eitaa logo
علی مقدم
2.1هزار دنبال‌کننده
792 عکس
341 ویدیو
27 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16818822335153 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی ، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس ، حرم خدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی چو رضا نباشی از او ، ز خدا جدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته تو ز هیچکس نپرسی : "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده به نیاز ، روسیاهان همه با حیا نشسته همگی به دام لطف تو اسیر گشته اینجا که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته
جز ذوالجلال وهم است در عالَمِ تعقُّل ، ما را وبال وهم است سوءُ النظر خیال و سوءُ الخِصال ، وهم است "یا ناقص الکمالیم ، یا کامل القصوریم"* ما ممکن الوجودیم ، از ما کمال وهم است در عالَمِ خیالی حرف از جلال پوچ است گر در پیِ جلالی ، جز ذوالجلال وهم است اهل عدم‌ کجا و حرفِ سوال از وصل؟! تو در پیِ جوابی؟! وقتی سوال وهم است عاصی اگر نمیری ، هرگز وِرا نبینی با زنده بودنِ تو ، فکرِ وصال وهم است ۱۰ جمادی الاولی ۱۴۴۲ ۵ دی ۱۳۹۹ *مصراع از بیدل دهلوی
🥸چند بیت توصیه پدرانه ی صائب تبریزی وقتی می بینه جوانی داره سراغ دود میره نیست سرمایه عمر تو به جز یک دو سه دم چه کنی صرف به دودی که ندارد سودی؟ دود اگر زلف ایازست ببر پیوندش حیف باشد که به زنجیر بود محمودی چون سیاووش گذشتند ز آتش مردان ما به همت نتوانیم گذشت از دودی!؟ عیش خود تلخ مکن صائب ازین دود کثیف گر به آتش نگذاری به تکلف عودی @SAEB_TABRIZ
در انجام نسخه ای یک رباعی به نستعلیق از «شعرای اصفهانی» و قلمش و تاریخ 1261 آمده است و چون از الفاظ زشت استفاده نموده است در ذیل آن ابو الفضل ساوجی (م1312) (طبیب و خوشنویس و اهل فضل زمان ناصر الدین شاه قاجار) این دو بیت شعر رقم نموده است : هرگز نکند ادیب با فضل و فصیح آلوده دهان خود به الفاظ قبیح با دعوی علم و لفظ مستهجن زشت وانگاه بدینسان کند آنرا تصریح
لطیفهٔ حکیم انوری نقل است روزی حکیم انوری در بازار بلخ می گذشت.حلقه ای دید که مردم بسیار جمع آمده بودند .پیش رفت و سر در آن حلقه کرد.مردی را دید ایستاده و قصاید انوری را به نام خود می خواند و مردم اورا تحسین می کنند .انوری گفت: ای مرد این شعر از کیست؟ گفت: شعر انوری .گفت : انوری را دیده ای ؟ گفت: چه می گوئی انوری منم.انوری بخندید و گفت: شعر دزد شنیده ام امّا شاعر دزد ندیده ام.¹ ________________ 1_تذکرهٔ مخزن الغرائب ،شیخ احمد علیخان هاشمی ،به اهتمام محمّدباقر ،جلد اوّل ،صفحهٔ۹۵ @ASI_khorasani
شرح شمسیه شعری با چهار کلمهء متفاوت ، درمجلسی طبع شعر شاعری رابا این چهارکلمهء متفاوت امتحان کرده اند نظیر آنچه درباب ملک الشعراء بهار مسطور است . نمد ، کلاه ، طاس ، شرحِ شمسیّه درپرده اگردودِ سیاهی داریم ازطاسِ فلک نظاره گاهی داریم ازما سخنی زشرحِ شمسیّه بپرس ما نیز‌ ازین نمد کلاهی داریم شرح شمسیّه کتابی است درعلم منطق که درقدیم تدریس می شده است . @ASI_khorasani
در همین موضوع ، انوری در مورد معزی گفته است : کس دانم از اکابر گردن کشانِ نظم کو را صریح خون دو دیوان به گردن است که او را متهم میکند که مضامین اشعارش را از اشعار عنصری و فرخی گرفته است
السلام‌ علیک‌ یا امیرالمومنین حرفْ بسیار ، وقت امّا ضیق ما کجا و کجا‌ تو بحرِ عمیق؟! جز تحیّر نصیب او‌ نشود هر که در ذاتِ تو‌ کند تحقیق من چگونه تصوّرت بکنم که نگردد خدایی ات تصدیق؟! پیشِ ‌خال و خطِ تو شرمنده کوفی و ثلث و نسخ و نستعلیق همه در بند تو اسیر شده عارف و شیخ و زاهد و زندیق دشمنان تو‌ جُملگی کذّاب نیست جز تو ‌کسی دگر صدّیق هیچ شاهی نبوده غیر از تو با غلامش چنین رفیقِ شفیق بی تو حتی بهشت هم نرویم ما به حکم رفیق ثُمّ طریق لایق وصلِ تو‌ نیَم امّا مکن از جمعِ خود مرا تفریق ۱۶ فروردین ۱۳۹۷ @ASI_khorasani
من چگونه تصوّرت بکنم که نگردد خدایی ات تصدیق؟!
در صحرای محشر انسان چه حالی دارد وقتی چشمش به آتش دوزخ می افتد؟! مهمترین دغدغه انسان در آن لحظه چیست؟ مهمترین چیزی که ذهن انسان را مشغول میکند در آنجا چیست؟! حالا ببینید آقا باقر کاشی که از شعرای قرن ۱۱ هستند چه میفرمایند:)) در محشر اگر آتش دوزخ بینم فریاد برآورم که تنباکو کو؟ 🤦‍♂ @ASI_khorasani
اگر خراب گناهی ، اگر که خسته راهی بیا بیا که در اینجا هراس راه ندارد
از خستگی یه گوشه ی صحن خوابیده بود اصلا گویا حافظ در وصف چنین خواب های شیرین گوشه ی صحن و سرای امام رضا علیه السلام سروده است که : زهی مراتبِ خوابی که بِه ز بیداریست