💠شب اول قبر چگونه هست؟💠
✔️کسانی که معتقدند با ورود میت به قبر شب اول قبر شروع میشود، برای کسانی که در روز دفن میشوند،
چنین میگویند:
🔶عالم برزخ شب و روزی چون عالم دنیا ندارد،
و اگر شبی برای میّت ذکر شده است، شاید شب برای او مشتمل می شود.
درست شبیه حالت اینکه انسان در وسط روز خواب شب تار را میبیند و در خواب می بیند شبی هولناک را میگذراند و حال آنکه در وسط روز خوابیده است،
🔷زمانی که انسان را در روز دفن میکنند و همان لحظه شب اول قبر او باشد، در حقیقت برای میت شب نمایان می شود.
🔘در روایت هم آمده به محض دفن کردن میت، فرشتگان بازپرس به سراغ میت میآیند.
♦️البته شب اول قبر تنها برای کسانی نیست که دفن میشوند،
حتی کسانی هم که بدنشان دفن نمیشود، باز عذاب قبر دارند سؤال قبر دارند شب اول قبر هم خواهند داشت.
⭕️ وقتی قبر را به معنی عالم برزخ گرفتیم و شب آنجا را هم مخصوص به وضع آنجا دانستیم، لذا لازم نیست حتماً میت دفن شود و آنگاه مراسم شب اول قبر برزخ صورت پذیرد.
📕جوادی آملی، عبدالله، معاد شناسی، ج 21، ص222.
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🔘 داستان کوتاه
"رنجیدن از رفتار"
روزی "سقراط حکیم" معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست؛
"علت ناراحتیش" را پرسید، پاسخ داد:
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم، سلام کردم جواب نداد و با "بی اعتنایی" و "خودخواهی" گذشت و رفت
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم...
سقراط گفت:
"چرا رنجیدی؟"
مرد با تعجب گفت: خب معلوم است چنین رفتاری "ناراحت کننده" است!!
سقراط پرسید:
اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از "درد وبیماری" به خود
می پیچد، آیا از دست او "دلخور و رنجیده" می شدی؟
مرد گفت:
مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم؛
"آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود!"
سقراط پرسید:
به جای دلخوری چه "احساسی"
می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد:
احساس "دلسوزی و شفقت" و سعی
می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت:
همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی آیا انسان تنها "جسمش" بیمار می شود؟
و آیا کسی که رفتارش نادرست است "روانش" بیمار نیست؟
اگر کسی "فکر و روانش" سالم باشد هرگز "رفتار بدی" از او دیده نمی شود؟
بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او "طبیب روح" و "داروی جان" رساند!!!
پس از دست هیچکس "دلخور مشو" و "کینه به دل مگیر" و "آرامش" خود را هرگز از "دست مده" و بدان که؛
*هر وقت کسی "بدی" می کند، در آن لحظه بیمار است!*
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌼🌺ईइ═─┅─
💠پردهای از قیامت💠
✅ امیرالمومنین در خطبه 83 تعابیر خاصی از قیامت بیان میکند که ما را به حال و هوای برپایی قیامت میبرد:
◀️ تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد و روزگاران سپرى شود و رستاخيز بر پاگردد
💢 در آن زمان، انسانها را از شكاف گورها، و لانه پرندگان، و خانه درندگان، و ميدانهاى جنگ، بيرون مىآورند كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مىروند و به صورت دستههايى خاموش و صفهاى آرام و ايستاده حاضر مىشوند،
⭕️ چشم بينندهی خدا آنها را مینگرد و صداى فرشتگان به گوش آنها مىرسد.
⭕️ در آنروز لباس نياز و فروتنى پوشيده و درهاى حيله و فريب بسته شده و آرزوها قطع گرديده است.
⭕️ دلها آرام، صداها آهسته، عرق از گونهها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمىباشد،
💢 اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته و بانگى رعد آسا و گوش خراش همه را لرزانده و به سوى پيشگاه عدالت، براى دريافت كيفر و پاداش مىكشاند.
📕 نهجالبلاغه خطبه 83
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
زن ها فریب باسیاست ترینند...
همه چیزشان را پنهان می کنند
تنهایی را
دلتنگی را
گریه ها را
عشقشان را .....
زن ها قویترینند ...
هنگام شکستن صدایشان در نمی آید
درد که دارند به خود نمیپیچند
غم كه دارند داد نميزنند
نهایت تسکین درد یک زن
گریه های یواشکی ست ...
زن بودن درد سختيست...
🌹تقدیم ب شیر زنان سرزمینم 🌹
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
📕#داستان_کوتاه
سرخ پوست ها داستان عقابی را میگویند که وقتی عمرش به آخر نزدیک شد، چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد..
نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است.
آنگاه عقاب است و دوراهی: بمـیرد یا دوباره متولد شود ولی چگونه؟؟ عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا چنگال نو درآید.
و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند.
این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند.
برای زیستن باید تغییر کرد.
درد کشید...
از آنچه دوست داشت گذشت.
عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد.
یـــــا بايد مُرد...
انتخاب با خودِ توست...
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حسی قشنگتر از این که تو زندگی و مشکلاتش یکی کنارت باشه و مهمتر از اون، نذاره بارون مشکلات خیست کنه 😍♥️
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
❤️🍃༅࿐✾
#آموزنده
#این_شایدنجات_دهنده_باشد🌂
😓خسته وکوفته درحالیکه چیزهایی که ازتو خواسته شده را با خودت حمل میکنی به خانه برگشته ای..
مادرت از تو میپرسد:
شیرهم برایم آورده ای؟
😊 بالبخند بهش بگو چشم الان میرم میارم...
شایددعایش درحق تو..
🌂نجات دهنده ات باشد🌂
مشغول خواندن نمازت هستی..
کودکت درکنارت مشغول بازی کردن هست..
ناگهان درحال سجده ات بر پشت تو سوار میشود..
عصبانی نشو..
اوباخودش کودکی اش را حمل میکند..
سجده ات را کمی طولانی تر بکن..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
کارگری درگرمای طاقت فرسای تابستان،
زیرتابش نور آفتاب خسته وکوفته مشغول کاراست
آب سردی را به اوتعارف میکنی..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
🐤برای پرندگان دانه هایی از برنج ویا جو وگندم ویاارزن می ریزی..تا ازآن بخورند..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
آشغالهایی درمسیر راهت را برمیداری..
یا در مسجد از روی فرش جمع میکنی و در سطل آشغال
میریزی..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
باقیمانده غذاهایت را برای گربه ای میزاری...🐱
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
یکی تو را دشنام میدهد..
میگویی خدا تو را ببخشد..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
آیه ای ازقرآن رابا خشوع و تدبر میخوانی و اشک ازچشمانت جاری میشود😥..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
ازکنار جوانهایی که به گناهانی مبتلا شده اند میگذری...بانرمی ومحبت وحکمت آنهاراپندمیدهی..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
کسی درحق تو بدی میکند..
عصبانی میشوی میخواهی دشنام بدهی..
بیاد این فرمایش خدا میافتی:
🔸"کسانیکه خشم خودشان رافرومیخورند ومردم را معاف میکنند...وخدا نیکوکاران رادوست میدارد.."🔸
😠خشم خودت رافرومیخوری.
😊..و او را میبخشی..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
خبر رسوایی کسی به تو میرسد..
اما پیش خودت نگه میداری وآن راپخش نمیکنی..
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
چه بسا اعمالی که تو اصلا براش ارزشی قائل نمیشوی
و آنرا چیزی حساب نمیکنی باعث نجات تو شود..
ومیزان اعمالت را سنگین کند..
هیچ کار نیکی رادست کم نگیر..
همیشه قبل از هرکار به ظاهرکوچک ،
این راباخودت تکرارکن:
🌂شایداین نجات دهنده ات باشد🌂
🌸خواهی دید چگونه زندگی تو به یک مسابقه پی درپی
برای بذل وبخشش تبدیل میشود
ونتیجه آنرا درزندگی خودت مشاهده خواهی کرد..🌸
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ آدمها ؛
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠـﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ .
ﺭﻭﺯﮔـﺎﺭ ، ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩﻣﻬـﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .
ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ
ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧـﻪ ﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ .
ﻭمی بینی
ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ،
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘـﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ .
ﻭﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ
ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ؛ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ .
ﺁﻧﻘـﺪﺭ ﻣﺤﮑﻢ
ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧـُﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯾـﺖ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯼ .
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ .
ﺭﻭﺯﮔـﺎﺭ ﺑﻬﺘـﺮﯾﻦ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﺳت...
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
📔#حکایت_طمع
بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر🐪🐫🐪🐫 بار داشت و چهل بنده خدمتکار... 🤵👨🍳👨🌾
شبی در جزیره #کیش مرا به حجره خویش در آورد.
همهی شب نیارمید (نخوابید) از سخنهای پریشان گفتن؛ که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین.
گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست. باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست!!!
#سعدیا سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیه عمر خویش به گوشه بنشینم.
گفتم: آن کدام سفرست؟
گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس تَرک تجارت کنم و به دُکانی بنشینم!!!
انصاف ازین ماخولیا (اختلالات ذهنی و روانی، توهم، زوال عقل...) چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند!!!
گفت: ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیدهای.
گفتم:
⚘آن شنیدستی که در اقصای غور
بار سالاری بیفتاد از ستور
⚘گفت چشم تنگ دنیادوست را
یا #قناعت پر کند یا #خاکگور
📕#گلستان_سعدی
✍باب سوم
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
✍انسان سه گونه میمیرد:
🔴مرگ روح
🔴مرگ وجدان
🔴مرگ جسم
👈مرگ روح یعنی :
شکستن وقار و غرور یک انسان به
دست دیگری...
👈مرگ وجدان :
یعنی استفاده از انسانها برای
مقاصد شخصی بدون هیچ گونه
پشیمانی و ترحمی...
👈مرگ جسم :
یعنی ایستادن نفس و تپش قلب...
دردناکترین مرگ ها، مرگ روح است
وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان
و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم!
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
واقعا زیباست👌🏻
پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت:
مرا به حمام ببر.
پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست.
پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛
برایش آوردند و آن را به آرامی ؛
در دهان پدر ریخت و
پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛
روزی به پسرش گفت:
فرزندم مرگ من نزدیک است ؛
مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت:
پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت:
من قنداب دادم، گنداب خوردم.
تو که گنداب می دهی ؛
ببین چه می خوری؟😔👍
دستبوس همه پدران محترم کانال و همچین پدر عزیزم هستم❤️☺️
داستان و مط❤️الب زیبا
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
#زندگينامه_شيطان
#قسمت_ششم
سپس خداوند فرمود: الحال چاره اى جز این نیست که باید از بهشت خارج شوید.
و آنها را از مکان و مقام خود بیرون کردند و به زمین فرستادند.
لازم به ذکر است که بعد از مجازات شیطان و آدم وحوا ، مار هم به دلیل گناهی که کرده بود از بهشت به صورت عریان ودست وپا قطع شده بیرون انداخته شد ودهانش را که شیطان را پنهان کرده بود پر از زهر شد وزیبایی خود را از دست داد.
یک شبهه:
وقتی گفته میشود که در بهشت سخنان لغو وبیهوده وجود ندارد پس چگونه شیطان بادروغ وارد بهشت شد وبا نیرنگ آدم وحوا رافریب داد؟
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که بهشت حضرت آدم باغی از باغهای دنیا بود که خورشید و ماه بر آن میتابید
و بسیار زیبا و آب و هوای خوبی داشت و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن رانده نمیشد».
منبر خرابه شیطان
روایت شده است که صبح آن شبی که پیامبر صلی الله علیه و آله به معراج تشریف بردند و همه جا را دیدند، شیطان خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله!
شب گذشته که به معراج تشریف بردید،
در آسمان چهارم، طرف چپ "بیت المعمور" منبری بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده، آیا آن منبر را شناختی؟ آیا میدانی آن منبر متعلق به کیست؟
حضرت فرمودند: خیر، آن منبر متعلق به کیست؟
شیطان عرض کرد: آن منبر من بود، بالای آن مینشستم و ملائکه پای منبرم نشسته و من آنها را موعظه میکردم، ملائکه از عبادت و بندگی من تعجب میکردند.
وقتی که تسبیح از دستم میافتاد، چندین هزار ملک برخواسته تسبیح را میبوسیدند و به دست من میدادند.
اعتقاد من این بود که خداوند مخلوقی برتر از من خلق نفرموده است. اما امر بر عکس شد و رانده درگاه الهی شدم و الان از من بدتر و ملعونتر در درگاه احدیت کسی نیست..
امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام) درباره عبادت شیطان و عاقبت او می فرماید:
پس از کار خدا درباره ابلیس پند گیرید که کردار دراز مدت او را تباه و کوشش فراوانش را بر باد داد و این به سبب لحظه ای تکبر و سرکشی بود.
شیطان مزد عمل مى گیرد
بعد از آن که شیطان از سجده کردن بر آدم سرپیچى کرد و از بهشت بیرون شد.گفت : پروردگارا! حالا که مرا بیرون و از رحمت خود دور مى کنى ، عبادات من چه مى شود، هزاران سال عبادتت کرده ام که فقط چهار هزار سال آن را به دو رکعت نماز گذراندم !
علاوه بر آن خودت فرمودى ، عمل عمل کنندگان را ضایع نمى کنم ، آیا سزاوار است که با یک اشتباه ، مزد عمل چندین هزار ساله من به کلى از بین برود؟
خطاب از مصدر جلال خداوند رسید که مزد هیچ کس در پیش من ضایع نمى شود؛ ولى کسى که قابلیت نداشته باشد پاداش کارش را در آخرت دهم،
در دنیا هر چه بخواهد، مى دهم .
شیطان عرض کرد: من هم مزد عمل خود را در دنیا از تو طلب مى کنم . چون به واسطه آدم جهنمى شدم حاجات خود را درباره آدم و فرزندان او قرار مى دهم !
خطاب شد: حاجات خود را بگو تا به تو ببخشم...
#ادامه_دارد...
#تفسيرنورالثقلين_ج١ص٦٢
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk