هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
#دختری و موهات کوتاهه؟😟
6سال طول میکشه تاموهات بلندشه؟🤦🏻♀
بااین #محلول_خونگی موهاتو تو یک هفته بلندو ابریشمی کن😍🍯
کلی ماسک موداره این کانال 💃🏼👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/26279948Cff8257eac2
راستی کلی مدل مو برای زیر شال و روسری داره که جون میده واسه تیپای دلبرونه💃💃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 داستان #دختری که میخواست با پسر باتقوایی #زنا کند📛
🎤 خطیب: شیخ خالد راشد
🎬 #کلیپ_های_اسلامی👇
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 داستان #دختری که میخواست با پسر باتقوایی #زنا کند📛
🎤 خطیب: شیخ خالد راشد
🎬 #کلیپ_های_اسلامی👇
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
#دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم.
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم،
اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!
این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛
هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم،
اما اگر از او بخواهیم دستمان ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!
و این یعنی عشق...
"دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
✍🏻 #تـوبـهدخـترےازدیــاربلـوچـسـتان
#باسلام خدمت همه مادران وخواهران عزیزایمانی. داستان چگونگی هدایت من کاملا واقعی هست من قبلا #دختری بودم ک عاشق رقص وموسیقی بودم تیپ های انچنانی میزدم باموهای نیم لخت تو بازاروکوچه ها میگشتم😔 واین برام افتخاری شده بود تا سن 19سالگی اصلا نمازنمیخاندم مادرم زنه باخدای بود همیشه نصیحتم میکرد اما من درجوابش میگفتم بهشت برای تو من ب جهنم هم راضیم مادرم گریه میکرد ودستهایش را بلند میکرد ومیگفت خدایا هدایتش بده اما بازم میگفتم من نمیخوام هدایت بشم مادرم برای هدایتم همیشه دعا میکرد یادم هست هروقت ک مادرم از رادیو وعظ گوش میکرد من ازلجش صدای موسیقی رو بلندتر میکردم از صدای اون مولوی ک وعظ میکرد متنفر بودم از صدای قران بدم می اومد.هرجا عروسی دعوت میشدم میرقصیدم تمام مردا وزنان نگام میکردن منم خوشحال بودم. خلاصه چندسال زندگی خودمو باگناه گذراندم #تااینکه پسرعموم اومدخواستگاریم خواستم بهش جواب رد بدم چون اون یه جوان باخدا بود نمازش باجماعت بود همیشه قران میخوند.منم یه شوهر در حد خودم میخواستم.شبش ک مادرم گفت فردا باید جواب خواستگارتو بدی منم تو دلم گفتم جواب من منفیه شبش خوابیدم صبح ک بیدارشدم وقتی مادرم ازم پرسید جوابت چیه ناخداگاه گفتم باشه قبولش میکنم خودم هم باورم نمیشد چطور این حرفو زدم انگار مادرم تمام شب برام دعا کرده بود ک قبولش کنم چون هدایت منو تو پسرعموم میدید.نامزد کردیم وپسرعموم رفت سربازی منم مثل قبل فکر خوشی و هوا وحوس بودم بعدازتمام شدن سربازیش ازدواج کردیم تو فکراین بودم ک اگه بفهمه ک من نماز نمیخونم چی؟هروقت اذان داده میشد شوهرم وضو میگرفت ومیرفت بطرف مسجد منم حیالم راحت ک هیچ وقت نمیفهمه.چندماه از ازدواجمون گذشت یه روز شوهرم دستمو گرفت گفت فردا مدرسه دینی ثبت نام میکنند برو ثبت نام کن منم گفتم چیگفت تو برو اگه خوشت نیومد دیگه نرو گفتم اصلا حرفشو نزن من ازمکتب ومدرسه دینی خوشم نمیاددیگه چیزی نگفت منم خوشحال ک مجبورم نکرد اما ازاون روز هرشب ساعت 3شب بیدارمیشد نمازمیخوندودعامیکردمنم هرشب باصدای گریه هایش بیدارمیشدم اما بی خیال سرمو میبردم زیر پتو ومیخوابیدم تا دوماه شوهرم هرشب بیدارمیشد تااینکه یه روز بهم گفت همسرم عشقم میدونی من تورو خیلی خیلی دوست دارم گفتم اره میدونم گفت پس حرف منو زمین ننداز برو مکتب هنوزم دیر نیست وقتی اینو گفت احساس کردم حرفش تو دلم اثرکرد گفتم چشم اقایی.همسرم باوجوداینکه فهمیده بودمن اصلا نمازنمیخونم اما اصلا ب روی خودش نمی اورد.صبحش زودترازهرروز ک ساعت شش ونیم بود بیدارشدم اماده شدم رفتم مکتب ثبت نام کردم اولین روزی ک تومکتب قدم گذاشتم 😊حلاوت ایمانو حس کردم.تومکتب استادا کمکم میکردن برام ازحجاب حرف میزدن احادیث نبوی رو میخوندن توخونه همسرم هم برام دعا میکردهم نصیحتم میکردمنم تابه الان خدارشکرمیکنم ک اونو ب عنوان همسرقبول کردم و اون روز بهش جواب رد ندادم. باورکنید در عرض سه ماه من یه انسان تازه شدم احساس کردم تازه متولد شدم دنیابرام یه جور دیگه شده بود دیگه اگه یه نمازم قضا میشد دیوانه میشدم دیگه هیچ جابدون نقاب نمیرفتم من هدایتمو مدیون دعاهای مادر وهمسرعزیزم هستم اگردعاهای انها نبود من هنوزم در منجلاب گناه فرو رفته بودم درقران چ زیباامده مردان پاک برای زنان پاک هستن .الان چندسال گذشته دوسال پیش فارغ التحصیل شدم تومدرسه دینی اشاعت التوحید سراوان،الانم تو مکتب شهرم استادهستم هرچند لیاقت استاد بودن را ندارم اما این لطف وکرمی هست ازجانب ☝️الله متعال همیشه سجده شکرمیگذارم بخاطراینکه منو ب راهش هدایت داد.ازالله متعال میخواهم ک تمامی خواهر وبرادرنم را هدایت دهد.امیدوارم تا کسانی که دراین کانال هستند هم این زندگی هدایت مرابتمام دنیابرسانند که واقعا میتوانند خودشان را به الله نزدیک کنند واین داستانم هدایت برای دیگران باشد
📚داستان های جالب وجذاب📚
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
#دختری و بلد نیستی به موهات مدل بدی😐
اینجا بهت مدل مو☺️واسه زیر شال و روسری یاد میدن خیلی شیکه😘
یه کانالی #دخترونه با ایده های #دخترونه
❤️آموزش مدل مو زیر #مقنعه😍
❤️آموزش ساختن استایل دانشجویی
و کلی ایدهای جالب شیک دخترای محصل مدرسه ای👇
https://eitaa.com/joinchat/470876264Cfe1a73ec9f
https://eitaa.com/joinchat/470876264Cfe1a73ec9f
اگه دختر هستی و تو این چنل عضو نیستی یا مغزت معیوبه:|🕸
یا خـــز پسندے:/👀💸
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
#داستان_واقعی
⭕️ دو ماه قبل #دختری ناگهان احساس ناراحتی کرد. چنان درد می کشید و حالات او چنان بود که پزشکان تشخیص دادند که درد #زایمان است. او را به یک بیمارستان منتقل کردند، تحقیق بعمل آمد، معلوم شد که #شوهر ندارد. معاینات هم نشان داد که #باردار نیست، اما او همچنان در تخت بیمارستان بخود می پیچید و #ناله می کرد و سراپای وجودش را نیز عرق سردی پوشانده بود. چند ساعتی وقت پزشکان را گرفت، سرانجام آرام شد، لبخندی زد و گفت: راحت شدم، #نوزاد پسر است!! پزشکان ابتدا گمان می کردند که با یک دیوانه سروکار دارند ولی پس از تحقیق متوجه شدند که😱👇
...بیشتر بدانید
...بیشتر بدانید
...بیشتر بدانید
هدایت شده از « تبلیغات گسترده صداقت »
#دختری و بلد نیستی به موهات مدل بدی😐
اینجا بهت مدل مو☺️واسه زیر شال و روسری یاد میدن خیلی شیکه😘
یه کانالی #دخترونه با ایده های #دخترونه
❤️آموزش مدل مو زیر #مقنعه😍
❤️آموزش ساختن استایل دانشجویی
و کلی ایدهای جالب شیک دخترای محصل مدرسه ای👇
https://eitaa.com/joinchat/1525481577Cf44df90ae8
https://eitaa.com/joinchat/1525481577Cf44df90ae8
اگه دختر هستی و تو این چنل عضو نیستی یا مغزت معیوبه:|🕸
یا خـــز پسندے:/👀💸