eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
20.7هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
23هزار ویدیو
41 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
💭 ولی من این خصلت را از همان کودکی دارم دقیقا یادم است ،که قبل از بیرون رفتن کلّی به مادرم قول می دادم که اذیتت نمی کنم که هیچ چیز نمی خواهم ولی کافی بود از جلوی یک مغازه که می گذریم چشمم به اسباب بازی مورد علاقه ام بیافتد همان جا… وسط خیابان… تمام قول هایم را به یک باره زیر پا می گذاشتم و زار زار گریه می کردم که آن اسباب بازی باید مال من باشد برایم مهم نبود به چه بهایی باشد اصلا ارزش خرید داشته باشد یا نداشته باشد اسباب بازی های بهتر از آن را نشانم می دادند ولی من پا در یک کفش می کردم و می گفتم:« فقط این» و تا آن را نخرم فقط گریه می کردم حالا هم همانقدر قاطعانه روی تو گیر کرده ام این که رسیدن به تو ارزش این همه زجر کشیدن دارد یا نه؟ این که این دنیا آدم های خیلی بهتر از تو دارد یا نه؟ مهم نیست من تا به تو نرسم ، روزهایم همین است و ترسم این است که هیچگاه به تو نرسم و تا ابد گریه کنم .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk 💕💕❣💕💕
💭 ولی من این خصلت را از همان کودکی دارم دقیقا یادم است ،که قبل از بیرون رفتن کلّی به مادرم قول می دادم که اذیتت نمی کنم که هیچ چیز نمی خواهم ولی کافی بود از جلوی یک مغازه که می گذریم چشمم به اسباب بازی مورد علاقه ام بیافتد همان جا… وسط خیابان… تمام قول هایم را به یک باره زیر پا می گذاشتم و زار زار گریه می کردم که آن اسباب بازی باید مال من باشد برایم مهم نبود به چه بهایی باشد اصلا ارزش خرید داشته باشد یا نداشته باشد اسباب بازی های بهتر از آن را نشانم می دادند ولی من پا در یک کفش می کردم و می گفتم:« فقط این» و تا آن را نخرم فقط گریه می کردم حالا هم همانقدر قاطعانه روی تو گیر کرده ام این که رسیدن به تو ارزش این همه زجر کشیدن دارد یا نه؟ این که این دنیا آدم های خیلی بهتر از تو دارد یا نه؟ مهم نیست من تا به تو نرسم ، روزهایم همین است و ترسم این است که هیچگاه به تو نرسم و تا ابد گریه کنم .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk 💕💕❣💕💕
💭 ولی من این خصلت را از همان کودکی دارم دقیقا یادم است ،که قبل از بیرون رفتن کلّی به مادرم قول می دادم که اذیتت نمی کنم که هیچ چیز نمی خواهم ولی کافی بود از جلوی یک مغازه که می گذریم چشمم به اسباب بازی مورد علاقه ام بیافتد همان جا… وسط خیابان… تمام قول هایم را به یک باره زیر پا می گذاشتم و زار زار گریه می کردم که آن اسباب بازی باید مال من باشد برایم مهم نبود به چه بهایی باشد اصلا ارزش خرید داشته باشد یا نداشته باشد اسباب بازی های بهتر از آن را نشانم می دادند ولی من پا در یک کفش می کردم و می گفتم:« فقط این» و تا آن را نخرم فقط گریه می کردم حالا هم همانقدر قاطعانه روی تو گیر کرده ام این که رسیدن به تو ارزش این همه زجر کشیدن دارد یا نه؟ این که این دنیا آدم های خیلی بهتر از تو دارد یا نه؟ مهم نیست من تا به تو نرسم ، روزهایم همین است و ترسم این است که هیچگاه به تو نرسم و تا ابد گریه کنم .📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk 💕💕❣💕💕