eitaa logo
علی مقدم
2.2هزار دنبال‌کننده
922 عکس
394 ویدیو
29 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16818822335153 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی! شنیدم که فرمودی : چه کنم با مُشتی خاک مگر بیامرزم
امشب ز دیده از قدح افزون تا دل چو شیشه داشت نَمی، خون طوفان پناه بُرد به گیتی ز گریه‌ ام ای نوح سر بر آر! ببین چون ... . . حسرت شبی به وعدهٔ دیدارم آب‌ کرد از هر سرشک صبح قیامت‌ ...! بی دردی‌ام‌ کشید به دریوزه ی عرق مژگان نَمی نداشت، خجالتْ . . طوفان نوح زنده شد از اشک چشم من با آنکه در غمت به مدارا . . آخر نشستم و دو سه دریا میخواستم بگویمش امّا او‌ بین جمع بود غرورم نمیگذاشت در خلوتم نشستم و تنها . . بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبتِ تو ، کم . . بر گردنم نمانده ز خمخانه هیچ حق یک استکان زدم دو سه دریا ترسم مجال گریه نیابم به روز حشر امروز هم به نیت فردا . . می خواست آسمان که ببارد گه وداع بیچاره خسته بود، بجایش . . در خواب، دست من به میانش رسیده بود بیدار گشته! هیچ ندیدم، ... . . بعد از هزار مرتبه خواهش، دمِ وداع چیزی نداشتم که بگویم . . بی‌اعتنا به شرم و خجالت بر آستین خویش به شدت  مانند شمع، هستیِ من قطره‌قطره سوخت ای سنگدل، ببین به چه قیمت ! . . در خود نگاه کردم و گفتم که کیستم؟ یک‌ریز در جواب سوالم
حالِ ما بی قراری است رفیق خواب از ما فراری است رفیق بنگر از عجز تا کجا رفتیم زور در گریه زاری است رفیق بند را خود به گردن افکندیم جبرِ ما اختیاری است رفیق سازِ ناسازگارِ این دوران چاره اش سازگاری است رفیق باختم من که صبرم اندک بود بُرد در بُردباری است رفیق پیِ درمانِ من چه میگردی زخمِ عشق است، کاری است رفیق خوفِ رسوایی قیامت چیست؟ کار او پرده داری است رفیق ۳/شعبان/۱۴۴۱ ۹/فروردین/۱۳۹۹ https://eitaa.com/ASI_khorasani
لبِ من ، ‌ذکرِ خُشک ‌را چه ‌کند؟! عادتش داده ام‌ به‌ بوسهٔ تر
نه شوق نام مرا میکِشد نه خوف از ننگ چگونه سوی تو آیم که هر دو پا لنگ است کسی نبود مرا تا دیارِ تو ببرد غریبه راه نمیداند ، آشنا لنگ است
به غیر چشم خُمارش که مست کرده مرا ندیده ایم بگیرد کسی شراب به قاب
همه قبیله ی من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو ، شاعری آموخت
دلبسته ی عشق تو شده زاهد و خَمّار این آتش عشق است که در خشک و تر افتاد
گرانی میکند بر گونه ی سرخ تو شبنم هم به پاکیّ لب لعلت نباشد آب زمزم هم حنای این جهان رنگی ندارد‌ پیش چشمانم نیندازد تو را از چشم من رنگ دو عالم هم بدون لحظه ای تردید مینوشم به صد امید اگر باشد به جامی که تو دادی بدتر از سَم هم برای بوسه بر پایت چه راحت کرد کارم را به کار آید به درگاهت مرا این قامتِ خم هم کمِ ما را کرامت های تو جبران‌ کند آری زیاد آید به چشمانِ کریمان طاعتِ کم‌ هم مکن عاصی ز بار عشقِ مولا ،شانه را خالی که شانه بر کف پایش نهاده شخصِ خاتم هم شعبان/۱۴۴۱ فروردین/۱۳۹۹
باختم من که صبرم اندک‌ بود بُرد در بُردباری است رفیق
یک بار نام غیر تو بر این زبان گذشت یک عمر میشود که دهان آب میکشم
آنکه ز روحِ خویش در این خاکِ خام‌ ریخت دستش درست ، خوب شرابی به جام ریخت خالی شدم ز خویش فقط بین سجده ام کج کرده ام سبو که شرابم تمام ریخت  ما را نه شوقِ نام و نه خوفی ز ننگ ماند در بزم تو که کُرک و ‌پرِ ننگ ‌و نام ریخت عاصی! شرابِ در پسِ انگور را ببین از باطنِ حلالِ تو چندین حرام‌ ریخت
32.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند : النَّاس نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا مردم در خواب هستند و زمانی که می میرند بیدار می شوند. خاصیت انسان خواب این است که متوجه رفتار و آثار رفتار خودش در هنگام خواب نیست. یعنی متوجه واقعیت های اطراف خودش نیست انسان باید قبل از اینکه توسط عزرائیل از خواب غفلت بیدار شود خودش زودتر از خواب غفلت بیدار شود . . پ ن : داستانی که ذکر شد از مرحوم ملامهدی نراقی(رحمه الله) بوده است که در قبرستان وادی السلام این مکاشفه برایشان رخ داده است. مرحوم علامه طهرانی (رحمه الله) در جلد دوم معادشناسی ص ۲۲۳ این داستان را ذکر فرموده اند.
کمِ ما را کرامت های تو جبران‌ کند آری زیاد آید به چشمانِ کریمان طاعتِ کم‌ هم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقیقت انفاق و کمک به دیگران ، کمک به ابدیت خودمان است هنوز که فرصت هست برای خودمان کاری کنیم
زاهد از حالِ ما چه میفهمد؟! هِق هِق ما کجا و حَق حَق او
🌺فروختیم🌺 در پیش چشمهات سپر را فروختیم خونین جگر شدیم ، جگر را فروختیم در دست ما نهاد خدا مِهر و ‌ماه را مهرِ تو را خریده ، قمر را فروختیم کالا اگر گران بشود بایدش فروخت دیدیم ‌سر گران شده ، سر را فروختیم صد شُکر در معاملهٔ بوسه و شِکَر ما بوسه را خریده ، شِکَر را فروختیم ما را نبود میلِ رهایی ز دامِ تو خود در قفس نشسته و پر را فروختیم
هرجا که‌ درد بود دُکان دوا گرفت هر جا که عجز بود یقینا دعا گرفت در لا به لایِ پاسخ ما غیرِ "لا" نبود آنقدر ناز کرد که از ما "بلی" گرفت دستی کشید بر دل ما وقت خلقتش اینگونه بود در دل ما عشق پا گرفت در رگ اگر که درز کند میکُشد هوا مُردم از این هوس که دلم را هوا گرفت آبی که از پیاله دنیا به ما رسید پیچید در گلو و نفس را ز ما گرفت رمضان/۱۴۴۱ اردیبهشت/۱۳۹۹
جلوه نما تا رُخت همّتِ خلقت کند اذن بده خنده ات باز قیامت کند در همه جا دیده ام ، با همه سنجیده ام جزء به جزءِ جهان از تو حکایت کند آینه هم پیشِ ما جلوه ندارد دگر با همه ی صافی اش ، وهمِ دوئیّت کند گریه کنان آمدم ، موی کَنان آمدم اشک مگر بین ما باز وساطت کند زاهد اگر روز حشر دل به عمل بسته است عاصیِ شرمنده را شرم شفاعت کند
جز گوشه‌ی قناعت از این خاکدان مگیر غیر از کنار، هیچ ز اهل ِجهان مگیر...
فردای قیامت مخوری حسرت بسیار امروز اگر ساخته ای از هوست کم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل رو به ابوتراب برگشت از دل غم و اضطراب برگشت برگشتن مثل ما که سهل است از هیبتش آفتاب برگشت از هُرم نگاه آتشینش صدشکر دلم کباب برگشت گنجشک کبوتر دل ما پر زد به نجف عقاب برگشت از ذوق زیارت ضریحش شیخ آمده بود و شاب برگشت آبادی آخرت به دستش هر کس ز نجف خراب برگشت یک عمر سوال وصل کردیم مُردیم که تا جواب برگشت دیدیم مکفّر الذنوب است دیدیم گُنه ثواب برگشت با صورت خود در آتش افتد هر کس که ز بوتراب برگشت از برکت حُبّ مرتضی بود از عاصی ما عذاب برگشت . . پ ن :شعر خوانی جلسه مجمع الذاکرین استاد موید برای سلامتی استاد موید دعا بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگر که باز رُخت از پسِ نقاب در آمد؟ و یا که‌ صبح‌ دمیدست و آفتاب در آمد؟ همین که‌ خَلْقِ دو ‌چشمت تمام گشت خدا گفت : مبارک است ، مبارک ، چه ‌خوب از آب در آمد تویی که نقطه بسمِ الَهِ کتابِ خدایی ز شرح خال سیاهت علی ، کتاب در آمد یداللَهی و‌ نبی دید در میانه میدان از آستین خدا دستِ بوتراب در آمد گره زدم دل خود را فقط به زلف سیاهت چه راست راهِ من از بین پیچ و تاب درآمد بنازم این همه رحمت ، که بارها همه دیدند گناه تا به نجف آمد و ثواب درآمد شعرخوانی جلسه مجمع الذاکرین استاد موید حفظه الله