eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
22.9هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
19.2هزار ویدیو
39 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 ماهی گیر متدین حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی می‌کنه که همه‌ی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره. خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونه‌ی لانگنزه می‌شینه، پاهاشو تاب می‌ده، چوب قلاب رو محکم تو دستش می‌گیره، به آب نیگا می‌کنه و مشغول دعا می‌شه. دعا می‌کنه که هیچ کدوم از ماهی‌ها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر می‌کنن و دست و پا می‌زنن، یه عالم زجر می‌کشن، اونم اینو دلش نمی‌خواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهی‌های رودخونه می‌کنه: خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهی‌ها طعمه‌ی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه می‌ده! عزیزان من، شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمی‌آد؟ چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعی‌ها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت می‌تونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایده‌آل‌های روحانیش رو با خواهش‌های دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهی‌هایی که جلو پاش دست و پا می‌زنن، قضیه علی السویه‌س. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر می‌کنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو. لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... می‌شینن اونجا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن. ✍ مترجم: .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎 ماهی گیر متدین حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی می‌کنه که همه‌ی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره. خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونه‌ی لانگنزه می‌شینه، پاهاشو تاب می‌ده، چوب قلاب رو محکم تو دستش می‌گیره، به آب نیگا می‌کنه و مشغول دعا می‌شه. دعا می‌کنه که هیچ کدوم از ماهی‌ها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر می‌کنن و دست و پا می‌زنن، یه عالم زجر می‌کشن، اونم اینو دلش نمی‌خواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهی‌های رودخونه می‌کنه: خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهی‌ها طعمه‌ی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه می‌ده! عزیزان من، شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمی‌آد؟ چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعی‌ها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت می‌تونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایده‌آل‌های روحانیش رو با خواهش‌های دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهی‌هایی که جلو پاش دست و پا می‌زنن، قضیه علی السویه‌س. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر می‌کنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو. لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... می‌شینن اونجا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن. ✍ مترجم: .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎 ماهی گیر متدین حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی می‌کنه که همه‌ی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره. خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونه‌ی لانگنزه می‌شینه، پاهاشو تاب می‌ده، چوب قلاب رو محکم تو دستش می‌گیره، به آب نیگا می‌کنه و مشغول دعا می‌شه. دعا می‌کنه که هیچ کدوم از ماهی‌ها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر می‌کنن و دست و پا می‌زنن، یه عالم زجر می‌کشن، اونم اینو دلش نمی‌خواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهی‌های رودخونه می‌کنه: خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهی‌ها طعمه‌ی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه می‌ده! عزیزان من، شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمی‌آد؟ چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعی‌ها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت می‌تونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایده‌آل‌های روحانیش رو با خواهش‌های دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهی‌هایی که جلو پاش دست و پا می‌زنن، قضیه علی السویه‌س. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر می‌کنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو. لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... می‌شینن اونجا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن. ✍ مترجم: .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎 ماهی گیر متدین حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی می‌کنه که همه‌ی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره. خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونه‌ی لانگنزه می‌شینه، پاهاشو تاب می‌ده، چوب قلاب رو محکم تو دستش می‌گیره، به آب نیگا می‌کنه و مشغول دعا می‌شه. دعا می‌کنه که هیچ کدوم از ماهی‌ها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر می‌کنن و دست و پا می‌زنن، یه عالم زجر می‌کشن، اونم اینو دلش نمی‌خواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهی‌های رودخونه می‌کنه: خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهی‌ها طعمه‌ی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه می‌ده! عزیزان من، شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمی‌آد؟ چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعی‌ها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت می‌تونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایده‌آل‌های روحانیش رو با خواهش‌های دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهی‌هایی که جلو پاش دست و پا می‌زنن، قضیه علی السویه‌س. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر می‌کنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو. لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... می‌شینن اونجا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن. ✍ مترجم: .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎 ماهی گیر متدین حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی می‌کنه که همه‌ی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره. خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونه‌ی لانگنزه می‌شینه، پاهاشو تاب می‌ده، چوب قلاب رو محکم تو دستش می‌گیره، به آب نیگا می‌کنه و مشغول دعا می‌شه. دعا می‌کنه که هیچ کدوم از ماهی‌ها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر می‌کنن و دست و پا می‌زنن، یه عالم زجر می‌کشن، اونم اینو دلش نمی‌خواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهی‌های رودخونه می‌کنه: خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهی‌ها طعمه‌ی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه می‌ده! عزیزان من، شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمی‌آد؟ چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعی‌ها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت می‌تونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایده‌آل‌های روحانیش رو با خواهش‌های دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهی‌هایی که جلو پاش دست و پا می‌زنن، قضیه علی السویه‌س. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر می‌کنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو. لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... می‌شینن اونجا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن. ✍ مترجم: .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎 ماهی گیر متدین حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی می‌کنه که همه‌ی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره. خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونه‌ی لانگنزه می‌شینه، پاهاشو تاب می‌ده، چوب قلاب رو محکم تو دستش می‌گیره، به آب نیگا می‌کنه و مشغول دعا می‌شه. دعا می‌کنه که هیچ کدوم از ماهی‌ها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر می‌کنن و دست و پا می‌زنن، یه عالم زجر می‌کشن، اونم اینو دلش نمی‌خواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهی‌های رودخونه می‌کنه: خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهی‌ها طعمه‌ی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه می‌ده! عزیزان من، شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمی‌آد؟ چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعی‌ها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت می‌تونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایده‌آل‌های روحانیش رو با خواهش‌های دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهی‌هایی که جلو پاش دست و پا می‌زنن، قضیه علی السویه‌س. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر می‌کنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو. لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... می‌شینن اونجا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن. ✍ مترجم: .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
💎 ماهی گیر متدین حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی می‌کنه که همه‌ی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره. خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونه‌ی لانگنزه می‌شینه، پاهاشو تاب می‌ده، چوب قلاب رو محکم تو دستش می‌گیره، به آب نیگا می‌کنه و مشغول دعا می‌شه. دعا می‌کنه که هیچ کدوم از ماهی‌ها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر می‌کنن و دست و پا می‌زنن، یه عالم زجر می‌کشن، اونم اینو دلش نمی‌خواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهی‌های رودخونه می‌کنه: خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهی‌ها طعمه‌ی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه می‌ده! عزیزان من، شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمی‌آد؟ چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعی‌ها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت می‌تونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایده‌آل‌های روحانیش رو با خواهش‌های دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهی‌هایی که جلو پاش دست و پا می‌زنن، قضیه علی السویه‌س. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر می‌کنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو. لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... می‌شینن اونجا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن. ✍ مترجم: .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk