eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
20.7هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
23.1هزار ویدیو
42 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
عجیب و پر ابهام🥶
✨💢✨💢🔥💢 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
✨💢✨💢🔥💢 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk ✨💢🔥💢✨ 🔥💢✨ ✨ ✫ از اعضای کانال داستان و پند ✦ عنوان داستان: 🔥قسمت چهارم و پایانی همیشه منو تو دلشوره و سردرگمی میذاشت . من اونقدر شرایط سختشو تحمل کرده بودم که میتونم به جرات بگم تو این زمونه هیچ دختری حاضر نیست چنین شرایطی رو قبول کنه , حاضر نیست قبول کنه شوهرش کار کنه تمام وقتشو تا جاییکه حتی وقت نداشته باشه پیامی بهش بده و آخر هم پول حاصل از کارش رو هم خرج خانوادش کنه و حتی پول یه روسری از اون پولها حق اون دختر نباشه... من با همه ی این ها هم کنار میومدم اما دیگه نمیتونستم این حجم از تنهاییمو تحمل کنم ... شنیدین میگن به ستوه اومدم ؟ من به معنای واقعیه کلمه به ستوه اومده بودم 😓... اون حتی حاضر بود من برم عمل های زیبایی انجام بدم , میدونید دنیای من با دنیای اون زمین تا آسمون فرق میکرد.. واسه همین ساکت نموندم ... خانواده هارو درجریان گذاشتم ,حاضر بودم ننگ کلمه ی طلاق رو به جون بخرم ولی با یه آدم بی احساس ادامه ندم ... اما تو فامیل ما خیلی کم اسم طلاق به گوش میخورد و من با آوردن این کلمه به وضوح غم بزرگیو تو چشم پدرم دیدم و چجور میتونستم رو خواستم پافشاری کنم وقتی پدرم هنوز بعد سه سال داغدار پسرش بود و چجور میتونستم چشم رو همه چی ببندم و بگم این آدمه زندگیه من نیست وقتی پدرم با برادر خودش هم قطع رابطه کرده بود سر راضی نبودن اون به این وصلت... یعنی من بشم باعث سرشکستگیه پدرم؟ نه... 😔 مطمئن بودم که نمیتونم راضی بشم به این کار حتی اگه شرایط زندگیمم سختتر میشد... من حتی وقتی اسم طلاق روآوردم شوهرم هیچ مخالفتی نداشت , اگه حتی یکبار بهم میگفت من حاضر نیستم توروازدست بدم امیدم به زندگی برمیگشت و محال بود به جدایی فکر کنم اما اون حتی از گفتن این جمله هم دریغ میکرد... من موندم...بخاطر خانوادم... موندم تا با یه آدم اشتباهی زندگیمو تا چندماه دیگه شروع کنم . اینکه کار درستی کردم یا نه نمیدونم ,فقط خدا میدونه چی در انتظارمه ... ولی هدف من از گفتن داستان زندگیم و گذاشتن تو کانال داستان و پند این که شاید مشکل خیلی ها باشه یا شایدم فقط برای من پیش اومده این بود که چندتا چیزو بهتون بگم: دخترای زیادی مثل من هستن که با بی پولی طرفشون کنار میان ولی بیتوجهی خیلی بیشتر از بی پولی آدمو داغون میکنه... میدونم این جمله هایی که میگم و شاید هزار جا خونده باشید اما میگم که یادآوری کنم ازتون خواهش میکنم تنها ملاک ازدواجتون دوست داشتن نباشه... اگه میبینید یه نفر خیلی دوستتون داره ولی آدم هم نیستید هیچوقت تن به ازدواج ندید که همون دوست داشتنم به نفرت تبدیل میکنید... میخاستم به همه ی مردها بگم بخدا هیچ زنی افسرده و غمگین نمیشه اگه مرد زندگیش به اندازه ی کافی مرد باشه... من خیلی از شب هارو تو تنهایی سوختم وقتی صفحه ی تلگرامم پر از پیام دوستانم بود و تنها کسی که حتی یه سلام هم برام نفرستاده بود شوهر خودم بود... نذارید دختر دیگه ای مثل من😔 توبیتوجهی همسرش بسوزه... من دختری بودم که موقعیت های ازدواج زیادی داشتم حتی در زمانی که عقد بودم خیلی از خانواده ها اجازه ی خواستگاری میخاستن و وقتی میفهمیدن من ازدواج کردم انگار که یک شی باارزش روازدست دادن, چرا باید اسیر قدرنشناسیه یک نفر میشدم؟ میدونم خیلی از دخترهای دیگه ای تو سرزمینم هستن که بخاطرزیبایی ,بخاطر نجابت ,بخاطر خانواده ی خوب,آرزوی خیلیا هستن اما اسیر قدرنشناسیه یک نفر میشن ...از همینجا به همتون میگم نباشید... اسیر قدرنشناسیهای یکنفر نباشید... اگه دیدین جایی کسی برای موندنتون تلاشی نمیکنه دل بکنید ... خیلی وقت ها رفتن و دل کندن بهتر از موندن و زجر کشیدنه... در آخر بگم کانال داستان و پند واقعا عالیه, تنها کانالیه که من چندماهه عضوم و حذف نکردم, تو هرکانالی شاید چندروز بیشتر نموندم ولی مطالب و داستانهای این کانال حرف نداره ممنون از مدیر محترم و ادمین های کانال ✨پایان ✫داستان های واقعی و آموزنده در کانال داستان و پند✫ ✨💢🔥💢✨🔥 🔥💢✨💢 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk ✨💢 ✨