هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
ست چایخوری و استند فقط ؟؟تومن 😳😳
شعبه ی ؟؟تومنی😳😳
✨ عرضه مستقیم لوازم خونگی
#کتری_قوری_ظروف_فله
#دکوری🎉 قابلمه بدون کارتن 😐
🛑 جهت سفارش👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/866844716Cbb5723aa7a
مسیولیت ارسال تا درب منزل👌🌺🌺
🌹#داستان کوتاه🌹
🕊 #پرندهات_را_آزاد_کن...
🍃✍پسربچه اي پرنده زيبايي داشت. او به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
حتي شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد.
🍃✍اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگي او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند.
🍃✍هر وقت پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را تهديد مي كردند كه الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با التماس مي گفت: نه، كاري به پرنده ام نداشته باشيد.
🍃✍هر كاري گفتيد انجام مي دهم.
تا اينكه يك روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختي و كسالت گفت، خسته ام و خوابم مياد، برادرش گفت: الان پرنده ات را از قفس رها مي كنم، كه پسرك آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم.
كه با آزادي او خودم هم آزاد شدم.
🖌اين حكايت همه ما است.
تنها فرق ما، در نوع پرنده اي است كه به آن دلبسته ايم.
پرنده بسياري پولشان، بعضي قدرتشان، برخي موقعيتشان، پاره اي زيبايي و جمالشان، عده اي مدرك و عنوان آكادميك و خلاصه شيطان و نفس، هر كسي را به چيزي بسته اند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهي نفس خودمان از ما بيگاري كشيده و ما را رها نكنند.
🖋پرنده ات را آزاد کن....
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
❌واسه عیدت هنوز هیچی خرید نکردی؟❌
یه کانال پیدا کردم،از خونگی گرفته تا بیرونی همه چی میاره
مزون دارن وبیشتر کارهای بیرونی رو خودشون میدوزن 😍
لباس خونگی هاشونم مارکh&m
واسه همین کاراشون باکیفیت 💯وقیمت مناسب 🤗
زود بیا تا تموم نشده 👇
https://eitaa.com/joinchat/1992032566Cad0afa1702
🎀#حکایت🎀
#بانوانی که عاشق آرایش و زیبایی برای بیرون رفتن هستند حتما بخونند
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت:
- ببخشید آقا! من میتونم یکم به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
#مرد که اصلاً توقع چنین حرفی رو نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا پرید و میان بازار و جمعیت، یقۀ جوان رو گرفت و عصبانی، #طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:
- مردیکۀ مگه خودت ناموس #نداری…؟ خجالت نمیکشی؟؟
اما جوان، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی بشه و واکنشی نشون بده، همان طور مودبانه #و متین ادامه داد..
- خیلی عذر میخوام؛ فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی بشین! دیدم همۀ تو #بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت میبرن، من گفتم حداقل از شما #اجازه بگیرم، که نامردی نکرده باشم…!😔
حالا هم یقه مو ول کنین! از خیرش گذشتم!!
#مرد خشکش زد… همانطور که یقۀ #جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد…
#اینجاست که میگن مردان باغیرت زنان با حجاب دارند....🌱
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
آیا میدانید!؟👇
⁉️قویترین داروی زنان کدام گیاه است؟
⁉️چرا فرزند زنانِ بارداری که ازشکمشان خجالت میکشند بیشتر دختر است؟!
⁉️چرا دیر وقت نباید بچه ها را حمام برد؟!
⁉️چرا نباید بیشتر از ۲ سال به کودک شیر داد!؟
جوابهای شگفت انگیز سوالهای شما😳😁👇
https://eitaa.com/joinchat/1417281725C4792b6a454
💠#داستان آموزنده💠
👈صدقه از مال کم نمیکند ‼️
مردی گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آنرا برای روز عید قربانی کند.گوسفند از دست مرد جدا شد و فرار کرد.
مردشروع کرد بدنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر میماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامیکه گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد ، ناگهان همسایه شان ابومحمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند ! او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .
مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت: خدا قبول میکند ای خواهرم مرا بخاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش بعد مرد رو به قبله کرد و گفت: خدایا ازم قبول کن
روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پرازگوسفند دید که ایستاده ، گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد.
فروشنده گفت: بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم مرد گوسفند را برد وسوارماشین کرد برگشت تا قیمتش را حساب کند فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد پس این نصیب توست ...
✨صدقه را بنگر که چه چیزیست !!صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است!
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
نوزادی که سه پا دارد😳
مردی که شبیه بع شتر است😳
ازدواج دختر بچه با مرد بزرگسال😳
دختر بچه ای که مادر شد😳
عجیب ترین های جهان رو بدون سانسور ببین😡👇
https://eitaa.com/joinchat/1815674883Cc7806d19a9
❌لینک موقت👆
🌻#داستان آموزنده🌻
خواهری که تازه عروسی کرده بود به نماز شوهر خودش خیلی اهمیت میداد وهر روز او را برای نماز صبح بیدار می کرد تا به مسجد برود..
یکی از روزها کمی دیرتر بیدار شد و شوهرش را بلافاصله بیدار کرد تا هر چه زودتر به مسجد برود و نماز را به جماعت بخواند.شوهر که به مسجد رسید جماعت اول تمام شده بود با جماعت دوم نمازش را تمام کرد.
بعد از نماز،امام مسجد سراسیمه پیش او رفت و گفت: تو شوهر فلانی نیستی؟حسابی تعجب کرد!! اسم خانومش را از کجا گرفته بود.؟!!با تعجب تمام گفت بله خودم هستم اما تو اسم خانم من را از کجا فهمیدی؟
امام گفت به الله قسم که من امشب در خواب دیدم که همه اهل مسجد که نماز فجر را با ما با جماعت اول میخوانند،در بهشت با هم هستیم و یک زن هم همراه ما بود. من درباره اش پرسیدم به من گفته شد این فلان زن همسر فلانی هست...!
مرد خوشحال و با شور وشوق فراوان به خانه اش رفت تا این مژده و خبر خوش را به همسر مومنه ودلسوزش برساند.وقتی به خانه رسید همسر عزیزش را درحالی یافت که درحال سجده است و روح پاکش به آسمانها عروج کرده است...
الله اکبر . . . چه خاتمه زیبایی نصیب زنی اون هم دراین دوران شده ... کسی که به نمازخودش که هیچ ، بلکه به نماز جماعت شوهرش هم اهمیت زیادی میداده.
ای کسیکه باخیال راحت صبحها خواب خوش را را بر نمازت ترجیح می دهی و گمان میکنی با اینکارت استراحت و آرامش بیشتری راحاصل میکنی بدان ! که همیشه در دایره غمها واندوههای ناتمام قرارمیگیری...
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🔴 داستان های کوتاه جذاب 👉
🔴 داستان های پند اموز 👉
🔴 داستان های بهلول 👉
🔴 سخنان بزرگان 👉
🔴 خاطرات مشاهیر و بزرگان 👉
🔴 احادیث معصومین 👉
همش در کانال زیر 😍👇
https://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
📚#داستان آموزنده📚
✍🏻اسلام با رفتار مسلمانان گسترش یافت
روایت کرده اند که مردی صالح و زاهد عاملان و کارگزاران خود را سفارش می کرد که عیب کالایش را هنگام فروش به مردم بگویند و آنها را فریب ندهند.
بعد از این تذکر هر خریداری که به قصد خرید کالا وارد مغازه او می شد عیب کالا و اجناس را به اطلاع او می رساندند.
روزی شخصی یهودی به قصد خرید پیراهن وارد مغازه شد. از قضا پیراهنی را انتخاب کرد که ایراد داشت. آن مرد در مغازه نبود و شاگردش به این نیت که خریدار یهودی است، ضرورتی ندید که ایراد پیراهن را به او گوشزد کند.
آن مرد پیراهن را خرید و از مغازه بیرون رفت. بعدازمدتی صاحب مغازه برگشت و متوجه شدکه شاگردش سه هزار درهم از آن شخص یهودی دریافت کرده است و عیبی که در پیراهن بود به مشتری ابلاغ نکرده است.
صاحب مغازه وقتی از این جریان مطلع شد بسیار ناراحت شد و از شاگردش سراغ آن مرد را گرفت و به دنبال او روان شد.
آن مرد یهودی با قافله ای رهسپار منطقه ای شده بود. اما آن مرد آرام نگرفت، پول دریافتی را برداشت و به دنبال آن قافله روان شد.
بالاخره آن مرد را بعد از سه روز پیدا کرد و به او گفت: ای فلانی تو پیراهنی را با این نام و نشان از مغازه من خریده ای که در آن ایرادی وجود دارد و تو متوجه نشده ای و شاگرد من هم کوتاهی کرده و آن را به تو نگفته است. پولت را بگیر و پیراهن را به من باز گردان!
مرد یهودی گفت: چه چیزی تو را به اینجا کشانده است؟مرد صالح گفت: اسلام و سخن پیامبر صل الله علیه و سلم که می فرماید: «من غَشّنا فلیس منا» یعنی هر کس که تقلب کند از ما نیست.
مرد یهودی گفت: پولی که من بابت آن پیراهن پرداخت کرده ام پول جعلی و تقلبی است پس شما هم به جای آن پول واقعی بگیر و بیشتر از آنچه تو انتظار داری انجام می دهم که: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله»
در نتیجه این اخلاق نیکو مرد یهودی مسلمان شد.
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
❣#ﺩﺍﺳﺘﺎنی ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺟﺎﺭﯼ ﺳﺎﺧﺖ !!!
💢ﺿﺮﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ :
【ﺯﻧﯽ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺮﺩ】
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻤﯿﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺻﻐﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﺣﻔﻆ ﻗﺮﺁﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ .
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﺣﻔﻆ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﮔﻔﺖ ﺑﻠﻪ ... ﺑﻪ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺳﻦ ﮐﻤﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺯ ﺟﺰﺀ ﻋﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺧﻮﺍﻧﺪ
🌼 ﭘﺲ ﮔﻔﺘﻢ ﺳﻮﺭﻩ ﺗﺒﺎﺭﮎ ﺭﺍ ﺣﻔﻈﯽ؟
ﮔﻔﺖ ﺑﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺧﻮﺍﻧﺪ... ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺳﻦ ﮐﻤﺶ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ،
🌼 ﺍﺯ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺤﻞ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ ؟ ... ﻫﻨﮕﺎمی که ﺁﻧﺮﺍ ﻧﯿﺰ ﺣﻔﻆ ﺑﻮﺩ ﺗﻌﺠﺒﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ ﻭﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺳﻮﺭﻩﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺯﻣﺎﯾﻢ،
🌼ﺍﺯ ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻘﺮﻩ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﯾﺎ ﺑﻘﺮﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺣﻔﻈﯽ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﻠﻪ و ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻗﺮﺍﺋﺘﺶ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ .. ﺗﻮ ﺣﺎﻓﻆ ﻗﺮﺁﻧﯽ ؟ ... ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺑﻠﻪ
❣ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺎﺷﺎﺀﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺗﺒﺎﺭﮎ ﺍلله
ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺣﻀﻮﺭ ﯾﺎﺑﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﺵ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﮐﺮﺩﻡ !!
ﺳﺒﺤﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭘﺪﺭﯼ، ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺁﯾﺪ ؟
ﭘﺪﺭﯼ ﺳﻬﻞ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻭ ﺑﺪﻭﺭ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺳﻨﺖ !!
ﺑﻄﻮﺭﯾﮑﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮﺵ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﯼ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﺷﺪﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﻓﻮﺭﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﺸﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻌﺠﺒﯽ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﭘﺪﺭ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭﯾﺴﺖ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺮﺩ... ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﻗﺮﺁﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺟﺰﺀ ﺳﯽ.
ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﭽﮕﯽ ﻭ ﺑﻬﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﻮﺩﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻭ ﺣﺎﻓﻈﺶ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﺪ، ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ ﺍﯼ ﺟﺎﻟﺐ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻗﺮﺁﻥ ﺁن رﻭﺯﺵ اول باشد، ﺍﻭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﻡ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﭙﺰﺩ🍜
ﻭ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﺮﻭﺭ ﺩﺭﺱ ﻫﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ ﺍﺵ ﺍﻭﻝ ﺷﻮﺩ ﺍﻭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﮑﺎﻥ ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ
ﺁﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ🏖
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺧﺘﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﯾﺎ ﺣﻔﻆ ﯾﮏ ﺟﺰﺀ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻔﺮ ﻣﯿﺪﺍﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻣﻔﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺁﻧﻬﺎ ایجاد ﺷﺪ.
❣ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺻﺎﻟﺤﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺻﻼﺡ ﮔﺮﺩﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺍﺻﻼﺡ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ.
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
.
اول نیت کن بعد هر کدوم از فال هایی که دوست داری انتخاب کن 👇🏿😳😱
🔮 فال روزانــــــه 🌞
https://eitaa.com/joinchat/586350645C532be74653
🔮 فال احـساسـی 💖
https://eitaa.com/joinchat/586350645C532be74653
🔮 فال قــهــــــــوه ☕️
https://eitaa.com/joinchat/586350645C532be74653