان مجاز بودند هر ڪه را خواستند بڪشند به هر ڪه خواستند تجاوز ڪنند و هر چه را خواستند غارت ڪنند. ایرانیان برایشان برده نبودند احشام بودند ♦️ ‏در تاریخ دوره مغول همه‌چیز باورنڪردنے است. چنان یاسے میان مردم ایران وجود میداشته ڪه حتے در برابر ڪشتن خودشان هم مقاومت نمی‌ڪردند. ♦️ ‏ابن اثیر می‌نویسد: یک مغول در صحرایے به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بڪشد. هیچڪس جرات نڪرد مقاومت ڪند جز یک نفر ڪه او را ڪشت ♦️ ‏داستان از روستاے باشتین و دو برادر ڪه همسایه بودند شروع می‌شود. چند مغول بیابانگرد به خانهٔ این‌ دو می‌روند و زنان و دخترانشان را طلب می‌ڪنند ‏بر خلاف 120سال قبلش دو برادر مقاومت می‌ڪنند و مغولان را می‌ڪشند مردم باشتین اول می‌ترسند ولے مرد شجاعے به نام عبدالرزاق دعوت بایستادگے میڪند ♦️ ‏خبر به قریه‌هاے اطراف می‌رسد. حاڪم سبزوار مامورانے را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر ڪنند. عبدالرزاق با ڪمک مردم روستا ماموران را می‌ڪشد. ‏در نهایت حاڪم سبزوار سپاهے چندصدنفره را به باشتین می‌فرستد ولے حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت می‌ڪنند. عبدالرزاق فرمانده قیام می‌شود. ‏در چند روستا مردم مغولان را می‌ڪشند و خبرهاے مغول‌ڪشے ڪم‌ڪم زیاد می‌شود. عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد. ♦️ ‏فوج‌فوج مردمان به‌ستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه [حاکم سبزوار] بایستند ‏عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد. ♦️ پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغول‌ها پیروز می‌شوند. آن روز حتماً پرشڪوه بوده است! ♦️ ‏طغای‌تیمور ایلخان مغول یک ایلچے مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت ڪنند. سربداران او را می‌ڪشند و از طغای‌تیمور می‌خواهند ڪه اطاعت ڪند سربداران به جنگ می‌روند و طغاے تیمور را شڪست می‌دهند و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول است ‏هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد باد خزان نڪبت ایام ناگهان بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد ‏آن ڪس ڪه اسب داشت، غبارش فرونشست باد سُم خران شما نیز بگذرد در مملڪت ڪه غرش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد... .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk