eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
22.9هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
19.2هزار ویدیو
39 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
❖ تــــو عـزیـزِ خدایی ! و آرزوی کسـی در ایـن دنـیا که هـر روز صـبـح بـه شوقِ دیدن تـو چشـم هایش را بـاز می کند! هر روز صبح خندان تر باش! آرام تر مـهربـان تـر بخشـنـده تر صبورتـر باگذشـت تر حواست بـه نگاه خـــدا باشد که چشمش بـه زیباتر شدن و لـایق تر شـدن توست! صبح یعنی لبخند لبخند یعنی تو تو یعنی اوج خلقت صبحت بخیر تو یقینا برای هر موقعیت عالی شایستگی داری ... 🍂🌸🍃 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🔰 وقتی شیخ رجبعلی فهمید عاشق نیست‼️ 💠 شیخ رجبعلی خیاط می‌فرمود: در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف شدید می‌بارید و تمام کوچه و خیابان‌ها را سفید پوش کرده بود؛ از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانی دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی! ادامه‌ رو در کانال سنجاق کردم https://eitaa.com/joinchat/2943615170Cc0541e3711
راوی میگوید: در شهر ما دیوانه ای زندگی میکند که همه او را دست می اندازند و در کوچه پس کوچه های شهر بازیچهٔ بچه ها قرار میگیرد. روزی او را در کوچه ای دیدم که با کودکانی که او را ملعبهٔ خود قرار داده بودند با خنده و شادی بازی میکرد. او را به خانه بردم و پرسیدم:  چرا کودکانی که تو را مسخره میکنند و به تو و حرفها و کارهایت میخندند ، از خود نمیرانی؟؟ با خنده گفت:  «مگر دیوانه شده ام که بندگان خدا را از خود برانم در حالیکه میتوانم لبخند را به آنها هدیه دهم؟» جوابش مرا مدتی در فکر فرو برد! دوباره از او پرسیدم: قشنگترین و زشت ترین چیزی را که تا به حال دیده ای برایم تعریف کن .. لیوان آبی که در اتاق بود را برداشت و سر کشید. با آستینِ لباسش را آبی که از دهانش شر کرده بود پاک کرد و گفت: قشنگترین چیزی که در تمام عمرم دیده ام لبخندی است که پدرم هنگام مرگ بر لب داشت. و زشت ترین چیزی که دیده ام مراسم خاکسپاری پدرم بود که همه گریه کنان جسد را دفن میکردند....!!. پرسیدم: چرا به نظر تو زشت بود؟ مگر مراسم خاکسپاری ، بدون گریه هم میشود؟ جواب داد: «مگر برای کسی که به مرگ لبخند زده است باید گریه کرد؟؟ و من از آن روز در این فکر هستم که آیا این مرد دیوانه است ، یا مردم شهر ما دیوانه اند که او را دیوانه می پندارند؟؟ 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
بزرگواران تابحال به مشهد مقدس مشرف شدین؟ بـــله █████████ خیر ████ عزیزانی که هنوز مشرف نشدن بزنن رو لینک👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/3456237749Cf5f1e23301
"در برلین قاضی هست" فردریک کبیر می خواست در رقابت با ورسای قصری بسازد.ک، در کار ساخت قصر وقفه افتاد، علت را پرسید. گفتند در گوشه ای از زمین ، آسیابی است که صاحبش نمی فروشد. فردریک شخصا به سراغ آسیابان رفت و علت را پرسید. آسیابان گفت اینجا موروثی است و من نه آنقدر متمولم که به آن احتیاج نداشته باشم و نه آنقدر فقیر که به پولش نیازمند باشم پس نمیفروشم! فردریک با پرخاش گفت: «تو میدانی با چه کسی حرف میزنی؟ من اینجا را از تو میگیرم!» آسیابان لبخندی زد و گفت؛ «نمیتوانی چون هنوز در برلین قاضی هست!». فردریک به یاد نصایح «ولتر» افتاد که به او گفته بود: «در حکومت هر چیزی را ابزار خودت کن جز دستگاه عدالت را، چون مردمت از هر جا رانده شوند به دستگاه عدالت پناه می برند، و وقتی آنجا را نیز گوش به فرمان تو ببینند دیگر به بیگانه پناه می برند، و بدین ترتیب پای بیگانه به کشورت باز می شود.. 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳 نمیدونه با عضویت تواین کانال از سر شوهرم بردم و کردم😜💋👇 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a 📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
😊 🔸یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون كه یه جشن كوچیک دو نفره بگیرن💏 🔸وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشته ی كوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینكه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر كدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میكنم💫 🔸زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم.! فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و... دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!✈️ 🔸حالا نوبت شوهر بود كه آرزو كنه.! مرد چند لحظه فكر كرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیكه، ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد، بنابراین خیلی متاسفم عزیزم… آرزوی من اینه كه یه همسری داشته باشم كه ۳۰ سال از من كوچیكتر باشه!👰 🔸زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند.! ولی آرزو آرزوئه، و باید برآورده بشه، فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و... مرد ۹۰ سالش شد!👴 🔻نتیجه ی اخلاقی: مردها ممكن است زرنگ باشند😉 ولی فرشته‌ها ، زن هستند!😂 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ @dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
دیگه تا روز مرد چیزی نمونده، هنوز خرید نکردی؟ فقط متاهل ها این لینک رو مشاهده کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/3439394901Ca28c758371 بهترین روز مرد و پدر 😍قیمت استثنایی
گرگی را ناراحت و گرفته دیدم...! پرسیدم، چرا گرفته ای؟ چی شده؟ گفت: شنیده ام بعضی از انسانها با صفت من نامردی میکنند...! بهشون بگید: من وقتی چوپان را در خواب دیدم زوزه کشیدم که بیدار شود و نگوید به نامردی گله را زد..!! 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ @dastanakk
از پرسیدند : در مدت زمان محدودی که داشتی چطور این مملکت رو از هرچی دزد پاک کردی؟ گفت: من خودم دزدی نمی کردم و نمی گذاشتم معاونم هم دزدی کند.!! اونم از این که من نمی گذاشتم اون دزدی کنه، نمی گذاشت معاونش دزدی کنه و .... تا آخر همین طور...! اگه من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردن و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه مون دزد بودیم هیچ دزدی هم محکوم نمی کردیم مردم هم گیج و ویج می شدند...! خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است. با شعار 'اخلاص' آمدند اما 'اختلاس' به بار آوردند... فریاد 'دزد، دزدشان' گوش فلک را کر کرد غافل از اینکه داشتند همدیگر را صدا میزدند! دشت مان ، گرگ اگر داشت ، نمی نالیدم؛ نیمی از گلّه ی ما را سگ ِ چوپان خورده!!! 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ @dastanakk
عصبانی نشوید ❌ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ 11 ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ ، ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺑﺮﺟﻬﺎﯼ ﺩﻭﻗﻠﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ.. 👈ﯾﮑﯽ از آنها ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ که اون روز ﺑﺎطرﯼ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.. 👈یه ﻧﻔﺮ دیگه ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻋﻮض ﮐﺮﺩﻥ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.. 👈اتومبیل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ.. 👈و ﻧﻔﺮ بعدی، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻮ ﺑﻮﺩن ﮐﻔﺶ ﺗﺎﻭﻝ ﻣﯿﺰﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ، ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻢ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ این ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪ.. ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﮔﯿﺮ می کنید ، آﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ می دهید ، ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ، ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻘﺒﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﻭ یا ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﯾﺪ ، ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻧﺸﻮﯾﺪ آﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ ، و ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺳﺖ، اين همان حكمت خداوند است كه در تك تك ذرات هستى جاريست، سعی کن در همه حال اجازه ی افکار منفی و ناراحتی و عصبانیت رو به خودت راه ندی چون با داشتن افسوس و عصبانیت هیچ چیزی درست که نمیشه تازه بدترم میشه ! شاد باش و همیشه چیزای مثبت و نقاط قوت اطراف تون رو ببینید و جذب کنید بعد از مدتی شادابی به عادت های خوب تون تبدیل میشه.. 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ @dastanakk