eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
23.1هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
18.9هزار ویدیو
38 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🅾🅾ووووووی حراججججججججججججج😳😳😳😍 🅾🅾سرویس آرکوپال 30 نفره 30تا بشقاب پلوخوری 30 تا خورشت خوری 30تا پیش دستی 30تا ماست خوری 5تا دیس بزرگ 5تاکاسه بزرگ بزن رولینک ببینی چنده 😳😳😍😍😍 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/866844716Cbb5723aa7a مسیولیت ارسال تا درب منزل👌🌺🌺 🛑کل جهیزیتو بیا از اینجا بخر
🌸🍃🌸🍃 بایزید بسطامی را شاگردش برای غذا به خانه اش دعوت کرد، وقتی به خانه اش رسید، گفت: استاد ببخش غذا حاضر نیست برو ساعتی بعد بیا. بایزید به سمت خانه خود برگشت. بایزید نزدیک خانه خود رسید،شاگردش دنبالش دوید و گفت: غذا حاضر شد تشریف بیاورید. وقتی در خانه شاگرد رسید ، شاگرد باز عذر استاد خواست. بایزید باز سر به زیر انداخت و رفت. شاگرد پی استاد دوید و گفت: ای استاد، واقعا انسان صبوری هستید صبوری شما را می ستایم. و در صبر شما کسی به عمرم ندیده ام. بایزید خندید و گفت: سگ را نیز اگر برای طعام بخوانند بیاید و اگر برانند برود. مرا به صفت سگان ستایش نکن. ( تواضع خاص) اگر برای ثوابی که خیری در آن بر من نبود، مرا چنین می کردی و صبر می کردم ستایش کن. این که خوردن بود و خیر شکم ونفس 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃🌸🍃 معبودم ! ای بزرگترین نعمت! ای که در هر شرایطی بهترین همراهی و ای منبع بی کران محبت ! عشق‌ به توست که در مشکلات زندگی تنها نیستم. خدایا! ازتو ممنونم که از بی نهایت دستانت کمک میکنی. تو ، به شکل انسانها ، به شکل موقعیت ها ، به شکل یک کلام آرامش بخش ، به شکل پول و ثروت ، به شکل سلامتی ، به شکل ایده های ثروت آفرین ... بارها و بارها خودت را نشان میدهی .... خدایا ! یاری کن ، تاببینم، بشنوم، حس کنم ، ندای تو را! من خودم را از هستی جدا نميدانم و همسو با این جریان حرکت میکنم تا مرا به معرفت تو برساند. 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃🌸🍃 بایزید بسطامی را شاگردش برای غذا به خانه اش دعوت کرد، وقتی به خانه اش رسید، گفت: استاد ببخش غذا حاضر نیست برو ساعتی بعد بیا. بایزید به سمت خانه خود برگشت. بایزید نزدیک خانه خود رسید،شاگردش دنبالش دوید و گفت: غذا حاضر شد تشریف بیاورید. وقتی در خانه شاگرد رسید ، شاگرد باز عذر استاد خواست. بایزید باز سر به زیر انداخت و رفت. شاگرد پی استاد دوید و گفت: ای استاد، واقعا انسان صبوری هستید صبوری شما را می ستایم. و در صبر شما کسی به عمرم ندیده ام. بایزید خندید و گفت: سگ را نیز اگر برای طعام بخوانند بیاید و اگر برانند برود. مرا به صفت سگان ستایش نکن. ( تواضع خاص) اگر برای ثوابی که خیری در آن بر من نبود، مرا چنین می کردی و صبر می کردم ستایش کن. این که خوردن بود و خیر شکم ونفس 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
معدنِ ســـــــــایزِ بزرگِ جوون پسند😍👇 انواع شـــــــــومیز تا سایز هفتادددددد😳😍 انواع پـــــــــیراهن مجلسی و خانگی☺️ انواع تـــــــــیشرت لانگ با رنگبندی😍 انواع بـــــــــلوز شلوار ست تا سایز۶۰😍 فقط خانمایی که در بدر دنبال سایز بزرگای شیک میگردن 👇👇☺️ https://eitaa.com/joinchat/3214409971C254670e184 با ارسالِ مجانیه مجانیه مجانی تا درمنزل😍
🌸🍃🌸🍃 پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد... او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست... پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد... آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را سرزنش میکردند پدر بزرگ فقط اشک میریخت و هیچ نمیگفت... یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی میکرد. پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید! •••یادمان بماند که: "زمین گرد است..."•• 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🌹 برای همه دوستان🌹 شاید اتفاقی وارد این کانال شوید🎯 🎗ولی با اشتیاق در آن باقی خواهید ماند 🧺کلی لباس خوشگل🧣 ✅ روز ترین مدلها🧶 برای ثبت سفارش کافیه پیام بدین👇 https://eitaa.com/joinchat/1332478021C84a1d3cd0d جدیدترین مدلها اینجاست👇 https://eitaa.com/joinchat/1332478021C84a1d3cd0d
🌸🍃🌸🍃 تعَیُّر چیست؟ تعیُّر یعنی انسان بعد از وقوع اتفاقِ بدی برای کسی، او را سرزنش کند یا آن اتفاق را حق او بداند و نتیجه‌ی نفرین و آه خودش بداند. مثال: کسی فرزندش مریض شده و می‌میرد. شخص دیگری به او می‌گوید: «دیدی آه من گرفت؟! من دل بسیار حساسی دارم کسی که دل مرا بشکند دچار بلا می‌شود...» یا شخصی برای چنین کسی بگوید: «حقش بود، مال حرام زیاد خورده بود...» و یا دیگری نزد او رفته و بگوید: «چرا این بلا سر تو آمد؟ یقینا خطا و گناه بزرگی کرده‌ای!!!» همه این‌ها تعَیُّر و کاری حرام است. یکی از عیوب بسیار زشت و گناه بسیار خطرناک یعنی سرزنش و ملامت دیگران به خاطر عیوب و لغزش‌های آنهاست. کیفر بعضی از گناهان به آخرت موکول می‌شود؛ ولی برخی از گناهان به دلیل آثار سوئی که دارند، کیفر آنها از همین دنیا شروع می‌شود. تعیُّر، از گناهانی است که کیفر آن از همین دنیا شروع می‌شود. هر کسی که تعيّر کند طبق کلام امام صادق(ع) از دنیا نمی‌رود مگر آنچه را که دیگران را سرزنش کرده، به آن مبتلا ‌شود. 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🔴 دختر یتیم‼️😢 دختر يتيمى با مادر پير خود زندگى مى كرد، پسر عمويش ازش خواستگارى كرد،بعد از اينكه عروس خانواده ى عمو شد، دختران و زن عمو بهش زور مي گفتند و انواع ظلم را بر او روا مى داشتند، دختر جوان هر بارى كه خانه نزد مادرش مى آمد شكايت مى كرد... بعد از مدتى خانواده عمويش متوجه شدند، كه دختر غمگين مى رود و خوشحال و سرحال بر مى گردد، به شوهرش گفتند؛ زن تو دوست پنهانى دارد و در خانه ى مادرش با او ملاقات مى كند...... 🔻ادامه در کانال زیر سنجاق شده 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df بخونید و عبرت بگیرید👌🏼👆
🌸🍃🌸🍃 روزی بازرگانی خرش را که دو گونی بزرگ بر دوش داشت به زور ميكشيد، تا به مرد حکیمی رسيد. حکیم پرسيد چه بر دوش خَر داری كه سنگين است و راه نمی رود؟ پاسخ داد يك طرف گندم و طرف ديگر سنگ حکیم پرسيد به جايی كه ميروی سنگ كمياب است؟ پاسخ داد خير ، به منظور حفظ تعادل طرف ديگر سنگ ريختم حکیم دانا سنگ را خالی كرد و گندم را به دو قسمت تقسيم نمود و به گفت حال خود نيز سوار شو و برو به سلامت مرد کاسب وقتی چند قدمی به راحتی با خَر خود رفت ، برگشت و پرسيد با اين همه دانش چقدر ثروت داری؟ حکیم گفت هيچ ! مرد کاسب فورا از خر پیاده شد و شرايط را به شكل اول باز گرداند و گفت من با این نادانی خيلی بيشتر از تو دارم ، پس علم تو مال خودت و شروع كرد به كشيدن خَر و رفت 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃🌸🍃 معبودم ! ای بزرگترین نعمت! ای که در هر شرایطی بهترین همراهی و ای منبع بی کران محبت ! عشق‌ به توست که در مشکلات زندگی تنها نیستم. خدایا! ازتو ممنونم که از بی نهایت دستانت کمک میکنی. تو ، به شکل انسانها ، به شکل موقعیت ها ، به شکل یک کلام آرامش بخش ، به شکل پول و ثروت ، به شکل سلامتی ، به شکل ایده های ثروت آفرین ... بارها و بارها خودت را نشان میدهی .... خدایا ! یاری کن ، تاببینم، بشنوم، حس کنم ، ندای تو را! من خودم را از هستی جدا نميدانم و همسو با این جریان حرکت میکنم تا مرا به معرفت تو برساند. 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
⭕️ 👌 یه اندام توپ و عالی ساختم که نگو. پوست صاف و بدون لک هم که چهرم رو زیباتر کرده کار خدا بود که ظرف ۲ ماه همچین بدن و تیپی بسازم 😍 حالا شدم سوگلی و 👑 اگر میخوای تو هم مثل بقیه اندامت عالی بشه و سرکوفت چاقی تو نزنن بقیه 😒حتما حتما بیا اینجا👇 آیدی کارشناس ومشاوره رایگان 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3720937500C4757d84643