eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
23.1هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
18.9هزار ویدیو
38 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
حال و هوای ماه رمضان جور عجیبی دلنشین است . آدم یادِ کودکی اش می افتد . یادِ سادگیِ آن روزها یک سفره ی بی ریا ، یک جمع صمیمی ، و یک عالمه اشتیاق و بیتابی دلم برایِ آدم های نابِ آن روزگار تنگ شده ، برایِ تمامِ حالِ خوبی که داشتیم ! برایِ هرچیزِ کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد . آخ که یک استکان چای و خرما موقع افطار چقدر می چسبید ! هیچوقت یادم نمی رود ؛ بچه که بودم دلم میخواست همه فکر کنند طاقتِ روزه گرفتن دارم ، موقعِ افطار ، من سیر بودم و جعبه های خرما ، زولبیا و بامیه ، نصفه بود ، هیچ کس به رویم نمی آورد ، همه می گفتند قبول باشد ... و شک ندارم خدا هم با لبخندی پدرانه ، حاضریِ روزه هایم را می زد . خدا مهربان تر از این حرف هاست ، همین که سرِ سفره ی کرامتش نشستی ، ارادتت را می پذیرد ... اما کاش که در این فرصتِ بینظیر ؛ خوبی هایمان را تمدید می کردیم ، برایِ خدا ، خوردن یا نخوردنِ ما فرقی نمی کند ! عمیق تر نگاه کنیم ! رمضان ؛ تمرینِ انسانیت و بردباری است ، نه تمرینِ گرسنگی ... .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
" دختر بچه ها " را همه دوست دارند ! از برقِ چشمانِ معصومِ هیچ دخترکی ، نمی توان ساده عبور کرد . نمی توان لبخند هایِ ملیح و کودکانه شان را دید و قربان صدقه شان نرفت . نمی توان شیطنت و شیرین زبانیِ شان را دید و دیوانه وار و از صمیمِ قلب ، در آغوششان نکشید . نمی توان ظرافت و زیباییِ خدادادیِ شان را تحسین نکرد ! دختر بچه ها معجزه هایِ بی بدیلِ آفرینش اند ، عناصری مهم و حیاتی برایِ ادامه ی بقا ، که با حضور و وجودِ مقدسِشان ؛ زمین و زمانه ، جانی دوباره می گیرد . که تا باشند ؛ می توان ادامه داد ، که تا هستند ؛ می توان زندگی کرد ... 11 اکتبر ، روزِ جهانیِ دختر بچه ها 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
خودم را نبخشیده ام هنوز ؛ در همان خیابان شلوغی که شب بود و از کنار خواهش های نگاه معصوم دختر گلفروشی عبور کردم و حتی شاخه گلی نخواستم ! بغض خسته ی نگاهش در گلویم جا مانده و هنوز دارم به او فکر می کنم ؛ نکند نا امید شده باشد ! نکند گذارش به نامردی افتاده و نکند به حکم ناچاری و دست هایی خالی ، نجابت چشمانش را گرفته باشند ! که شب بود و هوای حوصله ابری ... که شب بود و چشم ها کور ، گوش ها کر و احساس ها خاموش ... تقصیر ماست اگر شغل ها مقدس نمی مانند ، اگر حتی گلفروشی در حاشیه ی این شهر ؛ تن فروش می شود و دست فروشی ؛ مواد فروش ... اگر آدم ها از تنها راه درستی که برای درمان دردهایشان سراغ داشته اند ، بر می گردند ، ما داریم با بی تفاوتی مان ، آدم ها را از خوب بودنشان نا امید می کنیم و به درماندگی و استیصال می کشانیم . باید برگردم ؛ باید دختر گلفروش را پیدا کنم ، تمام گل هایش را از او بخرم و میان آدم های غمگین شهر ، پخش کنم ... شاید درد زیادی از او دوا نکردم ، اما لا اقل از خوب ماندن ، ناامیدش نخواهم کرد ... من نمی گذارم نجابت های این شهر ، بمیرد ، نمی گذارم ... 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk 🦋💞💦💞🦋
می‌خواهم از مادرم شکایت کنم ... من راضی نیستم که همیشه قسمتِ خوبِ غذا برای من باشد، من راضی نیستم که همیشه قبل از خودش به من فکر کند، قبل از آرامشِ خودش به فکر آرامشِ من باشد و قبل از دلخوشی‌های خودش برای دلخوشی‌های من دست به کار شود. من راضی نیستم که دیگر به فکر آرزوهای خودش نیست، که دیگر برای دلخوشی‌های خودش قدمی بر نمی‌دارد، که دیگر روسری‌ای که دوست دارد نمی‌پوشد، که دیگر لباسی که دوست دارد نمی‌خرد، که دیگر مراقب قشنگیِ چشم‌های عزیزش نیست و برای خودش وقت نمی‌گذارد. که همه‌چیزش شده این‌که بچه‌اش بخندد و سلامت باشد و به تمام آرزوهاش برسد. ولی مامان!!!!! خودت چه؟! آرزوهای خودت؟ دلِ خودت؟ کودک معصومِ درونِ خودت؟ من برق اشتیاق چشم‌های تو را می‌خواهم، من سلامتیِ تو را می‌خواهم. من می‌میرم اگر یک تار مو از سرت کم بشود و اذیت می‌شوم که اینقدر به فکر منی. اذیت می‌شوم که خودت را از یاد برده‌ای و دستی روی سر کودک منزویِ درون خودت نمی‌کشی! باور کن من به فکر خودم هستم، من بزرگ شده‌ام و خودم حواسم به دلخوشی‌های خودم هست. کاش دست برداری از این ایثارهای افراطی. کاش کمی خودخواه‌تر باشی. کاش کمی بیشتر به فکر خودت باشی. کاش قبل از همه به خودت فکر کنی و بپذیری که برای هیچ چیز دیر نشده. از آن مامان‌ها باش که سالخورده می‌شوند، اما پیر نه! اینقدر که با کودک درونشان رفیق مانده‌اند. کودک درونت را پس نزن مامان. من عاشق وقت‌هایی‌ام که مثل بچه‌ها دنبال خواسته‌های خودت می‌روی، عاشق وقت‌هایی‌ام که موهات را می‌بافم، لباس‌های رنگی می‌پوشی، به آینه نگاه می‌کنی و چشم‌هات برق می‌زند. من عاشق توام مامان و می‌خواهم کمی بیشتر به فکر خودت باشی. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 ♥️ زن بودن ، مهارت می خواهد ... 💛باید بلد باشی پایِ اجاق گاز ، حینِ سرخ کردنِ کتلت ، با خودت فکر و خیال هایِ عاشقانه کنی و شعرهایِ دلبرانه بگویی ، در حالی که غذایت نه ذره ای بسوزد ، نه بی نمک باشد ... 💚باید بتوانی هنگامِ شستنِ ظرف ها ، موسیقیِ دلخواهت را زمزمه کنی ، چشمهایت را ببندی و با همان حالتِ ژولیده و دستهایِ کف آلود ، تصور کنی رویِ صحنه ای و هزاران نفر تو را تشویق می کنند ... 💕زن که باشی ، باید بتوانی در حالی که لباس می شویی و جارو می کشی ، به همه چیز فکر کنی ... فکر کردنی که انتهایش بشود تصمیم های مهم و سنجیده گرفت ... 💖زن هایِ خانه دار ، استعدادهایِ کشف نشده ای هستند که به حرمتِ زن بودن ، متواضعانه در مقامِ یک همسر و یک مادر ، کنجِ خانه مانده اند و بی هیچ توقعی برایِ دنیایمان زنانگی می کنند ... ❣زن بودن ، ساده نیست ... پیچیده ترین فرمولِ آفرینش است ... 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
من با شاغل بودنِ زن ها مشکلی ندارم! ولی انصافاً تازگی ها وقتی درخیابان قدم می زنم تمام سلول هایم خفَقان می گیرند.. این خیابان های شلوغ، چیزی کم دارند.. میان زن ها و مردهایی که هر روز عصر با کوله ای پر از مشغله وخستگی به خانه برمی گردند راه می روم... راه می روم و احساس ماشین بودن می کنم....! این خیابان ها، این خانه ها، چیزی کم دارند.. چیزی شبیه روغن کاریِ چرخ دنده هایی که برای چرخیدن دیگر کم آورده اند... میان این روزمرگی ها، یک چیزی گم شده! چیزی شبیه "لطافت"... چیزی شبیه "عشق"...! چیزی شبیهِ اشتیاقِ برگشتن به خانه... در خیابان قدم می زنم که دلم باز شود ... ولی بیشتر از همیشه می گیرد... چقدر زندگی هایمان مکانیکی و سرد شده... دلم برای کودکان معصومی که در میان این مشغله های سرد وبی رحم، باید کودکی کنند می سوزد... دلم برای خانه هایی که از سرما به خود می لرزند ، می گیرد... باور کنید من با شاغل بودنِ زن ها مشکلی ندارم.. اما بالاخره باید راهی باشد ... ؛ باید راهی باشد.. که میان این مشغله های زُمُخت و مردانه، زن بودن ، یادشان نرود... زن ها به روی دنیا هم نمی آورند.. امامن که می دانم سخت است؛ این که زن باشی و بخواهی مردانه نفس بکشی...! 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 ♥️ زن بودن ، مهارت می خواهد ... 💛باید بلد باشی پایِ اجاق گاز ، حینِ سرخ کردنِ کتلت ، با خودت فکر و خیال هایِ عاشقانه کنی و شعرهایِ دلبرانه بگویی ، در حالی که غذایت نه ذره ای بسوزد ، نه بی نمک باشد ... 💚باید بتوانی هنگامِ شستنِ ظرف ها ، موسیقیِ دلخواهت را زمزمه کنی ، چشمهایت را ببندی و با همان حالتِ ژولیده و دستهایِ کف آلود ، تصور کنی رویِ صحنه ای و هزاران نفر تو را تشویق می کنند ... 💕زن که باشی ، باید بتوانی در حالی که لباس می شویی و جارو می کشی ، به همه چیز فکر کنی ... فکر کردنی که انتهایش بشود تصمیم های مهم و سنجیده گرفت ... 💖زن هایِ خانه دار ، استعدادهایِ کشف نشده ای هستند که به حرمتِ زن بودن ، متواضعانه در مقامِ یک همسر و یک مادر ، کنجِ خانه مانده اند و بی هیچ توقعی برایِ دنیایمان زنانگی می کنند ... ❣زن بودن ، ساده نیست ... پیچیده ترین فرمولِ آفرینش است ... پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی | 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
خوشحالم که از بازیِ کودکانه‌ی رقابت و قیاس جهان خودم با جهان آدم‌ها بیرون آمده‌ام و کاری به کار هیچ‌کس ندارم! خوشحالم که چند قدم به آرامش نزدیک‌تر شده‌ام... مانده چند مانع دشوار که آن‌ها را هم که رد کنم، آماده‌ام تا وسط حاشیه‌ی کوچک و امنی که ساخته‌ام پناه بگیرم و به هیچ خواسته و هیچ آرزوی محالِ دیگری فکر نکنم و هیچ توقع بیشتری از خودم نداشته‌باشم. من واقعا بیشتر از توانم و با حریف‌های نابرابرِ بسیاری جنگیده‌ام تا امروز و همین کافی‌ست... ‹•.•›💗‹•.•› ❀➖➖❀ ❀➖➖❀ ❊✬✵✦★💗★✦✵✬❊ 🔮@Falerozaneeh 🔮🐯 ❊✬✵✦★💗★✦✵✬❊