eitaa logo
علی مقدم
2.2هزار دنبال‌کننده
925 عکس
394 ویدیو
29 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16818822335153 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
🗒️ گزارش محفل ادبی مطلع 🔻 مورّخ | یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ بخش اول • نخست غزلی خواند با این مطلع: چه هیئتی ست تو را زیر این کبود مسقف که ماه هم شده با قد خم به روضه مشرّف در پایان این غزل، نکاتی را جناب فرمودند: این دست از اشعار، متاسفانه مناسب فضای امروز هیئت نیست و فقط عیار ادبی دارد. این مهم، در نقد شعر نیست بلکه در نقد فضای هیئت امروز است که باید مستمع و درک ادبی او در سطحی بالا باشد که بتواند ارتباط بگیرد. بنده کار سپیدی نوشته ام که خلاف تصور دوستان در بسیاری از محافل خوانده شده و مخاطب توانسته رابطه برقرار کند. این یعنی رسالتی که شاعر امروز دارد و باید بتواند پلی بین فضای ادبی و مقتضیات هیئت بزند. در ادامه محفل، قصیده ای در رثای اباعبدلله خواند با مطلع: ای سر، سر بریده ی بر نیزه ها سوار خورشید گونه برده سران را به یک کنار این اثر، احساس حضار را برانگیخت و پای آن گریستند. نکاتی را در پایان قصیده، جناب فرمودند در رابطه با بعضی مصاریع مثل: ما را به جز نگاه تو با دیگران چه کار؟ و اشاره کردند قصیده ی امروز تصویرگرا نیست و نقطه قوت قصیده جناب بقایی، خلق تصاویر است مثل آن مصرعی که : پرچم که نیست، خون تو بالای گنبد است! و این بسیار نکته خوبی است که جهت مغفول ماندن قصیده هم در عصر حاضر همین عدم خلق تصویر است. ایشان به بیدل و طالب و شاعرانی اشاره کردند که از یک واژه حباب، کار کشیده اند و برای امروز دیگر این تصاویر اشباع شده و باید بهتر نوشت. به اعتقاد من در قصیده نباید به زورآزمایی رو آورد بلکه باید از ذوق و احساس امداد جست چون نهایتا خاستگاه این نوع سروده ها دربار است و تاریخ گواه این مطلب. بعلت زمان محدود و مسافر بودن جناب در ادامه خود ایشان به شعرخوانی پرداختند، ترجیع بندی طولانی در وصف مولا امیرالمومنین که ابیات ابتدایی آن این است: سجده بر این نام چرا واجب است؟ قبله علی ابن ابیطالب است من سگ کوی نجفش می شوم جمله نگویند که بی صاحب است... بند ترجیع: آنچه که پایان نپذیرد علیست آنکه نمرده ست و نمیرد علیست حضار محفل، به تحسین اثر پرداختند. در ادامه، یک رباعی از خود جناب صادقی خواند که بسیار تاثیر گذار بود: او لذت یک عمر عبادت را برد با بوسه خود دل جماعت را برد بوسید قطار مشهدت را بی بی اینگونه ثواب صد زیارت را برد جناب صادقی، به تاثر از رباعی شان به عنوان حسن ختام در ساعات آخر حضورشان گفتند: چشمان علی و فاطمه گریان شد وقتی که بنای آسمان ویران شد از منبر ذولجناح، افتاد حسین هنگام نزول سوره ی انسان شد @anjoman_matla
هدایت شده از 
آن روز چقدر آسمان زیبا بود باران امید، هر کران پیدا بود شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت خورشید هنوز در هواپیما بود @anjoman_matla
شفاست تربت تو، گفت هر که را که مریض است نخست تربت، اگر نیست چای روضه بنوشان هیئت عزاداران سقای آل علی علیه السلام
هدایت شده از 
آن روز چقدر آسمان زیبا بود باران امید، هر کران پیدا بود شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت خورشید هنوز در هواپیما بود https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
دریغ و درد که نشناختیم شان عزا را خدا به خیر کند بی سواد بودن ما را کجا گریزم از این دسته ای که مرثیه خوانش قسم به لاکِ زنی می دهد ولی خدا را! کدام راه بپویم؟ چه گویم و چه نگویم؟ عوام کشتۀ الفت، خواص اسیرِ مدارا بدا به ریش سفیدان قوم، کودکِ کویی به پردۀ طرب انگیز اگر که خوانده رثا را قبول خاطر خون خدا کجا و کسانی که خود هرآینه کم کرده اند روی غنا را قدیم، روضۀ ارباب...بگذریم برادر خدا قبول کند این صدا و «زیر صدا» را @yosefpoor_ir
در خدمت دوستان شاعر ۱ ربیع الاول ۱۴۴۶ ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از 
قسمت دوم نفر بعدی که شعر خواند آقای بود که با ترجیع بند علوی یازده بندی زیبایی که خواند فضای جلسه را تحت تاثیر قرار داد و مخاطبین را به وجد آورد یک بند از این ترجیع بند این بود علت خلق آسمان و زمین خاک نعلین توست عرش برین ای حروف مقطعه مدحت از الف لام میم تا یا سین دست های تو عروه الوثقی نخ عمامه ی تو حبل متین معدنش وحیِ چشم های تو بود لوح محفوظِ جبرییل امین شب معراج دید پیغمبر که تو بودی به عرش پرده نشین همه ی عرش تا کمر خم بود وقتی از عرش آمدی پایین بین اشعار مدح تو مولا هیچ بیتی نبود بهتر ازین عجز الواصفون عن صفتک ما عرفناک حق معرفتک بعد از ایشان، نوبت شعرخوانی آقای رسید. ایشان غزلی عاشقانه خواند با این مطلع به حال عاشق بی تو تباه می‌گویند به روزگار پس از تو سیاه می‌گویند بعد از ایشان، نوبت شعرخوانی آقای رسید. ایشان ترانه ای عاشقانه که با حال و هوای اول مهر هم تناسب داشت خواند یک عُمره که از غصه و دردام با مَردُمِ دنیا گَلاویزم من عُمریه غمگین و بی حالم من بیست و چند ساله که پاییزم... جادو شدم شاید، نمیدونم.... بغضم طلسمه، اشک هام سِحره هر روزِ حالم مثلِ دیروزه... هر روزِ سالم اولِ مهره... بعد از ایشان، آقای رباعی در مدح امیرالمومنین علیه السلام خواند بعد از ایشان، نوبت شعرخوانی آقای رسید. ایشان غزلی توحیدی خواند با این‌مطلع آغاز سپیده سحرگاه پایان شب سیاه و جانکاه بعد از ایشان به تقاضای دوستان، آقای غزلی را که به تازگی‌ سروده بودند و برگزیده کنگره ملی شهریار شده بود را خواند دل من به مهرِ ماهی شده گرم و دیده روشن که برای دیدن او، کشد آفتاب گردن ره مدحتش ندانم، غزلی مگر بخوانم که نشسته خود به جانم، نه غزل؛ میِ مطنطن «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» نرسد به درک نامت قلم هزار چون من حسن ختام جلسه سبکی بود که آقای در مدح قمربنی هاشم علیه السلام خواند و جمع را مستفیض کردند. https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2